حل تمرینات فارسی دهم درس چهاردهم

حل تمرینات فارسی دهم درس چهاردهم
حل تمرینات فارسی دهم درس چهاردهم

پاسخ قلمرو زبانی و قلمرو ادبی درس 14 فارسی دهم


پاسخ قلمرو فکری درس 14 فارسی دهم


معنی شعر طوطی و بقال فارسی دهم

[email protected]

09305561992

حل تمرینات فارسی دهم درس چهاردهم

ادرس ایمیل خود را در کادر زیر وارد کنید و از اخرین اخبار مطلع شوید

ما رادر شبکه های اجتماعی زیر دنبال کنید

سایت اقدام پژوهی –  گزارش تخصصی و فایل های مورد نیاز فرهنگیان

1 -با اطمینان خرید کنید ، پشتیبان سایت همیشه در خدمت شما می باشد .فایل ها بعد از خرید بصورت ورد و قابل ویرایش به دست شما خواهد رسید. پشتیبانی : بااسمس و تلگرام : 09159886819 و آیدی : @dabiryar  –  صارمی

2- شما با هر کارت بانکی عضو شتاب (همه کارت های عضو شتاب ) و داشتن رمز دوم کارت خود و cvv2  و تاریخ انقاضاکارت ، می توانید بصورت آنلاین از سامانه پرداخت بانکی  (که کاملا مطمئن و محافظت شده می باشد ) خرید نمائید .فایل بعد از خرید هم مستقیم دانلود می شود هم به ایمیل شما فرستاده می شود (پوشه inbox یا s pam )

3 – درهنگام خرید اگر ایمیل ندارید ، در قسمت ایمیل ، ایمیل   را بنویسید.

حل تمرینات فارسی دهم درس چهاردهم

لیست گزارش تخصصی   لیست اقدام پژوهی     لیست کلیه طرح درس ها

پاسخ تمرین های درس چهاردهم  فارسی دهم درس طوطی و بقال

معنی شعر :

بود بقالی و وی را طوطی‌ای

   خوش نوایی، سبز گویا طوطی‌ای

 مرد بقالی یک طوطی داشت، طوطی‌ای که خوش آواز و خوش آب و رنگ و زیبا بود.

در دکان بودی نگهبان دکان

   نکته گفتی با همه سوداگران

 نگهبان دکان بود و با همۀ مشتری‌ها شوخی می‌کرد.

آرایه: کنایه (نکته گفتن: شوخی کردن)

در خطابِ آدمی، ناطق بُدی

   در نوای طوطیان حاذق بدی

 در سخن گفتن با انسان‌ها حاضر جواب و در هم آوازی با طوطیان ماهر بود.

آرایه: موازنه

جَست از صدر دکان سویی گریخت

   شیشه‌های روغن گُل را بریخت

 از بالای دکان به سمت دیگری پرواز کرد و شیشه‌های روغن گل را ریخت.

آرایه: جناس ناقص (گریخت، بریخت)

از سوی خانه بیامد خواجه‌اش

 بر دکان بنشست فارغ، خواجه وش

 صاحب مغازه از سمت خانه به طرف مغازه رفت و با خیالی آسوده و خواجه‌ وار در دکان نشست.

آرایه: تشبیه (صاحب مغازه به خواجه)

دید پُر روغن دکان و جامه چرب

   بر سرش زد، گشت طوطی کل ز ضرب

 دید مغازه پر از روغن شده و لباس‌هایش چرب گشته. ضربه‌ای به سر او زد که با آن ضربه طوطی کچل شد.

آرایه: جناس ناقص (چرب و ضرب)

روزک چندی سخن کوتاه کرد

   مرد بقّال از ندامت آه کرد

 طوطی چند روزی سخن نگفت و مرد بقال از روی پشیمانی آه حسرت می‌کشید.

آرایه: کنایه (سخن کوتاه کردن: حرف نزدن)

ریش بر می‌کند و می‌گفت: «ای دریغ

   کافتاب نعمتم شد زیر میغ

 خود را می‌زد و می‌گفت: «افسوس» که آن طوطی زیبایم از بین رفت. (از سخن گفتن افتاد). طوطی‌ای که باعث رزق و روزی دکان من بود.

آرایه: کنایه (ریش کندن: ناراحت شدن) – استعاره (آفتاب از طوطی) – کنایه (آفتاب زیر ابر رفتن: از بین رفتن)

دست من بشکسته بودی آن زمان

حل تمرینات فارسی دهم درس چهاردهم

   چون زدم من بر آن خوش زبان»

 ای کاش آن زمان که من بر سر طوطی خوش آوازم زدم، دستم می‌شکست.

آرایه: کنایه (راضی بودن به دست شکستن: پشیمانی) – مراعات نظیر (دست، سر، زبان)

هدیه‌ها می‌داد هر درویش را

  تا بیابد نطق مرغ خویش را

 به درویشان و فقیران صدقه می‌داد تا شاید طوطی‌اش دوباره سخن بگوید.

بعد سه روز و سه شب حیران و زار

   بر دکان بنشسته بُد نومیدوار،

 بعد از سه شبانه روز سرگردانی و سرگشتگی، نا امید در دکان نشسته بود.

آرایه: تضاد (روز و شب)

می‌نمود آن مرغ را هر گون شگفت،

   تا که باشد کاندر آید او به گفت

 برای آن پرنده کارهای عجیبی می‌کرد (شکلک در می‌آورد) تا شاید طوطی‌اش سخن بگوید.

آرایه: کنایه (مصراع اول: شکلک در آوردن) – جناس ناقص (شگفت، گفت)

جولقی‌ای سر برهنه می‌گذشت

   با سر بی مو، چو پُشت طاس و طشت

 مرد فقیری سر برهنه (بدون کلاه) از آنجا عبور می‌کرد در حالی که سرش همچون کاسۀ مسی صاف و بی‌ مو بود.

آرایه: تشبیه (سر بی مو به طاس و طشت)

طوطی اندر گفت آمد در زمان

   بانگ بر درویش زد که: هی، فلان!

 از چه ای کَل، با کلان آمیختی؟

   تو مگر از شیشه روغن ریختی؟!

 

طوطی فوراً به سخن آمد و با صدای بلند به آن مرد گدا گفت: چرا کچل هستی؟ آیا با کچلان رفت و آمد کرده‌ای یا نه، تو نیز مانند من شیشه‌های روغن گل را ریخته‌‌ای؟

آرایه: تکرار (کل)

 

از قیاسش خنده آمد خلق را

   کاو چو خود پنداشت صاحب دلق را

 

از این مقایسه طوطی مردم خندیدند، زیرا او آن مرد گدا را مثل خود تصور کرده بود.

کار پاکان را قیاس از خود مگیر

   گر چه باشد در نبشتن شیر و شیر

 کار و عمل مردان حق را با کار و عمل خودت مقایسه نکن. دو کلمۀ شیر (جانور) و شیر (خوردنی) اگرچه در نوشتن یکسان هستند، اما در معنی بسیار متفاوتند.

آرایه: جناس تام (شیر و شیر)

جمله عالم زین سبب گمراه شد

   کم کسی ز ابدالِ حق، آگاه شد

 

 

مردم جهان به سبب چنین قیاس‌های نادرستی به گمراهی افتاده‌اند و کمتر کسی توانسته مردان حق را بشناسد و به مرتبۀ آنها پی‌ببرد.

آرایه: مجاز (عالم از مردم عالم)

هر دو گون زنبور خوردند از محل

   لیک شد از آن نیش و زین دیگر عسل

 هر دو نوع زبنور (زنبور عسل و بی‌عسل) از یک محل غذا خورند اما آن غذا برای یکی به زهر تبدیل شده و برای دیگری به عسل.

هر دو گون آهو گیا خوردند و آب

   زین یکی سرگین شد و، زان، مشک ناب

 هر دو نوع آهو از یک جا آب و گیاه خوردند، اما یکی فضله پس داد و دیگری مشک خالص.

آرایه: جناس ناقص (آب، ناب) – تضاد (سرگین، مشک)

هر دو نی خورند از یک آبخور

   این یکی خالی و، آن پر از شکر

 دو نی از یک سرچشمه آب خوردند اما یکی از آنها تو خالی درآمد و دیگری پر از شکر شد.

آرایه: تضاد (پر و خالی)

صد هزاران این چنین اشباه بین

   فرقشان هفتاد ساله راه بین

 در این دنیا هزاران شباهت این چنینی وجود دارد، اما در باطن تفاوت آنها بسیار است.

چون بسی ابلیس آدم روی هست

   پس به هر دستی نشاید داد دست

 

چون شیطان‌های انسان نمای زیادی وجود دارد، پس نباید به هر کس دست دوستی داد.

آرایه: کنایه (دست ندادن: دوست نشدن) – جناس ناقص (هست و دست) – واج آرایی (صامت «س»)

 

قلمرو زبانی (صفحهٔ ۱۱۶ کتاب درسی)

 1- معادل معنایی واژگان زیر را از متن درس بیابید.

* ابر (میغ)

* آسوده (فارغ)

* چیره دست (حاذق)

* مردان کامل (اَبدال)

2- دربارۀ کاربرد کلمۀ «را» در بیت زیر توضیح دهید. هدیه‌ها می‌داد هر درویش را   تا بیابد نطق مرغ خویش را

  در مصراع اول در جایگاه حرف اضافه به کار رفته به معنی «به» و در مصراع دوم نشانه مفعول است.

3- دربارۀ تحوّل معنایی کلمۀ «سوداگران» توضیح دهید.

 سوداگر در گذشته به معنای «تاجر و بازرگان» به کار می‌رفته است، اما امروزه در معنی به کار می‌رود و به کسانی اطلاق می‌شود که در کار «مواد مخدر و قاچاق» هستند.

4- پسـوند «وش» در کلمۀ «خواجه وش» به چه معناسـت؟ دو واژۀ دیگر که این پسـوند را دارا باشند، بنویسید.

وش به معنای شباهت است و خواجه‌وش یعنی مانند خواجه

مهوش، پریوشقلمرو ادبی (صفحهٔ ۱۱۶ کتاب درسی)

 1- کنایه‌ها را در بیت هشتم بیابید و مفهوم آنها را بنویسید. ریش بر کندن (ناراحت بودن)، آفتاب زیر میغ رفتن (نابود شدن، از بین رفتن)

2- مؤثّرترین شیوه‌ای که مولوی در«مثنوی معنوی» از آن بهره می‌گیرد، « تمثیل» است. تمثیل معنای «تشـبیه کردن» و «مَثَل آوردن» اسـت و در اصطلالح ادبی، آن اسـت که شـاعر یا به نویسـنده برای تأیید و تأکید بر سـخن خویش، حکایت، داستــان یا نمونه و مثالی را بیان کند تـا مفاهیم ذهنی خود را آسـان‌تر بـه خواننده انتقال دهد.

*اکنون ارتباط محتوای این درس را با تمثیل به کار گرفته شده، توضیح دهید.

 مولوی برای بیان روشن این مطلب که نباید با مقایسۀ نابجا و داوری‌های سطحی و غیر منطقی به نتایج نادرست رسید، از تمثیل بهره برده است.

3- در بیت ششم درس، کلمات «چرب» و «ضرب» در یک حرف اختلاف دارند و آرایۀ «جناس ناهمسان» (ناقص) را دربردارند. کلماتی نظیر «روان» (روح) و روان (جاری) که جز معنی، هیچ گونه تفاوتی از دید آوایی و نوشتاری با هم ندارند، «جناس همسان» (تام) را پدید می‌آورند؛ مثال:

  از متن درس، نمونه‌هایی برای انواع جناس بیابید.

جناس ناهمسان (ناقص): دلق و خلق – آب و ناب

جناس همسان (تام): شیر و شیرقلمرو فکری (صفحهٔ ۱۱۷ کتاب درسی)

 

1- بیت زیر، بر چه مفهومی تأکید دارد؟ هر دو نی خوردند از یک آبخور   این یکی خالی و آن پر از شکر

 

 این که حقیقت یکی است ولی درک و برداشت از آن، به چگونگی بهره مندی ما از آن بستگی دارد. و اینکه ظاهر یکسان داشتن و از یک آبشخور تغذیه کردن دلیل بر آن نیست که باطن هم یکی باشد؛ زیرا موارد زیادی هست که با وجود تشابه ظاهری، بسیار با هم متفاوت و حتی ضد یک دیگرند.

2- مولوی در بیت زیر، آدمی را از چه چیزی برحذر می‌دارد؟ چون بسی ابلیس آدم روی هست    پس به هر دستی نشاید داد دست

 از دوستی با افراد ناشایست و اعتماد کردن به آنها

3- استنباط خود را از شعر زیر بنویسید و آن را با داستان «طوطی و بقال» بسنجید. معرفـت زیـن جـا تفاوت یافته اسـت   این یکی محراب و آن بت یافته است

چـون بتـابد آفتـاب معـرفـت   از سپــهرِ ایـن رهِ عـــالی صفـــت

هـر یکـی بینا شـود بـر قـدر خویش   باز یابـد در حقیقـت صـدر خویـش

    عطّا

 

 برداشت و تعبیر هر کس از حقیقت، به اندازۀ درک اوست. علت اینکه انسان‌ها معبود و خدایشان متفاوت است، این است که به درک درست و معرفت کامل دست نیافته‌‌اند. اگر انسان‌ها به شناخت و معرفت درست برسند، هر کس به جا و موقعیت خویش پی برده و از حقیقت حال خویش آگاه می‌شود. آنگاه می‌تواند معبود و معشوق حقیقی را بشناسد. در داستان طوطی و بقال نیز اگر طوطی به معرفت دست می‌یافت، آن مقایسۀ خنده‌آور مطرح نمی‌کرد.

 

پشتیبان سایت همیشه در خدمت شماست.

 سامانه خرید و امن این
سایت از همه  لحاظ مطمئن می باشد . یکی از
مزیت های این سایت دیدن بیشتر فایل های پی دی اف قبل از خرید می باشد که شما می
توانید در صورت پسندیدن فایل را خریداری نمائید .تمامی فایل ها بعد از خرید مستقیما دانلود می شوند و همچنین به ایمیل شما نیز فرستاده می شود . و شما با هرکارت
بانکی که رمز دوم داشته باشید می توانید از سامانه بانک سامان یا ملت خرید نمائید . و بازهم
اگر بعد از خرید موفق به هردلیلی نتوانستیدفایل را دریافت کنید نام و نام خانوادگی نام فایل و ایمیل خود را به شماره همراه 09159886819 ارسال نمائید، در سریعترین زمان فایل به ایمیل
شما  فرستاده می شود .

سایت آموزش و پرورش

رتبه الکسا سایت

ویکی پدیا

معلم سایت

از اينکه به سايت ما آمده ايد بسيار خوشحاليم. به دليل بروز بودن سايت لطفا از صفحات ديگر هم بازديد نماييد.

در این فصل، متنهایی را می خوانیم که
به شیوۀ داستانی، موضوع‌ها و مفاهیمی را بیان کرد‌ه اند. به این گونه آثار که با بهره گیری از
عنصر روایت، شخصیت، لحن، زمان، مکان و زاویۀ
دید و… پدید
می آیند؛ «ادبیات داستانی» گفته می شود.

ادبیات داستانی، همۀ آثار روایی را در
برمی گیرد. به دیگر سخن هر اثر روایتی خلّاقانه،
در قلمرو ادبیات داستانی، جای می گیرد. ادبیات داستانی شامل قصّه، داستان، داستان کوتاه و رمان است.

داستان در حقیقت، ظرفی
است که نویسنده به کمک آن، اندیشه ها، آرزوها و جهت گیری‌های فکری خویش و مفاهیم
خاص را در آن می گنجاند؛ پس با خواندن هر متن داستانی، باید به درون مایه و محتوای آن بیندیشیم.

۱- بود بقالی و وی را طوطـــــی ای / خوش نوایی، سبز گـــویا طوطی ای

قلمرو زبانی: وی: او / خوش نوا: خوش سخن / گویا: سخن گو / را: نشانه دارندگی و مالکیت / حذف فعل به قرینه لفظی: وی را طوطی بود /  قلمرو ادبی: مثنوی / وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن / ،«طوطی»: نماد انسان هایی است که شتاب زده و بر اساس ظاهر داوری می کنند / واج آرایی «ی»

بازگردانی: بقّالی، طوطی ای خوش آواز، سبزرنگ و سخنگویی داشت.

حل تمرینات فارسی دهم درس چهاردهم

۲- در دکان بودی نگـــــــهبان دکان / نکته گـــــفتی با همه سوداگـــــران

قلمرو زبانی: بودی: می‌بود / نکته گفتن: شوخی کردن / سوداگر: آنکه کارش داد و ستد است، بازرگان، تاجر. / قلمرو ادبی: واج آرایی «ن» و «ا»

بازگردانی: طوطی از دکّان نگهبانی می‌کرد و با خریداران همسخن می‌شد و شوخی می‌کرد.

۳- در خطابِ آدمــــــی ناطــــق بدی / در نوای طوطـــــیان، حــــاذق بدی

قلمرو زبانی: خطاب: رویاروی سخن گفتن / آدمی: انسان/ ناطق: سخنگو، گویا / بُدی: می‌بود (بن ماضی: بود، بُد؛ بن مضارع: بو) / نوا: نغمه و آواز / حاذق: ماهر، چیره دست. / قلمرو ادبی: واج آرایی «ا»

بازگردانی: در سخن گفتن با آدمیان گویا و در آوازخوانی میان طوطیان چیره دست بود.

۴- جست از صدر دکان، سویی گریخت / شیشه های روغنِ گُل را بریخــــت

قلمرو زبانی: جستن: پریدن، جهیدن (بن ماضی: جست، بن مضارع: جه) / صدر: بالا، سینه / گریخت: فرار کرد (بن ماضی:گریخت، بن مضارع: گریز)  /  قلمرو ادبی: گریخت، بریخت: جناس ناهمسان

بازگردانی: طوطی از بالای دکان به سویی پرید و شیشه‌های روغن گل را ریخت.

۵- از سوی خانه بیامد خواجه اش / بر دکان بنشست فارغ، خواجه وش

قلمرو زبانی: خواجه: سرور، آقا / فارغ: آسوده (هماوا؛ فارق: جدا کننده) / خواجه وش: کدخدامنش / وش: مانند / قلمرو ادبی: واژه آرایی: خواجه / خواجه وش: تشبیه.

بازگردانی: صاحب طوطی از خانه به مغازه آمد و با خیال آسوده و کدخدامنشانه در مغازه نشست.

۶- دید پر روغن دکان و جامه چرب / بر سرش زد، گشت طوطی کل ز ضرب

قلمرو زبانی: جامه: پارچه / مرجع «ش» در«سرش»: طوطی / کل: مخفّف کچل / گشت: شد / ضرب: زدن / قلمرو ادبی: چرب، ضرب: جناس ناهمسان / ایهام: کل (۱- کچل؛ ۲- گنگ) [کتاب راهنمای معلم]

بازگردانی: بقّال دید که مغازه پر روغن و پارچه ها (وسایل) چرب شده است، عصبانی شد و چنان ضربه‌ای بر سر طوطی زد که طوطی کچل شد.

۷- روزک چندی سخن کوتاه کـــــرد / مرد بقـــــّــال از ندامـــــت آه کـــــرد

قلمرو زبانی: روزک چندی: چند روز اندک؛ «ک» نشانه کمی و تقلیل / ندامت: پشیمانی، تأسف / قلمرو ادبی: سخن کوتاه کردن: کنایه از «سکوت کردن»

بازگردانی: طوطی چند روزی خاموش شد و سخن ‌نگفت. [از این رو] مرد بقّال از پشیمانی آه و ناله می‌کرد.

۸- ریش برمی‌کند و می‌گفت: ای دریغ / کآفتاب نعمــــتم شد زیر مـــیغ

قلمرو زبانی: دریغ: افسوس / شد: رفت / میغ: ابر / قلمرو ادبی: کنایه: ریش بر کندن (پشیمان شدن و افسوس خوردن) / آفتاب نعمت: اضافه تشبیهی / آفتاب، میغ: تناسب، تضاد / آفتاب نعمتم … میغ: کنایه از «از دست دادن نعمت»

بازگردانی: مرد بقال موهای چهره اش را می‌کند و می‌گفت افسوس که نعمتم از دست رفت.

پیام: پشیمانی از کردار گذشته

۹- دست من بشکسته بودی آن زمان / چون زدم من بر سر آن خوش زبان

قلمرو زبانی: چون: هنگامی که / بودی: می بود(بن ماضی: بود، بُد؛ بن مضارع: بو) / قلمرو ادبی: دست، سر، زبان: تناسب / زبان، زمان: جناس ناهمسان / زبان: مجاز از سخن / واج آرایی: «ن». / واژه آرایی: من

بازگردانی: ای کاش آن زمانی که بر سر طوطی خوش آوازم می‌زدم، دستم می‌شکست.

پیام: پشیمانی از کردار گذشته

۱۰- هدیه ها می‌داد هـــر درویش را  / تا بیابد نطــــــــق مرغِ خـــــویش را

قلمرو زبانی: درویش: تهیدست، گدا / را: به / نطق: سخن گفتن / مرغ: پرنده

بازگردانی: مرد بقّال به هر نیازمندی کمک می‌کرد تا شاید طوطی دوباره سخن بگوید.

۱۱- بعدِ سه روز و سه شب، حیران و زار / بر دکان بنشسته بد نومـــــــــیدوار

حیران: سرگشته / زار: درمانده و ناتوان، بیچاره / بد: بود (بن ماضی: بود، بُد؛ بن مضارع: بو)/ نومیدوار: با ناامیدی / وار: مانند / قلمرو ادبی: سه: واژه آرایی / روز، شب: تضاد / نومیدوار: تشبیه.

بازگردانی: بعد از سه شبانه روز سرگردان و ناامید و بیچاره با ناامیدی در دکّانش نشسته بود.

۱۲- می‌نمود آن مرغ را هر گون شگُفــت / تا که باشد کاندر آید او به گُــــــــفت

قلمرو زبانی: گون: گونه، نوع / را: به / شگفت: عجیب / اندر: در / گفت: سخن(اسم) قلمرو ادبی: شگفت، گفت: شبه جناس، قافیه، قافیه عیب دار(رشته انسانی).

بازگردانی: بقّال برای طوطی کارهای شگفت انگیز انجام می‌داد (ادا و شکلک در می‌آورد)  تا شاید پرنده اش آغاز به سخن گفتن کند.

حل تمرینات فارسی دهم درس چهاردهم

۱۳- جولقیی‌ای سر برهـنه می‌گذشت / با سر بی مو، چو پشت طاس و طشت

قلمرو زبانی: جولقی: ژنده پوش و گدا و درویش / سربرهنه: بی کلاه / طاس: کاسۀ مسی / قلمرو ادبی: سر: واژه آرایی / سر، مو؛ طاس، طشت: تناسب / چو پشت طاس و طشت: تشبیه.

بازگردانی: روزی گدایی سربرهنه که سرش مانند پشت کاسه مسی و تشت صاف بود از آن جا می‌گذشت.

۱۴- طوطی اندر گــفت آمد در زمان / بانگ بر درویش زد  که هی فـــلان

قلمرو زبانی: اندر: در/ گفت: سخن گفتن(اسم) / درزمان: بی درنگ / بانگ: فریاد / درویش: گدا، تهیدست / هی: هان.

بازگردانی: طوطی بی درنگ شروع به سخن گفتن کرد و گدا را صدا زد که ای فلانی:

۱۵- از چه ای کــل با کـــلان آمیختی؟ / تو مگر از شیشه روغن ریخــــتی؟

قلمرو زبانی: کل: مخفف کچل؛ کلان: کچل ها / آمیختی: معاشرت کردی(بن ماضی: آمیخت، بن مضارع: آمیز) / مگر: قید پرسش / از شیشه روغن: شیشۀ روغن.

بازگردانی: تو چرا کچل شدی و در جمع کچل‌ها درآمدی؟ آیا تو هم شیشه‌های روغن را ریخته‌ای؟

۱۶- از قیاسش خنده آمد خــــــلق را / کاو چو خود پنداشت صاحب دلق را

قلمرو زبانی: قیاس: سنجش، مقایسه / خلق: مردم / کو: که (زیرا) او /  دلق: جامه پاره پاره / صاحب دلق: ژنده پوش / پنداشت: تصور کرد (بن ماضی:پنداشت، بن مضارع: پندار) / قلمرو ادبی: دلق، خلق: جناس ناهمسان/ تشبیه پنهان.

بازگردانی: مردم از مقایسۀ نادرست طوطی خندیدند، زیرا طوطی آن مرد گدای بی مو را مانند خودش پنداشته بود.

۱۷- کار پاکان را قیاس از خود مگیر / گرچه ماند در نبشتن شــــیر و شیر

قلمرو زبانی: پاکان: انسان‌های پاک / مانستن: مانند بودن(بن ماضی: مانست، بن مضارع: مان)؛ ماندن: اقامت کردن (بن ماضی: ماند، بن مضارع: مان) / نبشتن: نوشتن (بن ماضی: نبشت، بن مضارع: نبیس ) / قلمرو ادبی: شیر، شیر: جناس همسان، شیر نخست: شیر خوردنی، شیر دوم: شیر بیشه

بازگردانی: رفتار انسان های پاک را با کار خودت مقایسه نکن. هر چند دو کلمه‌ شیر درنده و شیر خوردنی در نوشتن یکسان هستند؛ اما معنای آنها بسیار از هم دور است.

۱۸- جمله عالم زین سبب گمراه شد / کم کـــــسی ز ابدال حق آگـــــــاه شد

قلمرو زبانی: جمله: همه / عالم: جهان / زین سبب: به این خاطر / ابدال: مردان کامل / قلمرو ادبی: عالم: مجاز از مردم جهان

بازگردانی: مردم جهان به دلیل چنین سنجش‌های ناروایی به گمراهی افتادند. کمتر کسی است که مردان حقّ را بشناسد و به جایگاه آن‌ها پی ببرد.

۱۹- هر دو گون زنبور خوردند از محل / لیک شد زان نیش و زین دیگر عسل

قلمرو زبانی: گون: گونه / لیک: ولی / قلمرو ادبی: نیش، عسل: تضاد / جناس: ‌زان، زین

بازگردانی: هر دو نوع زنبور (زنبور عسل و زنبور قرمز) از یک محل تغذیه می‌کنند، اما یکی تولید عسل می‌کند و دیگری نیش زهرآلود.

۲۰- هر دو گون آهو گیا خوردند و آب / زین یکی سرگین شد و ز آن مشک ناب

قلمرو زبانی: سرگین: فضله، پشگل / مشک: گونه ای عطر / ناب: خالص / قلمرو ادبی: سرگین، مشک: تضاد / گیاه، آب: تناسب / آب، ناب: جناس ناهمسان.

بازگردانی: هر دو نوع آهو، آب و گیاه می‌خورند؛ امّا یک نوع آهو پشگل تولید می‌کند (آهوی معمولی) و دیگری (آهوی ختن) مُشک خالص.

۲۱- هر دو نی خوردند از یک آبخور /  این یکی خالی و آن پر از شکــــر

قلمرو زبانی: آبخور: آبشخور، محلی که از آنجا آب بردارند / خالی: پوک / قلمرو ادبی: خالی، پر: تضاد.

بازگردانی: هر دو نوع نی از یک آب، آبیاری می‌شوند؛ امّا یکی نیشکر می‌سازد و دیگری پوک می شود.

۲۲- صد هزاران زین چنین اشباه بین / فرق شـــــان هفتاد ساله راه بین

قلمرو زبانی: اشباه: ج شبه، مانندها، همانندان( شبه همآوا؛ شبح: سایه) / قلمرو ادبی: صد هزار: مجاز از بسیار فراوان / هفتاد ساله راه: کنایه فاصله فراوان و زیاد / هزاران، هفتاد: تناسب

بازگردانی: هزاران گونه از این شباهت‌های ظاهری وجود دارد؛ امّا این شباهت‌ها، ظاهری است و تفاوت میان مشابهات بسیار زیاد است.

۲۳- چون بسی ابلیس آدم روی هست / پس به هر دستی نشاید داد دست

قلمرو زبانی: بسی: بسیاری / ابلیس: اهریمن / / شاید: شایسته است / قلمرو ادبی: آدم روی: آدم نما، تشبیه (چهره ای مانند چهرۀ آدم) / ابلیس، آدم: تضاد / دست دادن: کنایه از«همنشینی کردن» / هست، دست: جناس ناهمسان / دست: واژه آرایی.

قلمرو زبانی

۱- معادل معنایی واژگان زیر را از متن درس بیابید.

ابر (میغ)                       آسوده
(فارغ)                      چیره دست (حاذق)                       مردان کامل (ابدال)

۲- دربارۀ کاربرد کلمۀ
«را» در بیت زیر توضیح دهید.

هدیه ها می داد هر درویش را / تا بیابد نطق مرغ
خویش را

«را» نخست در معنای «به» و به عنوان
حرف اضافه به کاررفته است. «را» دوم نشانه مفعول است.

۳- دربارۀ تحوّل معنایی
کلمۀ «سوداگران» توضیح دهید.

این واژه در گذشته به معنای بازرگان و
کاسب به کار می رفته است ولی امروزه بیشتر به معامله گران مواد مخدر و کارهای خلاف
قانون گفته می شود.

۴-  پسوند «وش» در کلمۀ «خواجه وش» به چه معناست؟ دو
واژۀ دیگر که این پسوند را دارا باشند، بنویسید.

«وش» پسوند است به معنای «مانند». / مهوش، مهوش،
پریوش، تلخ‌وش.

قلمرو ادبی

۱- کنایه ها را در بیت هشتم بیابید و مفهوم آنها را بنویسید.

کنایه: ریش بر کندن (پشیمان شدن و افسوس خوردن) / آفتاب نعمتم …
میغ: کنایه از «از دست دادن نعمت»

مؤثرّترین
شیوه ای که مولوی در «مثنوی
معنوی» از آن بهره می گیرد، «تمثیل» است. تمثیل
به معنای «تشبیه کردن» و «مَثَل
آوردن» است و در اصطلاح ادبی، آن است که شاعر یا
نویسنده برای تأیید و تأکید بر سخن خویش، حکایت، داستان یا نمونه و مثالی را بیان
کند تا مفاهیم ذهنی خود را آسان تر به خواننده انتقال دهد.

اکنون ارتباط محتوای این درس را با تمثیل به کار گرفته شده،
توضیح دهید.

مولوی برای بیان اینکه سنجش نابجا و داوری ظاهری نادرست است
از «تمثیل» بهره برده است. ،«طوطی»نماد انسان هایی است که شتاب
زده و براساس ظاهر داوری می کنند؛ هدف مولانا از بیان این داستان، نکوهش سطحی نگری
و شتاب زدگی در داوری است.

جناس یا همجنس‌سازی نزدیکی هرچه بیشتر واژه‌ها از نظر لفظی است. آرایه جناس بر دو گونه می‌شود: جناس همسان و جناس ناهمسان.

جناس همسان

در جناس همسان، همه صدادارها و بی صداهای دو واژه یکسان است، امّا معنا متفاوت.

خرامان بشد سوی آب روان / چنان چون شده باز یابد روان

 گلاب است گویی به جویش روان / همی شاد
گردد به بویش روان

☼ 
روان در مصراع نخست به معنای جاری و در مصراع دوم به معنی جان و روح است.

اگر واژه‌‌ها از نظر لفظ و معنا یکسان باشند آرایه تکرار پدید می‌آید.

واژه‌های
دومعنایی

شانه🙁 دوش، ابزار شانه زدن )- بهشت: ( جنّت، فروگذاشت)- مدام: ( شراب،  همیشه)- خویش: ( خویشتن، خویشاوند )- پروانه: ( اجازه، پرنده )- قلب: (مرکز، دل )- شیرین: ( نام زنان، گونه ای مزه )- گور: ( قبر، گورخر )- گوی: ( بگو، توپ )- نی: ( ساز، گیاه نی )- باز: ( پرنده، دوباره، گشاده )- بند: ( ریسمان، اسارت )- مهر: ( خورشید، مهربانی )- چنگ: ( ساز، مشت )- چین: ( کشور، شکن )- دوش: ( شانه، دیشب )- زاد: ( توشه، به جهان آمد )- نهاد: ( گذاشت، ذات )- داد: ( عدالت، بخشید )- روان: ( جان، جاری )- شوی: ( بشوی، شوهر )- روی: ( چهره، بالا، فلز روی )- جوی: ( رود، بجوی )- گلیم: ( گستردنی، گل هستیم )- غریب:(ناشناس، شگفت )- قامت🙁تکبیر نماز، قد )- پرده:( اصطلاح موسیقی، حجاب )- لب: ( اندام تن، کنار )- هزار: ( بلبل، عدد)- صاحب خبر: (پیک، دلبر)-

جناس ناهمسان (ناقص)

هر گاه دو واژه در حرکت یا یک حرف با هم اختلاف داشته باشند جناس ناقص، پدید می‌آید؛ مانند: کمند / سمند –  آمار / مار –  بنات /  نبات –  کان / مکان – آرام / رام

از متن درس، نمونه هایی
برای انواع جناس بیابید.

دلق، خلق: جناس ناهمسان
/ شیر، شیر: جناس همسان، شیر نخست: شیر بیشه، شیر دوم: شیر نوشیدنی / جناس: ‌زان، زین

 / آب، ناب: جناس ناهمسان / هست، دست: جناس ناهمسان  

قلمرو فکری

۱- مولوی در بیت های زیر،
بر چه مفهومی تأکید دارد؟

◙ هر دو نی خوردند از یک آبخور/ این یکی خالی و
آن پُر از شکر

هر دو نی از یک آبخشور آبیاری می شوند ولی
فراورده و محصول آنها یکسان نیست. پس همانندی های ظاهری نباید سبب شود که ما گمان
کنیم این همانندی ها دلیل باطن یکسان هم می شود.

◙ دست کان لرزان بُوَد از ارتعاش / وانکه دستی
تو بلرزانی ز جاش

هردو جنبش آفریدۀ حق، شناس / لیک، نتوان کرد این،
با آن قیاس

دو دست لرزان هستند. ظاهرا همانند هم اند؛ ولی
یکی به دلیل بیماری است و دیگری به خاطر اینکه تو آن را به لرزش درآورده ای و
نشانه تندرستی تو است. هر دو حرکت و پویه از خداوند است؛ ولی آن دو را با هم نمی
توان سنجید و با هم قیاس کرد.

۲- با توجّه به بیت زیر:

« جمله عالم زین سبب گمراه شد / کم کسی ز ابدال
حق آگاه شد»

الف) مقصود از «ابدال» چه کسانی است؟ مردان خدا

ب) از نظر شاعر، علّت گمراهی جمله عالم چیست؟

علت گمراهی مردم در آن است که ظاهر بین هستند و
گمان می کنند ظاهر یکسان همیشه دلیل باطن یکسان است.

۳- مولوی در بیت زیر،
آدمی را از چه چیزی برحذر می دارد؟

چون بسی ابلیس آدم روی
هست / پس به هر دستی نشاید داد دست

مردم
را تشویق می کند که از انسان های اهریمن صفت دوری کنند.

گنج حکمت: ای رفیق

روزی حضرت عیسـی روح
الله می گذشـت. ابلهی با وی دچار شـد و از حضرت عیسـی سـخنی پرسید؛ بر سـبیل تلطف
جوابش باز داد و آن شـخص مسـلّم نداشت و آغاز عربده و سفاهت نهاد. چندان که او نفرین
می کرد، عیسـی تحسـین می نمود.

 قلمرو زبانی: دچار شدن: برخورد کردن / برسبیل: از راه، از سر / تلطف: مهربانی، اظهار لطف و مهربانی کردن، نرمی کردن / مسـلّم نداشت: باور نمی‌کرد، نمی پذیرفت / عربده: فریاد پرخاشجویانه برای برانگیختن دعوا و هیاهو، نعره و فریاد / سفاهت: نادانی، بی خردی، کم عقلی / آغاز نهادن: آغاز کرد / نفرین: لعنت / تحسین: آفرین، ستایش / قلمرو ادبی: تضاد: نفرین، تحسین

عزیـزی بـدان جـا رسـید؛
گفـت: «ای روح الله، چرا زبون این ناکس شـده ای و هـر چند او قهر می کنـد، تـو
لطـف می فرمایی و با آنکه او جور و جفا پیش می بـرد، تو مهر و وفا بیش می نمایی؟».
 عیسـی گفـت:« ای رفیـق! کل اناء یترشح بما
فیه، از کوزه همان برون تراود کـه در اوسـت؛ از او آن صفـت می زایـد و از مـن ایـن
صورت می آید. مـن از وی در غضـب نمی شـوم و او از مـن صاحب ادب می شـود. من از سخن
او جاهل نمی گردم و او از خلـق و خـوی من عاقل می گردد.»

قلمرو زبانی: عزیز: گرامی / زبون: خوار، ناتوان / ناکس: نامرد / قهر: خشم، غضب / جور: ستم / جفا: ستم، آزار / پیش بردن: انجام دادن / بیش: بیش تر / تراویدن: ترشح کردن /  جاهل: نادان / خلق و خوی: اخلاق

قلمرو ادبی: او جور و … می‌نمایی؟: شبه سجع / جفا، وفا: تضاد، جناس / بیش، پیش: جناس / کل اناء یترشح بما فیه: هر ظرفی آنچه را در آن است تراوش می‌کند؛ تضمین / می‌زاید، می‌آید: جناس، سجع / زاییدن: تولید شدن / از او آن صفـت … می‌آید: سجع ( پایه سجع: می زاید، می آید) / جاهل، عاقل: ‌تضاد /

اخلاق محسنی،  حسین واعظ کاشفی


داستان طوطی و بقال / totti-o-baDownloads-icon


دریافتDownloads-icon


طوطی و بقال دانش افزایی برای دبیران / tootiDownloads-icon


دریافتDownloads-icon

جواب کارگاه متن پژوهی صفحه ۱۱۵ و ۱۱۶ کتاب ادبیات فارسی پایه دهم جواب کارگاه متن پژوهی درس چهاردهم طوطی و بقال از سایت نکس لود دریافت کنید.

قلمرو زبانی : 1) معادل معنایی واژگان زیر را از متن درس بیابید.ابر (………………….)آسوده (………………….)چیره دست (………………….)مردان کامل (………………….)2) درباره کاربرد کلمه «را» در بیت زیر توضیح دهید.هدیه ها می داد هر درویش را تا بیابد نطق مرغ خویش را3) درباره تحول معنایی کلمه «سوداگران» توضیح دهید.4) پسوند «وش» در کلمه «خواجه وش» به چه معناست؟ دو واژه دیگر که این پسوند را دارا باشند، بنویسید.

قلمرو ادبی : 1) کنایه ها را در بیت هشتم بیابید و مفهوم آنها را بنویسید.2) موثرترین شیوهای که مولوی در«مثنوی معنوی» از آن بهره می گیرد، « تمثیل» است. تمثیل به معنای «تشبیه کردن » و «مثل آوردن » است و در اصطلاح ادبی، آن است که شاعر یا نویسنده برای تایید و تاکید بر سخن خویش، حکایت، داستان یا نمونه و مثالی را بیان کندتا مفاهیم ذهنی خود را آسانتر به خواننده انتقال دهد.اکنون ارتباط محتوای این درس را با تمثیل به کار گرفته شده، توضیح دهید.3) در بیت ششم درس، کلمات «چرب» و «ضرب» در یک حرف اختلاف دارند و آرایه «جناس ناهمسان» (ناقص) را دربردارند. کلماتی نظیر «روان» (روح) و روان (جاری) که جز معنی، هیچگونه تفاوتی از دید آوایی و نوشتاری با هم ندارند، «جناس همسان» (تام)«گلاب است گویی به جویش روان همی شاد گردد به بویش روان »جویش و بویش : جناس ناهمسانروان و روان : جناس همساناز متن درس، نمونه هایی برای انواع جناس بیابید.

قلمرو فکری : 1) بیت زیر، بر چه مفهومی تاکید دارد؟هر دو نی خوردند از یک آبخور این یکی خالی و آن پر از شکر2) مولوی در بیت زیر، آدمی را از چه چیزی برحذر می دارد؟چون بسی ابلیس آدم روی هست پس به هر دستی نشاید داد دست3) استنباط خود را از شعر زیر بنویسید و آن را با داستان «طوطی و بقال» بسنجید.معرفت زین جا تفاوت یافته است این یکی محراب و آن بت یافته استچون بتابد آفتاب معرفت از سپهر این ره عالی صفتهر یکی بینا شود بر قدر خویش بازیابد در حقیقت صدر خویشعطار

مهدی : قلمرو زبانی : 1) ابر: میغ.آسوده: فارغ.چیره دست: حاذق.مردان کامل: ابدال.2) «را» در مصراع نخست به معنی «به» و حرف اضافه است.، به درویشان هدیه داد.«را» در مصراع دوم نشانه مفعول است.، تا نطق مرغ خویش را بیابد.3) در گذشته سوداگران به معنی «تاجر و بازرگان و دادوستد کننده» به کار برده می شد. اما امروز بار معنایی منفی یافته است و به «خرید و فروش کنندگان مواد مخدر و سودجویان اقتصادی و .» اطلاق میشود، مانند سوداگران مرگ.4) «وش» به معنای شباهت است و خواجه وش، یعنی مانند خواجه. مثال های دیگر: مهوش، پری وش.

حل تمرینات فارسی دهم درس چهاردهم

قلمرو ادبی : 1) ریش کندن: کنایه از بیهوده پریشانی و نگرانی و آشفتگی از خود نشان می داد.آفتاب نعمتم رفت زیر میغ: کنایه از روزی و قست و روشنایی از زندگی من رفت، چیز ارزشمندی را که داشتم از دست دادم.2) آن چه از نگاه اول به طور شاخص و برجسته از این داستان به چشم میخورد این است که نباید قیاس کرد و دو چیز، گرچه به ظاهر یکسان هستند، ولی در ماهیت متفاوتند.نکته دیگر این که در این داستان هدف مولانا، نشان دادن زیان ها و نادرستی های داوری های سطحی و غیر منطقی و هم چنین پرهیز از شتاب و اشتباه در قضاوت هنگام مشاهده تشابه ظاهری دو پدیده است.3) آب و ناب – هر دو گون آهو گیاه خوردند و آب/ زین یکی سرگین شود و زان مشک ناب:جناس ناقص.شیر و شیر- کار پاکان را قیاص از خود مکن/ گر چه باشد در نبشتن شیر و شیر: جناس تام(همسان).

قلمرو فکری : 1) شباهت های ظاهری پدیده ها دلیل بر ارزش یکسان آن ها نیست. یا به تفاوت استعداد درونی پدیده ها اشاره می کند که هر پدیده ای به علت استعداد درونی خود با پدیده مشابه خود متفاوت است. هر چند منبع و تغذیه آن ها از یک جا باشد، نباید با یکدیگر مقایسه شود.2) آدمی را از مدعیان دروغین و شیطان صفت که ظاهرشان شبیه اولیای حق است ولی باطنشان آلوده و ناپاک است ، دور و بر حذر میدارد. یا انسان را با همنشینی با انسان های شیطان صفت و دارای ظاهری انسانی بر حذر دارد.3) در این سه بیت عطار میگوید: شناخت و درک توان انسان ها متفات دارد و برای شناخت پدیده ها به ظاهر آن ها نباید بسنده کرد بلکه باید به شناخت و معرفت باطنی و واقعی دست یافت.

نویسنده :‌قلمرو فکری :1) بیت 1) اینکه ظاهر یکسان باشد و از یک جا آب بخورند دلیل بر یکی بودن باطن آنها نیست.بیت 2و3 )دستی که بر اثر بیماری رعشه می لرزد با دستی که تو با اراده ی خودت می لرزانی فرق دارد . هر دو لرزش به اراده ی خداوند شکل می گیرد اما نوع لرزش ها با یکدیگر قابل مقایسه نیستند.قلمرو فکری :2)الف )مقصود از ابدال مردان کامل و اولیای حق هستند.ب)از نظر شاعر علت گمراهی به خاطر سطحی نگری و سنجش و قاس نادرستی است که مردم جهان گرفتار آن شده اند یعنی نباید بدون درک و آگاهی و نباید بر اساس ظاهر دو چیز را با هم مقایسه کنیم و قضاوت های شتاب زده بکنیم.قلمرو فکری :3)از دوستی با انسانهای شیطان صفت بر حذر باش و با هر کس دوست نشو..

برای دریافت “جواب کارگاه متن پژوهی درس چهاردهم طوطی و بقال صفحه 115 و 116 فارسی دهم” لطفا نظری در نظرات پایین سایت برای ما بفرستید یا از دکمه صورتی
ارسال نظر استفاده
کنید.

عالی

ممنون

لطفا قلمرو فکری را کامل و بر طبق کتاب های امروز پاسخ دهید

خوبه

نویسنده تکمیل مطلب خانم ملاییاین نوشته بر اساس کتاب ادبیات سال 98-99 است

قلمرو فکری :1) بیت 1) اینکه ظاهر یکسان باشد و از یک جا آب بخورند دلیل بر یکی بودن باطن آنها نیست.بیت 2و3 )دستی که بر اثر بیماری رعشه می لرزد با دستی که تو با اراده ی خودت می لرزانی فرق دارد . هر دو لرزش به اراده ی خداوند شکل می گیرد اما نوع لرزش ها با یکدیگر قابل مقایسه نیستند.قلمرو فکری :2)الف )مقصود از ابدال مردان کامل و اولیای حق هستند.ب)از نظر شاعر علت گمراهی به خاطر سطحی نگری و سنجش و قاس نادرستی است که مردم جهان گرفتار آن شده اند یعنی نباید بدون درک و آگاهی و نباید بر اساس ظاهر دو چیز را با هم مقایسه کنیم و قضاوت های شتاب زده بکنیم.قلمرو فکری :3)از دوستی با انسانهای شیطان صفت بر حذر باش و با هر کس دوست نشو.

قلمرو فکری کامل نیست

سلام بر اساس کتاب فارسی جدید نیست چند تا بیت کم داره.در کل مم

سوال 2 قلمرو فکری کو؟؟؟


هرگونه کپی برداری از مطلب یا قالب حرام است


فارسی )1 – پایگاه کتاب های درسیDownloads-icon


بارم بندی دروس متوسطه دوره دومDownloads-icon


UntitledDownloads-icon


پی دی اف بخش‌هایی از کتاب را ببینید.Downloads-icon

 *طوطی و بقّال*

1_بقالی بود که یک طوطی خوش صدا سبز رنگ و سخنگویی داشت.

2_طوطی نگهبان مغازه بود و با مشتریان مغازه شوخی میکرد.

3_طوطی ذر گفتگو با انسان ها سخنور بوذ و در آواز خوانی طوطیانبسیار مهارت داشت.

4_طوطی در هنگام پریدن از بالای مغازه به سمت ذیگر،شیشه های رئغن گل را بر زمین ریخت.

حل تمرینات فارسی دهم درس چهاردهم

5_بقال که صاحب طوطی بود از خانه به مغازه آمد و همانند بزرگان و سروران و با آسوذگی تمام سر جایش نشست.

6_بقال دید که مغازه پر از روغن است لباسش چرب شده است ضربه ای به سر طوطی زد و از ضربه ی او موی سر طوطی ریخت.

7_چند روزی طوطی سخن نگفت مرد بقال هم از پشیمانی افسوس میخورد.

8_بقال از ناراحنی ریش هایش را می کند و میگفت افسوس نغمتم را از دست داده ام.

9_ای کاش آن لحظه که من بر سر طوطی خوش زبان خود ضربه می زدم دستم می شکست.

10_بقال به نیازمندان صدقه می داد تا شاید طوطی دوباره سخن بگوید.

11_بقال بعد از گذشت سه شبانه روز،سرگردان،درمانده و ناامید در دکان نشسته بود.

12- برای طوطی کارهای شگفت انگیز انجام می داد (ادا و شکلک در می آورد) تا شایدسخن بگوید.

13- گدای کهنه پوشی بدون کلاه (از کنار مغازه) عبور می کرد، سر این گدا همانند پشت طاس و طشت صاف و بی مو بود.

14- طوطی فوراً سخن گفتن را آغاز کرد و آن درویش را صدا زد و گفت: ای فلانی…15- (طوطی به جولقی می گوید) ای کچل، تو چرا با این کچلان نشست و برخاست می کنی؟ مگر تو هم مانند من شیشۀ روغن را ریخته ای؟

15- مردم از این مقایسۀ طوطی خندیدند، چون او آن مرد فقیر را همانند خود پنداشته بود.

16- کار و عمل مردان خدا را با کار خودمقایسه نکن، هرچند که دو کلمۀ شیر جانور و شیر خوردنی در نوشتن یکسان هستند.

17- مردم جهان از چنین سنجش ها و مقایسه های نادرستی گمراه شده اند، کمتر کسی است که مردان خدا را بشناسد و به مقام و مرتبۀ آن ها پی ببرد.

18- هر دو نوع زنبور از یک مکان غذا خوردند، امّا یکی از آن دو زنبور، تبدیل به زنبور وحشی شد که فقط نیش می زد و از زنبور دیگر عسل به دست می آید.

19- هر دو نوع آهو از یک آب و گیاه غذاه خوردند، اما از یک آهو، فضله به دست آمد و از آهوی دیگر مُشک خوش بو.

20- هر دو نوع نی از یک محل آب می خورند، اما یکی تو خالی و بی حاصل است و دیگری تبدیل به نیشکر می شود.

21- در این دنیا پدیده ای شبیه به هم فراوانی را می بینی، اما بین آن ها تفاوت های زیادی وجود دارد.

22- چون در این جهان انسان های شیطان صفت زیادی هستند، بنابراین با هر کسی ارتباط داشت و دوست شد.

 

 



حل تمرینات فارسی دهم درس چهاردهم
حل تمرینات فارسی دهم درس چهاردهم
0


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جواب سوالات كتاب رياضي دهم تجربي x بخوانید...