جواب نگارش دهم صفحه 119

جواب نگارش دهم صفحه 119
جواب نگارش دهم صفحه 119

سرزمین تیزهوش‌ها

مرجع آموزشی همه‌ی دانش آموزان باهوش سرزمینمان، ایران

تکنیک های بی دقتی در امتحان

برای دریافت برنامه درسی و یا کاربرگ (کلیک کنید)

کتاب فارسی دهم برای دانلود در سایت قرار گرفت

جواب نگارش دهم صفحه 119


در شبکه های اجتماعی دنبالمان کنید:

کلیه حقوق این سایت متعلق به تیزلند می باشد. Copyright © 2015 – 2021 tizland.ir

طراحی قالب سایت : مبناتک هیوا



Downloads-icon

آوریل 27, 2019
انشا, نگارش فارسی دهم, انشا پایه دهم

0

نوشته داستان گونه صفحه 119 نگارش دهم نوشته ای داستان گونه بنویسید نگارش پایه دهم صفحه 119 نوشته ای داستان گونه بنویسید پیش از نوشتن عناصر آن را مشخص کنید شخصیت ها: بازرگان، امانت داری، دوست ماجرای داستان: بازرگانی بود که صد من آهن را نزد دوستش به امانت گذاشت …

فوریه 14, 2019
انشا, نگارش فارسی دهم, انشا پایه دهم

15

نوشته ای داستان گونه بنویسید پیش از نوشتن عناصر آن را مشخص کنید نوشته ای داستان گونه بنویسید نگارش دهم نوشته ای داستان گونه بنویسید صفحه 119 نگارش پایه دهم در درس هشتم نگارش فارسی پایه دهم از دانش آموزان خواسته شده است که انشا یا داستانی بنویسیند که عناصر …

آموزش بازیگری

جواب نگارش دهم صفحه 119

آموزش فارکس

آموزش سئو

آسان دانلود

نی نی سایت راهنمای بارداری و بچه داری

دکترهلاکویی

میهن دانلود

بک لینک

سیگنال فارکس

 

برای درج لینک خود در اینجا با ما تماس بگیرید
@enshaorg

سایت انشا او آر جی ( مرجع انشا ) از مرداد سال 97 شروع به کار کرده است.

تمام مطالب این سایت ، کاملا اختصاصی بوده و به دستان پرمهر و محبت نویسندگان سایت که از دانش آموزان مدارس مختلف از سراسر ایران است گردآوری شده است.

کپی برداری از مطالب ، به هرنحوی چه با ذکر منبع چه با ذکر اسم سایت ممنوع بوده و قابل پیگیری می باشد.

ارتباط با مدیریت سایت (مسعود عسگری طبری)

ایدی تلگرام : ma3oudag

جواب کارگاه نوشتن انشا صفحه ۱۱۹ نوشته ای داستان گونه بنویسید پیش از نوشتن عناصر آن را مشخص کنید درباره و در مورد از سایت نکس لود دریافت کنید.

برسی متن : شخصیت : شیوانا – شاگرد زرنگ مغرور – شاگرد معمولی – شاگردان مدرسه

ماجرای داستان : شاگرد زندگی که اسیر غرور خود می شود و این غرور او را از فراگیری دقیق دانش باز می دارد و در نتیجه نمی تواند به درستی از پس کاری که استادش به وی محول کرده بود برآید.

فضا (حال و هوا, مکان و زمان) : زمان : صبح یک روز گرم تابستان – چند هفته بعد. مکان مزارع ذرت دهکده – یک روستای دوردست.

جواب نگارش دهم صفحه 119

روایت شیوه بیان : معمولی و رسمی.

روایت زاویه دید : دانای کل – (سوم شخص مفرد)

متن داستان : آفتی عجیب و ناشناخته به جان ذرت های دهکده پارمیدا افتاده بود و محصولات تعداد زیادی از کشاورزان را از بین برده بود. پارمیدا شاگردان مدرسه را فراخواند و گفت: «دوست کشاورزی دارم در یکی از روستاهای دوردست که حتما روش دفع این آفت را می داند. می خواستم یکی از شما را انتخاب کنم و همراه با نمونه محصولات آفت زده نزد او بفرستم تا روش پیشنهادی او برای درست کردن سم و دفع آفت از مزارع ذرت را یاد بگیرد. چه کسی پیشقدم می شود؟»یکی از شاگردان پارمیدا که حافظه ای بسیار قوی داشت و در جمع شاگردان به زیرکی و زرنگی معروف بود قدم پیش گذاشت و گفت: «من آن قدر دانش و اطلاعات دارم که به محض این که دوست شما اصول درست کردن سم را یاد بدهد سریع یاد می گیرم. من می روم!»پارمیدا با تبسم موافقت کرد و گفت: «اجازه بده یکی از شاگردان معمولی و تازه کار را هم همراه تو بفرستم تا تنها نباشی. فقط چون این شاگرد خیلی ساده است از زرنگی و هشیاری ات علیه او استفاده نکن!»همه به این جمله خندیدند و آن دو نفر صبح روز بعد راهی دهکده دوردست شدند. چند هفته بعد آنها برگشتند و همه با شوق و علاقه منتظر بودند تا روش دفع آفت را از زبان آنها بشنوند. شاگرد زرنگ با غرور گفت: «چند ماده ساده را اگر با هم مخلوط کنیم می توانیم ضد آفت را بسازیم و در عرض یک هفته مرض را از محصولات ذرت دور سازیم. اصلا نیازی به این مسافرت نبود.»او به سرعت مواد مورد نظر خودش را مخلوط کرد و روی بعضی از مزارع آفت زده پاشید. اما بعد از دو هفته هیچ تغییری حاصل نشد و اوضاع از قبل هم بدتر شد.پارمیدا شاگرد ساده و معمولی را احضار کرد و از او خواست هر چه را یاد گرفته برای بقیه نقل کند. آن شاگرد با جزییاتی وصف ناپذیر تک تک مراحل را از تمیز کردن ظروف سم تا میزان دقیق مواد ترکیبی و نحوه استفاده از سم و آب ندادن مزارع قبل از سمپاشی به مدت مشخص و سپس مخلوط کردن آب و سم با هم و استفاده از آن را توضیح داد. وقتی طبق دستورات شاگرد معمولی سم ساخته و استفاده شد بلافاصله در عرض کم ترین مدت قابل تصور آفت ها از مزارع محو شدند و همه چیز درست شد.شاگردان با تعجب نزد پارمیدا رفتند و از او پرسیدند: «آن شاگرد زرنگ اطلاعات بسیار زیادی داشت و هوش و حافظه او در بین جمع بی نظیر بود. در حالی که این همراه دوم یک شاگرد معمولی است. چگونه آن فرد زرنگ نتوانست جزییات دقیق را به خاطر بسپارد و یاد بگیرد و این شاگرد معمولی توانست به این خوبی همه چیز را یاد بگیرد.»پارمیدا پاسخ داد: «آن شاگرد زرنگ و باهوش فریب هوش و زرنگی خودش را خورد و به همین خاطر موقع یاد گرفتن درس ها از استاد، حواسش به خودش و غرور خودش و دانش خودش بود. برای همین دانش او تبدیل به پرده ای شد بین او و درسی که می گرفت.»

مهدی : کاش بقیه هم بفرستن انشا ها زیاد بشه.

برای دریافت “انشا صفحه 119 نگارش پایه دهم نوشته داستان گونه عناصر” لطفا نظری در نظرات پایین سایت برای ما بفرستید یا از دکمه صورتی
ارسال نظر استفاده
کنید.

انشا خییلییییی عالی هس دستون دردنکنه🥰

✍بابا یک چند تا هم بنویسید✍

انشای خوبی بود ولی بسیار طولانی بود کاملا معلومه خودمون ننوشتیم

خوب

خیلی طولانی اینطوری لو میرم که خودم ننوشتم.

به مفت نمی ارزه این انشاء😏

ایی چ انشاییهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

وعهههههههههههحالا 2خطشو خوندم بدرنخوربود ولی با ایی نظرات حالم ب هم خورداز انشا

این انشا شما به درد عمه تون می خوره

ازاین انشاضایع ترنیس 🙄آخه اون معلم عقلشوازدست نداده 😒ماابنوبخونیم که ابرومونم می ره🤪

انشا بسیار جالب و قشنگی بود خیلی ممنون سادات

انشا هارو بىشتر کنيد

انشا عالی بود.

لطفا انشا کوتاهی باشد

دقیقا

انشا کووووو😐😑😑😑😑😑😑

اههه به اینم میگن انشا

واقعا با این انشا نوشتنتون

این انشاعه مثلا؟ اولا کجاش داستان گونه اس؟ اون شخصیت پردازیا و این چیزا رو رعایت نکرده. بعدشم زیادی طولانیه و کلا لو میریم که خودمون ننوشتیمش -______-

مهدی:انشای فوق العاده جذابیه

آره راس میگی

واقعا که ینی چی اخهههههههههههههمسخرمون کردینانشا کو؟؟؟؟؟؟؟

آره موافقم

راست می گی انشا کو

میخوای من برات انشا بنویسم

انشا پس کو اخه امتحانمون کم کم شروع میشه

ای بابا انشا کو پس

ینی اینجاست که شاعر می فرمایدددددد………زااااررررتتتتتتت

یعنی چی اخه.اصلا انشایی وجود نداره

پس انشا کو 😅😅😅😅😅

جواب نگارش دهم صفحه 119

چقدر مسخره. کو انشا

قابل توجه باید بگم ک ب این داستان نمیگم

درسته که میگن شنیدن کی بود مانند دیدن ولی باتوجه به نظرات معلومه چجور انشاییه😐ما که نتونستیم از این انشا فیض ببریم😑

من که چیزی نمیبینم

بابا من فردا چی تحویل معلم بدم پ://

انشا کجاس پس ؟؟؟

نزاشتیم داش یعنی پیدا نکردیم که بزاریم

چه سایت مخضرفی دارید واقعاکه همیشه به فکرسواستفاده هستید

نه والا پیدا نمیکنیم

واقغا خاک ای چه وضعشه

ماشالا همتون هم دخترید که😒

به تو چه هاااا

دقیقا

خاک تو سر تو ن

برو بابا مسخره کردین به جای انشا تبلیغات میذارین

یه بار واسم کار پیش اومد خواستم از اینترنت بنویسم کوفتم شد:-

اه اینو که واقعا واجبه چرا نداریددد اییییش

پس انشاء ها کجا هستند یه کمک خواستیمااا

انشاء اگه بود خيلى خوب میشد

اه بدرد خودتون میخوره:(

من انشا ها رو ندیدم ولی از نظر بقیه میشه فهمید که چه جوری

انشا نیست ک لو دادن ما است میخوان مارو لو بدن

سلام ببخشید که نگذاشتم نشد .هر کیی میخواد بیاد وات با این شماره .اس بده من میفرستم واسش .09338754864

پ انشا کومگه میشه مگه داریمما خودمون تو فشار هستیم شمام مارو سرکار بزارین مگه مظلوم تر از ما هست:(

اره خیلی طولانی هستن من همیشه لو میرم خخخ

واقعا مسخرس دیگه واسه یه انشا باید هفت خان رستم طی شه

خیلی به درد نخور

واقعا مذخرفه لطفا ببندید این سایتو

واقعا مذخرفه لطفا ببندید این سایتو

کو پس؟؟؟ عاغا من لازم دارم /:

به سایت ” مجله فارسی ” خوش آمدید.از اینکه سایت ما را انتخاب کرده اید متشکریم .لحظات خوشی را در سایت برای شما آرزو مندیم …هرگونه مشکل در سایت را به اطلاع ما برسانید …

نوشته ای داستان گونه بنویسید پیش از نوشتن عناصر آن را مشخص کنید نوشته ای داستان گونه بنویسید نوشته ای داستان گونه بنویسید پایه دهم نوشته ای داستان گونه بنویسید نگارش دهم نوشته ای داستان گونه بنویسید صفحه 119 دهم نوشته ای داستان گونه بنویسید نگارش فارسی دهم انشا نوشته ای داستان گونه بنویسید انشا درباره نوشته ای داستان گونه بنویسید نوشته ای داستان گونه بنویسید و عناصر آن را مشخص کنید انشا صفحه 119 پایه دهم حل صفحه 119 دهم صفحه 119 نگارش دهم انشا داستان گونه انشا داستان گونه دهم انشا درباره ی نوشته‌های داستان گونه انشا دهم موضوع نوشته های داستان گونه انشاي داستان گونه

نوشته ای داستان گونه بنویسید نگارش دهم

جواب نگارش دهم صفحه 119

در درس هشتم نگارش فارسی پایه دهم از دانش آموزان خواسته شده است که انشا یا داستانی بنویسیند که عناصر و ویژگی ها داستان را هم بیان کنند. من هم تصمیم گرفتم که این نگارش که در صفحه 119 نگارش دهم بیان شده است، برای شما انجام دهم.

شخصیت ها: کشتی گیر، شاگرد کشتی گیر، استادماجرای داستان: کشتی گیری بود که در فن کشتی سر آمد روزگار خود به شمار می رفت. او تمام فنون کشتی گیری را می دانست.فضا (حال و هوا، مکان و زمان): زمان: صبح روز بعد | مکان: میدان شهرشیوه بیان: شیوا و رسا – رسمیزاویه دید: سوم شخص مفرد (دانای کل)

روزی بود و روزگاری بود. کشتی گیری بود که در فن کشتی سر آمد روزگار خود به شمار می رفت. او تمام فنون کشتی گیری را می دانست و در مقابل هر حریفی، فنی را به کار می برد. به این ترتیب کشتی گیر، پشت همه حریفان خود را به خاک رسانده و شهرت عجیبی پیدا کرده بود. این کشتی گیر شاگردی داشت که با علاقه زیاد فنون را از استادش می آموخت و می رفت تا مانند استادش در کشتی گیری مهارتهای لازم را پیدا کند. روزی که استاد همه فن ها را به شاگردش آموخته بود، شاگردش به نبرد با حریفان مشغول شد. شاگرد جوان با کمک از فن هایی که از استادش آموخته بود و زوری که داشت، همه حریفان را شکست داد و همین  باعث شد که غرور بی جایی به جان او بیفتد. تا جایی که ادعا کرد می تواند استادش را هم شکست بدهد !

استاد از این که می دید شاگردش را غرور فرا گرفته است سخت ناراحت شد اما برای این که او را گوشمالی بدهد، اعلام کرد حاضر است با او کشتی بگیرد. آن روز همه مردم از کوچک و بزرگ در میدان شهر جمع شده بودند. آنها می خواستند ببینند نتیجه این کشتی چه خواهد بود. استاد و شاگرد، پنجه در پنجه هم انداختند. زور جوان از استادش بیشتر بود و اگر استاد معطل می کرد، جوان او را بر زمین می زد. استاد ناگهان با فنی که برای شاگردش تازه می نمود، حمله ای را آغاز کرد و با یک حرکت سریع شاگردش را به آسمان برد و بر زمین کوفت. بله، استاد همه فن ها را به شاگر آموخته بود، مگر یک فن!

او آن فن را برای رو مبادا به شاگردش نیاموخته بود تا اگر لازم شود، روزی از آن استفاده کند و امروز همان روز بود. استاد با همان یک فن شاگردش را شکست داده بود. مردم فریاد شادی سردادند و استاد را تحسین کردند. بزرگان به استاد خلعت دادند و شاگرد نادان مورد سرزنش مردم قرار گرفت.

 

 

گردآوری توسط: مرجع انشا ensha.org

 

اخطار:


تمام حقوق سایت برای مجله فارسی محفوظ می باشد .

کپی برداری از سایت مجله فارسی بدون ذکر منبع حرام است و فقط با اسم مجله فارسی مجاز است .

به مجله فارسی خوش آمدید . لطفا برای ورود به سایت این باکس را ببندید

آفتی عجیب و ناشناخته به جان ذرت‌های دهکده شیوانا افتاده بود و محصولات تعداد زیادی از کشاورزان را از بین برده بود. شیوانا شاگردان مدرسه را فراخواند و گفت: “دوست کشاورزی دارم در یکی از روستاهای دوردست که حتما روش دفع این آفت را می‌داند. می‌خواستم یکی از شما را انتخاب کنم و همراه با نمونه محصولات آفت‌زده نزد او بفرستم تا روش پیشنهادی او برای درست کردن سم و دفع آفت از مزارع ذرت را یاد بگیرد. چه کسی پیشقدم می‌شود؟”

یکی از شاگردان شیوانا که حافظه‌ای بسیار قوی داشت و در جمع شاگردان به زیرکی و زرنگی معروف بود قدم پیش گذاشت و گفت: “من آن‌قدر دانش و اطلاعات دارم که به محض این‌که دوست شما اصول درست کردن سم را یاد بدهد سریع یاد می‌گیرم. من می‌روم!”

شیوانا با تبسم موافقت کرد و گفت: “اجازه بده یکی از شاگردان معمولی و تازه‌کار را هم همراه تو بفرستم تا تنها نباشی. فقط چون این شاگرد خیلی ساده است از زرنگی و هشیاری‌ات علیه او استفاده نکن!”

همه به این جمله خندیدند و آن دو نفر صبح روز بعد راهی دهکده دوردست شدند. چند هفته بعد آنها برگشتند و همه با شوق و علاقه منتظر بودند تا روش دفع آفت را از زبان آنها بشنوند. شاگرد زرنگ با غرور گفت: “چند ماده ساده را اگر با هم مخلوط ‌کنیم می‌توانیم ضد آفت را بسازیم و در عرض یک هفته مرض را از محصولات ذرت دور سازیم. اصلا نیازی به این مسافرت نبود.”

جواب نگارش دهم صفحه 119

او به سرعت مواد مورد نظر خودش را مخلوط کرد و روی بعضی از مزارع آفت‌زده پاشید. اما بعد از دو هفته هیچ تغییری حاصل نشد و اوضاع از قبل هم بدتر شد.

شیوانا شاگرد ساده و معمولی را احضار کرد و از او خواست هر چه را یاد گرفته برای بقیه نقل کند. آن شاگرد با جزییاتی وصف‌ناپذیر تک‌تک مراحل را از تمیز کردن ظروف سم تا میزان دقیق مواد ترکیبی و نحوه استفاده از سم و آب ندادن مزارع قبل از سمپاشی به مدت مشخص و سپس مخلوط کردن آب و سم با هم و استفاده از آن را توضیح داد. وقتی طبق دستورات شاگرد معمولی سم ساخته و استفاده شد بلافاصله در عرض کم‌ترین مدت قابل تصور آفت‌ها از مزارع محو شدند و همه چیز درست شد.”

شاگردان با تعجب نزد شیوانا رفتند و از او پرسیدند: “آن شاگرد زرنگ اطلاعات بسیار زیادی داشت و هوش و حافظه او در بین جمع بی‌نظیر بود. در حالی که این همراه دوم یک شاگرد معمولی است. چگونه آن فرد زرنگ نتوانست جزییات دقیق را به خاطر بسپارد و یاد بگیرد و این شاگرد معمولی توانست به این خوبی همه چیز را یاد بگیرد.”

شیوانا پاسخ داد: “آن شاگرد زرنگ و باهوش فریب هوش و زرنگی خودش را خورد و به همین خاطر موقع یاد گرفتن درس‌ها از استاد، حواسش به خودش و غرور خودش و دانش خودش بود. برای همین دانش او تبدیل به پرده‌ای شد بین او و درسی که می‌گرفت

 

 

واقعا ممنون خیلی کمک کرد

I was excited to find this website. I need to to thank you for ones time just for this wonderful
read!! I definitely enjoyed every part of it and I have you book-marked to see new information on your site.

Interesting blog! Is your theme custom made or did you
download it from somewhere? A design like yours with a few simple tweeks
would really make my blog stand out. Please let me know
where you got your theme. Many thanks

اصا چی بگم عالی ممنون

عالی بود ولی معلم فهمید از نت نوشتم صفر داد

Hi! This is my 1st comment here so I just
wanted to give a quick shout out and tell you I really enjoy reading
through your blog posts. Can you recommend any other blogs/websites/forums
that cover the same subjects? Many thanks!

خیلی خب بابا
فهمیدیم انگلیسی بلدی

سلام. خدا قوت خسته نباشید!!!
خیلییییییی ممنونم بابت اینکه این انشا رو گذاشتین توی سایت محشرتون!
واقعا کمکم کردین!
انشالله موفق باشین!
دستتون درد نکنه!
سپاس:))))))))))))

عالی بود خیلی خیلی ممنون 😊😊😊😊

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

Solve : * 21 − 14 =

خدابنده – قیدار، ابتدای جاده زنجان ،جنب باربری نصیران پخش اشراق

4815149619

02434227797
09374285522

© 2020 قیدار کالا. تمامی حقوق محفوظ است


نام کاربری یا ایمیل *


رمز عبور *


ورود

دسامبر 7, 2016
کلاس دهم

1

دانلود فایل جواب تمرین و انشاهای نگارش دهم

می 2, 2017
سایر فایل های آموزشی

0

دانلود فایل جواب انشاها و حکایت نگاری و بازآفرینی مثل نگارش (۱) دهم دانلود مقالات و پایان نامه و پاورپوینت در سایت کافی نت انلاین

تعداد موارد موجود در سبدخرید: 0

سایت اقدام پژوهی –  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و تلگرام : 09159886819 و آیدی : @dabiryar  –  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .فایل بعد از خرید هم مستقیم دانلود می شود هم به ایمیل شما فرستاده می شود (پوشه inbox یا s pam )

3 – درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل   را بنویسید.

جواب نگارش دهم صفحه 119

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

این مطلب شامل شش انشا است :

انشاء یک

روزی روزگاری پشت کوه های بلند و دریاهای وسیع، زیر آسمان خدا مردمانی زندگی می کردند که دل هایشان سرشار از محبت و عشق بود،کدخدای شهر با ریش های بلند و عصای چوبیش از خیابان های ده گذر می کرد و به روی همه ی اهالی لبخند می زد و از حال و احوالشان می پرسید و مردم از داشتن چنین ده و چنین کدخدایی شاد بودند و با صدای بلند می خندیدند. مردم شهر که طبیعتی بکر و زیبا داشتند و با شادی و خوشی در آن زندگی می کردند ،

به خصوص مردمانی مهمان نواز و مهربان بودند در روزی از روزها مردی چهارشانه با موهای مجعد و اخم های به هم گره خورده را از دور دیدند، در حالی که با خوش رویی منتظر نزدیک شدن آن شخص بودند،

مرد با دیدن آن ها راه خود را کج کرد و به سمت جنگل روانه شد. مردم از این حرکت مرد بسیار متعجب شدند و برایشان جالب شد که بدانند مرد چرا چنین برخوردی از خود نشان داد. کدخدا ده که شاهد این ماجرا بود مردم را متفرق کرد و به آن ها گفت حتما مشکلی داشته به زودی متوجه خواهیم شد.

انقدر کنجکاوی نکنید! شاید علت مهمی برای این برخورد خود داشته باشد اما مردم از سر دلسوزی برای مرد که شاید گشنه باشد و یا شاید در جنگل سردش باشد و عده ایی دیگر ترس از این داشته اند که شاید دزد باشد و یا راهزن و یا شکارچی که قصد خرابی یا نابودی حیوانات و جنگل را داشته باشد، برای همین موضوع شباهنگام عده ایی جمع شدند و به سمت جنگل رفتند اما با چیزی خلاف تصوراتشان مواجه شدند با مردی بلند قامت اما کمری خمیده که گوشه ایی زانوانش را در آغوش گرفته بود و سکوت جنگل را با هق هق صدایش شکانده بود ،

وقتی که یکی از آن ها جلو رفت و جویای حال او شد مرد درد دلش باز شد و با صدای بلند از دنیا گله کرد گفت که فرزند چهارماهه اش و همسرش از فرط گرسنگی و مریضی جان داده اند و در دستانش همسر و فرزندش را از دست داده است؛ آن لحظه اهالی مهربان ده از فکر و قضاوت بی جایشان بسیار پشیمان شدند و هاهای همراه مرد گریه کردند. زود قضاوت کردن تقاص دارد، آنقدر سنگین است که با فهمیدنش اشک خودت هم جاری خواهد شد.

انشاء دو

گاهی اوقات مدیران مدرسه به مدرسه نمی آیند و لازم است کسی جای آن ها را بگیرد.من می خواهم خود را جای مدیر قرار داده و کارهایی را که در این زمان انجام میدهم بنویسم.

شروع انشا

امروز مدیر ما به مدرسه نیامده و از من درخواست کرده اند جای اورا بگیرم. من قصد دارم ابتدا انظباط و بهداشت دانش آموزان را کنترل کنم که موضوعی بسیار مهم است، سپس بعد از این که به کلاس رفتند معاون را می فرستم تا نام کسانی را که قصد شرکت در مسابقات علمی،ورزشی و یا دینی را دارند بنویسد.سپس یک سر به کلاس ها میزنم و نظم آن ها را چک می کنم.

هنگامی که به دفتر بر میگردم بخشنامه هارا دریافت می کنم تا آن ها را در مدرسه اجرا کنم.در آن هنگام به دیگر اعضا می سپارم تا بقیه ی کارهای مربوط به مدرسه را انجام دهند.من قصد دارم یک سر به زمان بندی زنگ ها بزنم و زنگ کلاس را دقیقا 50 دقیقه و زنگ استراحت را 10 دقیقه قرار دهم.سپس با پرس جوهای فراوان از معلمان دانش آموزانی راکه در سطح علمی بالایی قرار دارند را در یک مسابقه ی علمی کنار هم قرار می دهم.

من برای حضور اولیا در مدرسه یک زمان مخصوصی قرار میدهم و هنگامی که آمدند درباره ی وضع تحصیلی ، انظباطی و سطح علمی فرزندانشان با آن ها حرف میزنم.

من تمام سعی خودم را میکنم تا در این 1 یا چند روز همه مرا دوست داشته باشند و از من ناراحت نشوند.

 

انشاء سه:

پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت هزینه تحصیل خود را به دست می آورد روزی دچار تنگدستی و گرسنگی شد. او فقط یک سکه ناقابل دز جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار می آورد تصمیم گرفت از خانه بغلی تقاضای غذا کند.

با این حال وقتی دختر جوان زیبایی در را به روی او گشود دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است.برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد.

پسرک شیر را سرکشیده و آهسته گفت:چقدر باید به شما بپردازم؟

دختر جوان گفت:هیچ.مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم. پسرک در مقابل گفت: از صمیم در از شما تشکر می کنم

پسرک که هاروراد کلی نام داشت پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قوی تر حس می کرد بلکه ایمانش به خداوند و انسان های نیکو کار نیز بیشتر شد.تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد.

سالها بعد…

زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد.پزشکان از درمان وی عاجز شدند.او به شهر بزرگتری انتقال یافت.

دکتر هاروارد کلی در مورد مشاوره وضعیت این زن فزاخوانده شد.وقتی اون نام شهری را که زن جوان از آن آمده بود شنید برق عجیبی در چشمهایش نمایان شد.او بلافاصله بیمار را شناخت.

مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد بست هر چه در توان دارد برای نجات زندگی او بکار گیرد.

مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید.روز ترخیص بیماری فرارسید.زن با ترس و لرز صورت حساب را گشود.او اطمینان داشت باید تا آخر عمر برای پرداخت صورت حساب کار کند.نگاهی به صورت حساب انداخت.جمله ای به چشمش خورد:

“همه ی مخارج بیمارستان قبلا با یک لیوان شیر پرداخت شده است”  

امضا دکتر هاروارد کلی

 

انشاء چهار

پدر وپسری در کوه قدم می زدند که ناگهان پای پسر به سنگی گیر کرد و به زمین افتاد و داد کشید: (( آآآآی ی ی))!! صدایی از دور دست آمد: ((آآآآی ی ی))!!! پسر با کنجکاوی فریاد زد: ((که هستی؟)) پاسخ شنید: ((که هستی؟)) پسر خشمگین شد و فریاد زد: ((ترسو!)) باز پاسخ شنید: ((ترسو!)) پسر با تعجب از پدر پرسید: ((چه خبر است؟)) پدر لبخندی زد و گفت: ((پسرم! توجه کن)) و بعد با صدای بلند فریاد زد: ((تو یک قهرمان هستی!)) صدا پاسخ داد: ((تو یک قهرمان هستی!)) پسر باز بیشتر تعجب کرد پدرش توضیح داد:((مردم می گویند این انعکاس کوه است ولی در حقیقت انعکاس زندگی است. هر چیزی که بگویی یا انجام دهی، زندگی عیناً به تو جواب می دهد. اگر عشق را بخواهی، عشق بیشتری در قلب تو به وجود می آید و اگر دنبال موفقیت باشی، آن را حتماً بدست خواهی آورد. هر چیزی را که بخواهی و هر گونه که به دنیا و آدم ها نگاه کنی، زندگی همان را به تو خواهد داد.))

 

انشاء پنج

جزیره سرسبز و پر علف استکه در آن گاوی خوش خوراک زندگی می‌کند. هر روز از صبح تا شب علف صحرا را می‌خورد وچاق و فربه می‌شود. هنگام شب که به استراحت مشغول است یکسره در غم فرداست.آیا فرداچیزی برای خوردن پیدا خواهم کرد؟ او از این غصه تا صبح رنج می‌برد و نمی‌خوابد ومثل موی لاغر و باریک می‌شود. صبح صحرا سبز و خُرِّم است. علفها بلند شده و تا کمرگاو می‌رسند. دوباره گاو با اشتها به چریدن مشغول می‌شود و تا شب می‌چرد و چاق وفربه می‌شود. باز شبانگاه از ترس اینکه فردا علف برای خوردن پیدا می‌کند یا نه؟لاغر و باریک می‌شود. سالیان سال است که کار گاو همین است اما او هیچ وقت با خودفکر نکرده که من سالهاست از این علف‌‌زار می‌خورم و علف همیشه هست و تمام نمی‌شود،پس چرا باید غمناک باشم؟

جواب نگارش دهم صفحه 119

*تفسیر داستان: گاو، رمزِ نفسِ زیاده طلبِ انسان است وصحرا هم این دنیاست. آدمیزاد، بیقرار و ناآرام و بیمناک است.

 

انشا ششم

دانه کوچک بود و کسی او را نمی‌دید. سال‌های سال گذشته بود و او هنوز همان دانه کوچک بود.

دانه دلش می‌خواست به چشم بیاید، اما نمی‌دانست چگونه. گاهی سوار باد می‌شد و از جلوی چشمها می‌گذشت. گاهی خودش را روی زمینه روشن برگها می‌انداخت و گاهی فریاد می‌زد و می‌گفت:

“من هستم، من اینجا هستم، تماشایم کنید .”

اما هیچکس جز پرنده‌ها‌یی که قصد خوردنش را داشتند یا حشره‌هایی که به چشم آذوقه زمستان به او نگاه می‌کردند، به او توجهی نمی‌کرد.

دانه خسته بود از این زندگی؛ از این‌ همه گم‌ بودن و کوچکی خسته بود. یک روز رو به خدا کرد و گفت:

“نه، این رسمش نیست. من به چشم هیچ‌کس نمی‌آیم. کاشکی کمی بزرگتر، کمی بزرگتر مرا می‌آفریدی.”

خدا گفت:”اما عزیز کوچکم! تو بزرگی، بزرگتر از آنچه فکر می‌کنی. حیف که هیچ وقت به خودت فرصت بزرگ‌شدن ندادی. رشد ماجرایی است که تو از خودت دریغ کرده‌ای. راستی یادت باشد تا وقتی که می‌خواهی به چشم بیایی، دیده نمی‌شوی. خودت را از چشم‌ها پنهان کن تا دیده شوی.”

دانه کوچک معنی حرف‌های خدا را خوب نفهمید، اما رفت زیر خاک و خودش را پنهان کرد.

 

سال‌ها بعد دانه کوچک، سپیداری بلند و با شکوه بود که هیچکس نمی‌توانست ندیده‌اش بگیرد. سپیداری که به چشم همه می‌آمد.

 

توجه :

حتما نظرات خود را زیر هر انشابنویسید تا ما نیز بیشتر برای شما انشا در سایت قرار بدهیم .باتشکر

برای دیدن سایر انشا ها بر روی هر کدام از موضوعات زیر کلیک کنید :

 

انشا در مورد ارتباط با خود

انشا پایه هشتم در مورد تصور ذهنی از عکس صفحه ۵۶

انشا به روش سنجش و مقایسه با موضوع عشق و نفرت

انشا در مورد 22 بهمن

انشا در مورد زلزله

انشا در مورد دوست

انشا درباره سنجش و مقایسه مرگ و زندگی

انشای با موضوع کشتی نفت کش سانچی

انشا در مورد دل که پاک است، زبان بی باک است پایه دهم

انشا درمورد علم و دانش

انشا ازاد و ذهنی در مورد ادم فضایی

انشا پایه دهم به روش جانشین سازی با موضوع پروانه

انشای آزاد با موضوع امام رضا(ع)

انشا در مورد صدای قارقار کلاغ

انشا با موضوع آنچه در مسیر خانه تا مدرسه می بینید

انشا با موضوع مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه

انشا در مورد اهنگ سرود ملی

انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو

انشاء در مورد مشقت

انشا در مورد اذان

انشا در مورد فیل و فنجان

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

انشا در مورد طبعیت گردی با زبان عادی و ادبی

انشا در مورد تابستان خود را چگونه گذراندید

انشا درباره ماه محرم

انشا در مورد شعر یکی برسرشاخ ،بن می برید

انشا پایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینیدبنویسید

انشاء با موضوع نوجوانی

انشا انگلیسی در مورد تلفن همراه با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد گاو به همراه ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد پول با ترجمه فارسی

انشا انگلیسی در مورد دیابت با ترجمه فارسی

موضوع انشا انگلیسی با موضوع آب با ترجمه فارسی

انشا آزاد درباره تفاوت افکار در انسان ها

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد در مورد تخیل و دنیای غیرواقعی

انشا درمورد پستچی

انشا درمورد دغدغه های زندگی در روستا

انشا درمورد عهد و پیمان

انشا درمورد زندگی دریای بی کران با رعایت مراحل نگارشی

انشا در مورد بار کج به منزل نمی رسد

انشاء در مورد صدا شر شر آب

انشاء از زبان ابر

انشا در مورد صدای زنگ آخر

انشا در مورد تیم والیبال کلاس ما

انشا در مورد ناخن

انشا در مورد درد دندان

انشا درباره محل زندگی ما

انشا در مورد اسمان شب

انشا در مورد ایران پایه هفتم

انشا با موضوع کفش

انشا ء در مورد کلاغ

انشا درباره پاییز

انشا درباره روزی را که دوست دارم تکرار شود

انشا درباره حیاط مدرسه

انشا در مورد عینک

انشاء با موضوع خانه کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

انشاپایه ی هفتم صفحه ۲۳ آنچه درتصویرزیرمی بینید بنویسید

انشا درمورد جان بخشی به اشیاء تک درخت کویر

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشاء با موضوع برف با رعایت مراحل نوشتاری

انشا تصور کنید یک جنگلبان هستید

انشا پایه هشتم تصویر نویسی دو عکس صفحه ۸۴

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشا در مورد قطره بارانی هستید که از ابری چکیده اید

انشای آزاد اگر معلم نگارش بودید پایه هشتم صفحه ۸۱

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح شهر

انشا در مورد برخاستن از خواب در صبح روستا

انشا در مورد حس و حال حمل یک قالب یخ بدون دستکش

انشا در مورد توصیف طعم بستنی یخی

انشا در مورد توصیف برداشتن یک ظرف داغ پایه هشتم صفحه ۶۲

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا با موضوع طعم خورشت قورمه سبزی صفحه۶۲ پایه هشتم

انشا در مورد بوی سیر پایه هشتم صفحه۶۲

انشا در مورد بوی خاک پس از بارش باران پایه هشتم

انشا پایه هشتم صدای باران

انشا با موضوع صدای وزش شدید باد

انشا در مورد صدای لالای مادر

انشا مقایسه زندگی شهری و روستایی

انشا درباره پرواز بدون بال با رعایت قالب نوشتاری

انشا در مورد همنشین پایه نهم

انشا درمورد عاقیبت فرار از مدرسه با قالب داستان

انشا درمورد هدف زندگی در قالب نامه ی غیر رسمی

انشاء درباره صبر و شکیبایی پایه نهم

انشاء پایه نهم درباره همنشین بد

انشا در مورد درختی را با ویژگی های پا در هواست ریشه هایش در ابر فرو رفته است

انشا درباره زیبایی های جهان پایه نهم صفحه ۹۳

انشا درباره بهار پرهیاهو پایه نهم صفحه۳۱

انشا در مورد عاقبت فرار از مدرسه پایه نهم صفحه ۸۱

انشا در مورد هدف زندگی

انشا در مورد کودکی من پایه نهم صفحه ۸۱

انشا طنز وغیر طنز در مورد درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشای طنز و غیر طنز ماهی در حوض قالی

انشا طنز و غیر طنز در مورد ربات پیشخدمت پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز درمورد انتقال خون پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد کمک به همسایه پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز در مورد ایستادن در صف پایه نهم

انشا طنز و غیر طنز پایه نهم در مورد تلفن همراه

انشا با موضوع شانس

انشا در مورد دیدن مورچه ای که باری را می کشد

انشا در مورد هوش انسان

انشا درمورد چرا میهن را به مادر تشبیه می کنند

انشا درباره معرفی رشته برق پایه دهم

انشا درباره درخت هر چه بارش بیشتر می شود سرش فروتر می آید

انشا درباره خفته را خفته کی کند بیدار پایه دهم صفحه 83

انشاء ذهنی درباره آرزو پایه دهم درس دوم

انشاء مقایسه آدم دروغگو و راستگو در آینه

انشاء با ویژگی مقایسه آفتاب و باران پایه دهم

انشاء با موضوع با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی

انشا تضاد مفاهیم با موضوع ماهی موج دریا خشکی بیابان

انشا پایه دهم در مورد سنجش و مقایسه پنجره و پرده پایه دهم

انشای در مورد مقایسه مادر و شمع

انشا با ویژگی مقایسه ی صحرا با دریا

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا درباره چاه کن همیشه ته چاه است

انشاء غم آخرین انشای دبیرستان پایه دوازدهم

انشاء تصویر نویسی از منظره ایی از چند گلدان شمعدانی

انشاء با موضوع عاقبت فرار از زندان

انشا با موضوع ارایه های ادبی درباره انتظار کشیدن

انشا با موضوع یکی از خاطره های زندگی

انشا درباره از کوزه همان برون تراود که در اوست پایه دوازدهم

انشا درباره نامه خصوصی به معلم درس نگارشتان بنویسید و دیدگاهتان را در مورد این درس و روش تدریس ایشان با وی در میان بگذارید

انشا درباره نامه ای به وزیر علوم بنویسید و با ارائه دلایل منطقی خواستار حذف کنکور شوید

انشا درباره محبت و نفرت پایه دوازدهم

انشا درباره کامیابی و ناکامی پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره سوگ و سور پایه دوازدهم صفحه ۵۵

انشا درباره زمستان گذشت و بهار آمد

انشا در مورد عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

انشا در مورد خاطره ی یک روز در کلاس پایه دوازدهم

انشا درباره جنگل پایه دوازدهم

انشا ادبی درمورد گرانی پایه دوازدهم

گسترش ضرب المثل آب ریخته جمع شدنی نیست – انشا

انشا پایه یازدهم در مورد شخصیت نویسی درباره خدای دلم

انشاء با رعایت مراحل نوشتن متنی درباره دانشگاه

انشا درمورد عجله کار شیطان است

انشا با موضوع چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی

انشا درباره آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

گسترش انشا آب ریخته جمع شدنی نیست

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره گفتگو خیالی جنگل و کویر

انشاء درباره گفتگو ابر و آسمان

انشا در مورد سفرنامه با موضوع سفر به شمال کشور

انشا با موضوع سفرنامه سفر به مناطق عملیاتی جنوب

انشا با طرح گفت و گو با موضوع مدرسه پایه یازدهم

انشا با ویژگی های گفت و گو

انشا با موضوع متنی با رعایت زمان و مکان و حال و هوا و جزییات بنویسید

چرا والدین حق دارند از فرزندانشان بپرسند به کجا می روند؟

انشاء درباره شهید سلیمانی

اقدام پژوهی انشا

انشا درباره ضرب المثل گیرم پدر تو باشد فاضل از بهر پدر تو را چه حاصل

انشا در مورد تصورات ما از گم شدن در جنگل

انشا درمورد چهار فصل(بهار،تابستان،پاییز و زمستان)

انشا درباره نامه ایی برای یک شهید بنویسید

انشا در مورد تضاد مفاهیم یا ناسازی معنایی

انشا در مورد وسط حرف دیگران پریدن

انشا درباره زندگی حیوانات وحشی

انشا با موضوع داستان نویسی

انشا در مورد جلسه امتحان پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره خط فقر

انشا درباره فرهنگ بومی و پیوندهای جغرافیایی

انشا درباره راه های درست مصرف کردن آب

انشا درباره یک روز از کلاس پایه نهم صفحه۸۱

انشا آزاد درباره روز معلم سال ۹۷

انشا درباره اگر نامه بودید و در زمان سفر می کردید چه پیامی را به خوانندگان خود می دادید

جواب فعالیت انشا پایه هفتم در مورد فداکاری صفحه 92

انشا از این گوش می گیرد و از آن گوش در می کند

انشا درباره عجله کار شیطان است پایه یازدهم صفحه ۱۰۲

روش آموزش انشا در پایه سوم

انشا در مورد در باران

انشا درباره کوچ پرستوها

نوشتن انشاهای خلاق

نقش والدین در علاقه مند کردن فرزندانشان به مطالعه:

انشا درباره محیط زیست

تحقیق درباره برنامه ریزی برای آموزش بهتر انشاء

علل ضعف دانش آموزان در انشاء نویسی

روش تدریس درس املا و انشاء

نگارش انشاء

نوشتن انشاهای خلاق

تدریس درس املا و انشاء

مقاله درباره چونگی برنامه ریزی برای انشا به دانش آموزان

دو انشائ درباره توصیف زمستان

انشا درباره نماز

 

نوشته ای داستان گونه همراه با عناصر,

 

نوشته ای داستان گونه بنویسیدپیش ازنوشتن،عناصر آن را مشخص کنید,

 

انشا داستان گونه کوتاه با عناصر,

 

داستان تخیلی کوتاه برای انشا,

 

خلاصه یک داستان برای انشا,

 

انشا داستان نویسی دهم,

 

خلاصه یک داستان زیبا برای انشا,

 

داستان کوتاه برای انشا,

 

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این
سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام و نام خانوادگی نام فایل و ایمیل خود را به شماره همراه 09159886819 ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل به ایمیل
شما  فرستاده می شود .

سایت آموزش و پرورش

رتبه الکسا سایت

ویکی پدیا

معلم سایت

از اينکه به سايت ما آمده ايد بسيار خوشحاليم. به دليل بروز بودن سايت لطفا از صفحات ديگر هم بازديد نماييد.

محتویات سبد خرید

شماره تماس تلفنی و واتساپ

09305381659

جواب نگارش دهم صفحه 119
جواب نگارش دهم صفحه 119
0


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جواب آزمايش هاي كتاب آزمايشگاه دهم x بخوانید...