در جواب جزاکم الله خیرا چه باید گفت

در جواب جزاکم الله خیرا چه باید گفت
در جواب جزاکم الله خیرا چه باید گفت

{“errors”: {“error”: [“Sorry, there was a problem with your request.”]}, “status”: “ok”, “error_type”: “generic_request_error”}

#1779;C//DTD XHTML ۱.۰ Transitional//EN” “http://www.w۳.org/TR/xhtml۱/DTD/xhtml۱-transitional.dtd”>

چگونگی ارتباط و رفتار با مردم


نویسنده:


عبدالله خاطر


برادران عزیزم،

در جواب جزاکم الله خیرا چه باید گفت

بخاطر تشکیل این سخنرانی و همچنین حضور در این جلسه از همگی شما تشکر می‌کنم و از خداوند -سبحانه وتعالی- خواهانم چیزی را که شایسته این مجلس است، تقدیم کنم چرا که بر هرسخنران واجب است که مقدار درک و فهم شنوندگان خود احترام گذاشته و آنچه را که شایسته آنان است، تقدیم کند. وقتی که برای این سخنرانی آماده می‌شدم خود را در مقابل توده‌ای عظیم و مقدار زیادی‌ از حقایق دیدم این سخن شاعر برای من صدق پیدا کرد.


تكاثرت الظباء على خراش فما يدري خراش ما يصيد

تعدادی آهو اطراف گرگ گرد هم آمدند لذا گرگ نمی‌دانست کدام را شکار کند. در حقیقت موضوع چگونگی ارتباط با انسان جداً موضوعی مهم و قابل توجه است که تمام ملت‌های جهان از جمله ملت‌های اسلامی به آن توجه خاصی دارند. در کشورهای غربی موسسه‌های مخصوصی وجود دارند که در آن‌ها مهارت‌های اجتماعی تدریس می‌شود. از جمله اینکه انسان چگونه صحبت کند؟ چطور برای خود یا به نسبت خود اعتماد و اطمینان حاصل کند؟ چگونه می‌تواند ماهرانه، زیبا، دلنشین با مردم صحبت کند؟ در قوانین اسلامی، آداب زیادی از جمله چگونگی آداب ارتباط، وجود دارد که پیامبران و خاتم آن‌ها رسول اللهصبطور کامل کیفیت آن را برای ما تعلیم داده‌اند. متاسفانه مسلمانان نتوانسته‌اند از آن استفاده کنند و تا حال از مرحله نظر، فکر، صحبت، تجاوز نکرده‌اند. مثلاً می‌گویند: آداب دوستی، آداب معاشرت، آداب سخن گفتن، چنین است و خیلی کم هستند کسانی که یاد بگیرند و یاد بدهند.

لذا تعلیم عملی خیلی کم بوده و بیشتر تعلیم بدون عمل وجود دارد در حالیکه آنچه مورد نظر است تعلیم عملی است
[۱]و این همان موضوعی است که در این سخنرانی روی آن بحث خواهم کرد. ان شاء الله.

[۱] تربیت به نسبت تعلیم عمومی‌تر است. تعلیم، رساندن معلومات و معارف و تاکید بر حفظ آن‌ها نزد متعلم است اما تربیت علاوه بر موارد فوق معلومات را به مهارت‌های عملی تبدیل می‌کند و این مهارت‌ها یا اجتماعی هستند یا علمی.

همانطور که مشخص است انسان از چند جزء تشکیل شده است پس او یک وسیله نیست بلکه مخلوقی است شامل روح، جسم، عقل و اندام‌های حسی لذا او به تغذیه و پرورش تمام قسمت‌های مذکور نیازمند است بعضی از مردم به اشتباه هنگام ارتباط باهم مثلا پیرامون موضع‌گیری یا اثبات ادعایی احساس می‌کنند فقط با فکر یا عقل می‌توانند باهم ارتباط و تبادل پیدا کنند و به سایر مشاعر دیگر انسان اهمیت نمی‌دهند، تا آنجا که صاحبان صنایع یا کارخانه‌داران فکر می‌کنند فقط با جسم انسان ارتباط دارند که مثلاً چقدر نتیجه می‌دهد؟ یا چند ساعت می‌تواند کار کند؟ و جانب فکر، عقل و جنبه‌های دیگر قضیه را در نظر نمی‌گیرند و آنان از گونه‌های مختلف یا بسیاری از راه‌های ارتباط با انسان اطلاع و آگاهی ندارند. لذا اجباراً در مورد شیوه‌های مختلف ارتباط با انسان باید بحث کرد تا این ارتباط، کامل، جامع و موثر واقع شود ارتباطی که من می‌خواهم در مورد آن بحث کنم، اثر ناشی از آن با توجه به متن کلام، طرز بیان و راه‌های مناسب برای بیان آن، متفاوت است بعضی وقت‌ها یک نفر سخنی می‌گوید احساس می‌کنی که آن را از صمیم قلب می‌گوید
[۲]و بعضی وقت‌ها شخص دیگری همان سخن را بر زبان می‌آورد و تو احساس می‌کنی که به ظاهر این حرف را می‌زند. مثلاً شخصی می‌گوید: «جزاك الله خيراً»، و دومی می‌گوید: «الله
[۳]يجزيك الخير» و سومی می‌گوید: «جزاك الله»
[۴]خیراً احساس می‌کنی که دومی و سومی از صمیم قلب‌شان این حرف را می‌زنند. و این فهمیدن، نیاز به تمرین و یادگیری دارد. یاشخصی صحبت کرده و به تو نگاه می‌کند با این عمل به تو احترام می‌گذارد و برای تو ارزش قائل است و این فرق می‌کند باکسیکه با توصحبت می‌کند در حالی که به نوشته جلوی خود و به جای دیگری نگاه می‌کند. حتی زمانیکه سکوت می‌کنی به تو می‌گوید: بفرما، تمامش کن و او در همان حال به زمین نگاه می‌کند و به تو توجه نمی‌کند. این‌ها نمونه‌هایی در رابطه با راه‌های مناسب برای بیان می‌باشند. مثال‌هایی هم در رابطه با خود کلام یا طرز بیان بطور مفصل خواهند آمد. و آنچه که مهم است اینکه آموزش و تعلیم عملی باید طوری باشد که کیفیت تبادل و ارتباط را کامل کند.

[۲] و این چیزی است که قلباً احساس می‌شود و به وسیله زبان و یاکلام نمی‌توان آن را درک کرد.
[۳] با مشددّ ادا کردن و مکث روی حرف لام در لفظ جلاله «الله» دوباره صداقت و راستی گوینده را می‌رساند.
[۴] در این حالت تقدیم لفظ جلاله «الله» و بصورت مدّ آن را ادا کردن، صداقت و راستی گوینده را می‌رساند.

انگیزه‌ها با توجه به اختلاف عقاید مردم و دیدگاه آن‌ها به زندگی متفاوت است. همچنین انگیزه‌های شخص مسلمان با غیر مسلمان فرق می‌کند، انگیزه‌های یک فرد غیرمسلمان بعضی وقت‌ها مصلحتی است – با تو صادق است، چهره بشاشی دارد به وعده‌ای که می‌دهد وفا می‌کند- در وقت تعیین شده حاضر می‌شود- انگیزه او از این کارها، بخاطرمصلحت شخصی است که به آن نیاز داردیا انگیزه‌اش بخاطر ترس از ضرر و زیان یا تنبیه وجریمه است. بعضی وقت‌ها انسان امانتدار است و بخاطر انگیزه ترس از مراقبت‌های بیرونی دزدی نمی‌کند. با وجود این می‌بینیم با کمال تعجب در مورد امانت داری در آمریکا صحبت می‌کند ولی در اصل زمانیکه آن مراقبت‌های خارجی (بیرونی) وجود نداشته باشند، اخلاق واقعی شخص ظاهر می‌شود. به این مثال توجه کنید: قطار برقی برای ۸ ساعت در یکی از ایالات آمریکا از کار انداخته شد اتفاق مشهوری بود بطوریکه در این مدت، ۵ هزار دزدی در این استان ثبت گردید زیرا دوربین‌های مخفی که مردم را زیر نظر داشتند از کار افتاده بودند حتی برای انسان میسر بود که یک تختخواب را از جای اثاثیه یا وسایل بدزدد و بدون اینکه کسی یا وسیله‌ای او را ببیند یا مراقب او باشد از آن قطار خارج کند. اما انگیزه‌های دیگری انسان مسلمان را تحریک می‌کنند.


اولاً، می‌خواهد که از بهترین مردم باشد:

مسلمان همیشه دنبال کسب رضایت خدا و محبت اوست و می‌خواهد صفت خیرخواهی، نیکوکاری را در خود ایجاد کند و بهترین مردم باشد. رسول اکرمصمی‌فرماید:


«خير الناس أحسنهم خلقا»
[۵].

«بهترین مردم بااخلاق‌ترین آن‌هاست». یا کسی است که اخلاقش از همه مردم بهتر و زیباتر باشد و از پاداش بزرگی که از داشتن اخلاق خوب و زیبا بدست می‌آید، صحبت می‌کند مسلمان بخاطر مصلحت، اخلاق خود را نیکو نمی‌کند، بلکه بخاطر رضایت الله -سبحانه وتعالی- این کار را انجام می‌دهد. به همین ترتیب، خوش اخلاقی او ادامه دارد و برای او فرقی نمی‌کند که مردم را راضی کند یا نه و این خوش اخلاقی پیوند مهر و محبت را بهتر کند یا موثر واقع نشود، دوستی و علاقه‌مندی کسب شود یا نه؟ اما اجر و پاداش خداوند -سبحانه وتعالی- در هر حالتی باقی است و این انگیزه باعث کسب اخلاق نیکو می‌شود.

قال رسول اللهص: «إن الرجل ليدرك بحسن خلقه درجات قائم اليل وصائم النهار»
[۶].

رسول اکرمصمی‌فرماید: براستی انسان به سبب اخلاق زیبایش به درجه آن بندگان می‌رسد که روزها را روزه و شب‌ها نمازگزار بوده‌اند.

به سبب اخلاق نیک مسلمان درجه کسی را که در شب در نماز و روز را روزه می‌گیرد، کسب می‌کند و این صفتی از صفات مومنین است.


رسول اللهصمی‌فرماید:

«المؤمن يألف ويؤلف ولا خير فيمن لا يألف ولا يؤلف وخير الناس أنفعهم للناس»
[۷].

«مومن انس والفت می‌کندوموردانس و الف قرار می‌گیرد و در کسیکه انس و الفت نمی‌کند و مورد انس و الفت واقع نمی‌شود هیچ خیری وجود ندارد و بهترین مردم کسانی هستند که بیشترین نفع و سود را برای دیگران داشته باشند».

ثانیا: مسلمان به داشتن اخلاق پسندیده دستور داده شده است.

خداوند -سبحانه وتعالی- به ما دستور داده است در ارتباط با مردم با حکمت رفتار کنیم و این نشانه خردمندی است. خداوندﻷمی‌فرماید:

﴿ٱدۡعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِٱلۡحِكۡمَةِ وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِۖ وَجَٰدِلۡهُم بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِينَ ١٢٥﴾[النحل: ۱۲۵].

«(ای پیغمبر)! مردمان را با سخنان استوار و بجا و اندرزهای نیکو و زیبا به راه پروردگارت فرا خوان، و با ایشان به شیوه هرچه نیکوتر و بهتر گفتگو کن؛ چرا که (بر تو تبلیغ رسالت الهی است با سخنان حکیمانه و مستدلانه و آگاهانه، و بگونه بس زیبا و گیرا و پیدا و بر ما هدایت و ضلال و حساب و کتاب و جزا و سزا است) بی‌گمان پروردگارت آگاه‌تر (از همگان) به حال کسانی است که از راه او منحرف و گمراه می‌شوند و یا اینکه رهنمود و راهیاب می‌گردند».

اندرزهای نیکو ﴿وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِۖ﴾[النحل: ۱۲۵]. همان متن یا مضمون کلام است که انسان را به چیزهای خوب دعوت می‌کند و اینکه حکمت چیست؟ حکمت راهی است که انسان به واسطه آن افکار و دستورات خود را عرضه یا اجرا می‌کند. خداوند -سبحانه وتعالی- رسول خود راص به خاطر اینکه، نرمخو و نیک‌رفتار بود، توصیف و تعریف می‌کند و اگر این خصلت در پیامبر وجود نداشت، مردم را از دست می‌دادو از پیرامون او پراکنده می‌شدند و آنان صحابه رسول اکرم و خود رسول اللهص بودند. رسول اللهصنمی‌گفت: هرکس دوست داشته باشد هدایت و رستگاری را انتخاب می‌کند و هرکس هم دوست نداشته باشد کار او برای ما مهم نیست. به حقیقت رسول خداص به نسبت هدایت آن‌ها خیلی حریص و مشتاق بود.


خداوند تبارک و تعالی در این باره می‌فرماید:

﴿فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِكَۖ﴾[آل‌عمران: ۱۵۹].

«از پرتو رحمت الهی است که تو با آنان (که سر از خط فرمان کشیده بودند) نرمش نمودی. و اگر درشتخویی و سنگدل بودی از پیرامون تو پراکنده می‌شدند».

﴿فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ وَشَاوِرۡهُمۡ فِي ٱلۡأَمۡرِۖ﴾[آل عمران: ۱۵۹].

«پس ازآنان درگذر و برایشان طلب آمرزش نما و در کارها با آن مشورت کن».

در حقیقت از راه‌های برقراری ارتباط شایسته و خوب با مردم آن است که از آنان گذشت کرده و برایشان طلب استغفار نمود و در کارها با آنان مشورت کنی. یعنی از اشتباهات گذشته مردم چشم پوشی کنی و از خداوند متعال برای آنان طلب بخشش کنی. و این یکی از راه‌های تشویق و ترغیب و تقویت روحی و همچنین ایجاد رفتار و منش درست در بین مردم است. یعنی به رای و نظر آنان احترام بگذار و از آنان قدردانی کن و زمانی که با مردم ارتباط برقرار می‌کنی برای آنان ارزش قائل شو، چرا که هیچ چیزی به اندازه مشورت کردن تو با مردم نمی‌تواند تسکین‌دهنده باشد و هیچ چیزی به اندازه قدردانی تو از مردم نمی‌تواند آنان را به تو نزدیک کند.

میمون پسر مهران می‌گوید: عشق ورزیدن و محبت نشان دادن به مردم نصف عقل است. بنابراین کسیکه با مردم دوستی و محبت می‌کند این طریقه و روش او نصف عقل است به شرط آنکه واقعاً فهمیده و با شعور و مخلص و علاقمند واقعی باشد.

[۵] السلسلة الصحیحة للشیخ ناصر الألبانی، وهو فی الصحیحین بلفظ قریب.
[۶] رواه أحمد، ومن حدیث أم المؤمنین عائشه ل.
[۷] صحیح الجامع الصغیر، من حدیث سهل بن سعد.

همانطور که برای داشتن اخلاق نیک و پسندیده انگیزه‌هایی وجود دارد همچنین برای آن قواعد و قوانینی هم وجود دارد که آن را ضبط، کنترل، تعدیل می‌کند و شرع حد و حدود این قواعد و قانون را تعیین می‌کند و ما آن را به کمک عقل و به میل خود نمی‌توانیم آن را مشخص کنیم. انجام دادن رفتار حرام درست نیست و رفتار و اخلاق واجب هیچ مجالی برای ترک کردن آن وجود ندارد مانند نیکی در حق پدر و مادر، صله ارحام، و امثال این‌ها که انجام دادن آن‌ها واجب است. ولی بحث در اینجا در مورد اخلاق و رفتارهای مستحّبی است که تا جاییکه امکان دارد باید بر انجام آن‌ها حریص بود، نباید گفت این سنت است یا مستحب، بطور کلی سنت در هر حال خوب است مخصوصاً زمانی که انجام دادن آن باعث بوجود آمدن جامعه‌ای پاک و علاقمند به هم بشود. و در ارتباط با مردم نباید خود را در دایره «يثاب فأعلها ولايعاقب تاركها».

[به انجام‌دهنده آن پاداش داده می‌شود و ترک‌کننده آن مجازات نمی‌شود] محدود کنیم چرا که هر چیزی رسول اکرمصانجام داده است برای ما خوب و مفید است.

هرگاه مدیری که مسئول تو است و به تو بگوید: بهتر است در رابطه با وظیفه خود اینگونه رفتار کنی، تو حتماً می‌گویی: بله و خیلی حریصی که آن را انجام دهی؛ زیرا می‌بینی که او از تو تواناتر، و با تجربه‌تر است. پس تصور کن کسیکه تو را به راه و روش و کار بهتر راهنمایی می‌کند، رسول اللهصاست پس چطور رفتار می‌کنی؟ اینجا بحث در مورد چیزهایی نیست که انجام دادن و یا انجام ندادن آن‌ها یکی است، و یا هدف در اینجا آموزش و تعلیم موضوعات مختلف و بحث و تفصیل آن‌ها از جهت مباح بودن، جایز بودن و یا مستحب بودن نیست بلکه آنچه توجه ما را به خود جلب می‌کند، تعلیم و آموزش یکسری آداب و رفتار بصورت درست و شایسته است تا وسیله‌ای برای اصلاح هرچه بهتر جامعه و مردم شوند.

هدف اینجا بحث و گفتگو در رابطه با بعضی قواعد و قاعده‌های کلی ثابت و مشترک در بین همه ملت‌هاست قواعدی که جزء فطرت و ذات انسان است و در این رابطه ارتباط و تبادل و برخورد با مسلمان و غیرمسلمان یکسان است، مسلمان شرق یا غرب، همگی ما باید این سری قواعد و قوانین را یاد بگیریم و عملاً‌ بر آن‌ها تمرین و ممارست کنیم. و چه بسا این تمرینات چندین سال طول بکشد تا بتوانیم به واسطه آن صفات یا خصوصیتی را که مردم آن را دوست ندارند، از خود دور کنیم و چیزی را که مردم دوست دارند به دست آوریم. پس موضوع برخورد، ارتباط، تبادل با افراد سالم جامعه بطور یکسان چنین است. اما افراد منحرف و غیرعادی باید بصورت فردی معالجه شوند. انسان سالم کسی است که اگر به او احترام گذاشتی، خوبی و محبت را می‌شناسد و ناسالم و غیرعادی کسی است که او را هراندازه اکرام کردی و به او احترام بگذاری، طغیان و سرپیچی می‌کند.

در جواب جزاکم الله خیرا چه باید گفت


شاعرمی‌گوید:


إذا أكرمت الكريم ملكته وإن أكرمت الئيم تمردا

هرگاه تو به انسان بخشنده و سالم احترام بگذاری مالک او می‌گردی و بر او مسلط خواهی شد و اگر به انسان پست و فرومایه احترام بگذاری باز نافرمانی و طغیان خواهد کرد.

باید نسبت به احترام گذاشتن به تمام مردم به اعتبار اینکه باهم یکی هستند و برابرند، حریص بود، اما افرادی غیرعادی یا منحرف هستند که باید فردی و بصورت خاص مورد معالجه قرار گیرند. با وجود اختلاف پیوندها، رابطه‌ها با هم عملاً چطور، می‌توانیم با مردم ارتباط پیدا بکنیم؟ روش برخورد تبعاً با وجود اختلاف پیوندها فرق می‌کند؛ ارتباط والدین با فرزند، زن و شوهر با هم، رئیس با کارمندان خود، و برعکس. قواعد کلی مورد نظر، تمامی این روابط را در برمی‌گیرد، و این ارتباط و برخورد همچنین با توجه به اختلاف درک و فهم افراد، فرق می‌کند. مثلاً طریقه و روش برخورد و ارتباط با یک انسان زیرک، فهمیده هوشمند، در مقابل یک فرد نفهم، تنبل و ناآگاه فرق می‌کند، لذا باید متناسب با خصوصیت و قدرت درک و فهم هرکسی با او صحبت کرد.

پسر مسعودسمی‌گوید: هرگاه حدیثی را برای قومی که قدرت درک و فهم آن را ندارند، مطرح کنی باعث فتنه و مصیبت خواهد شد
[۸]. پس اگر کسی به نسبت ظرفیت شنوندگان خود صحبت نکند باعث بوجودآوردن فتنه و مصیبت برای بعضی‌ها خواهد شد، چون به حقیقت بعضی‌ها آن را نمی‌فهمند و به غلط به دیگران تفهیم می‌کنند در این حالت حدیث مورد نظر دچار ابهام و شک و تردید خواهد شد. موضوع دیگر اینکه روش برخورد و ارتباط به نسبت شخصیت‌ها، فرق می‌کند مثلاً برخورد و ارتباط با یک شخص شکاک و حساس با شخصی که سالم است فرق می‌کند؛ در نتیجه روش برخورد و ارتباط با توجه به شخصیت‌های مختلف و صفاتی که در آن‌ها موجود و مشهود است، فرق می‌کند.


نوع رفتارهایی که مردم آن‌ها را دوست ندارند:

۱- مردم دوست ندارند آشکارا در بین دیگران نصیحت شوند.

هیچگونه اختلاف نظری در اینکه مردم نصیحت کردن، در بین دیگران را دوست ندارند، وجود ندارد. زیرا آنان نمی‌خواهند که عیب‌هایشان پیش دیگران مطرح شود. تمامی مردم اعم از مسلمان و غیر مسلمان دوست ندارند که در حضور دیگران نصیحت شوند ولی اگر با آنان خلوت شود و به تنهایی نصیحت شوند، بهتر و راحت‌تر مساله را قبول کرده و درک می‌کنند و تو را به حقیقت دوست خواهند داشت چون به این طریق با نصیحت کردن مردم اشتباهاتشان را اصلاح کرده و خدمت بزرگی به آنان کرده‌ای.


امام شافعی/در این باره می‌فرماید:

تعمدني بنصحك في اتفرادي وجنبني النصيحة في الجماعة
فإن النصح بين الناس نوع من التوبيخ لا أرضي إستماعة
فإن خالفتني وعصيت قولي فلا تجزع إذا لم تعط طاعة

خواستی که بتن‌هایی من را نصیحت کنی و از نصیحت کردن در بین مردم خودداری کرد در حقیقت نصیحت کردن در بین مردم نوعی سرزنش است که در این حالت دوست ندارم به آن گوش کنم اگر با من مخالفت کنی و به حرف‌هایم گوش ندهی، پس ناراحت نباش اگر جواب تو را ندادم یا از تو اطاعت نکردم. یعنی: هرگاه در یکی از کارها با من مخالفت کنی و خواستی در بین مردم مرا نصیحت کنی اگر جواب تو را ندادم و از تو اطاعت نکردم ناراحت و دلتنگ مباش؛ این خصلت جزء ذات بشری است مگر برای کسیکه به حدّ پختگی رسیده و نصیحت‌پذیر باشد اگرچه او هم این روش نصیحت کردن را دوست ندارد. ضمناً افرادی که تا این حد نصیحت‌پذیر باشند واقعاً کم هستند؟!

بعضی از مردم دوست دارند نتیجه کارشان را خیلی زود ببینند لذا انتظار دارند که مردم همان زمان که نصیحت می‌شوند، همان لحظه خودشان را تغییر بدهند. بعضی‌ها دوست دارند که در مجالس مردم را نصیحت کنند و می‌خواهند که مردم به آن‌ها گوش کنند و در همان مجلس اخلاق و رفتار خود را تغییر بدهند، اینگونه افراد به لحاظ اینکه از طبیعت و ذات بشری ناآگاهند، نمی‌توانند ظرفیت‌ها را تشخیص بدهند، چرا که برای هر تغییر و تحول درونی باید مردم فرصت کافی برای فکرکردن و تغییردادن اخلاق و رفتار خود داشته باشند.


[۸] رواه مسلم موقوفاً.

مردم دوست ندارند که مستقیماً مورد امر و نهی واقع شوند، اینکار را انجام بده یا اینکار را انجام نده، انسان ذاتاً از این نوع برخوردها بی‌زار است. بعضی وقت‌ها انسان کاری را که به او می‌سپارند، خواسته یا ناخواسته انجام می‌دهد ولی اگر این دستور به یک شیوه مهربانانه و غیرآمرانه به او گفته شود، پذیرش و انجام آن راحت‌تر و بهتر خواهد بود اگرچه دستور مورد نظر از طرف رئیس به کارمندان و زیردستان خود باشد. با وجود اینکه در بین کارها گفته‌های رسول اللهصدستور مستقیم به انجام آن‌ها وجود داشت ولی رسول اللهصبرای گفتن آن‌ها شیوه‌های دیگری غیر از امر مستقیم به کار می‌برد و قبل از هر چیز خبر مورد نظر را می‌داد و مردم منظور و هدف او را می‌فهمیدند. مثلاً در مورد فقرای مُضَرکه رسول اللهصاز شدت فقر و نداری آن‌ها متاثر و ناراحت شده بود، بلند شد و برای مردم در مورد آن‌ها صحبت کرد، فرمودند: مردی از پول و ثروت و لباس و مقدار خرمایش صدقه داد… تا آخرحدیث
[۹]. تصدق فعل ماضی است. پیامبرصنگفت: «تصدقوا»(صدقه بدهید) بلکه فرمود: «تصدق من صاع تمرة…»(از مقدارخرمایش…) بلافاصله مردی از انصار کیف پولی را که به سختی آن را حمل می‌کرد، تقدیم رسول اللهصکرد و شاد شد، بعد از او تمام مردم بلند شدند صدقه دادند تا حدی که مقدار زیادی صدقه نزد رسول الله جمع شد و رسول اکرمص خوشحال شد و فرمود: «من سن في الإسلام سنة حسنة… الحديث»
[۱۰].

هرکسی در اسلام سنت و روش نیکو ایجاد کند تا آخر حدیث…

آن زمان مسائلی وجود داشته که رسول اللهصاصلاً بصورت مستقیم امر نکرده است بلکه به شیوه خیر مطرح کرده است همانطور که در حدیث وجود داشت از آن جهت که فرمود تصدق: صدقه داد. سپس بعد از اینکه آن مرد آن کار را انجام داد برای جبران شجاعت او رسول اللهصفرمود: «من سن سنة حسنة…»تا آخر حدیث.

هرکس سنت حسنه ایجاد کند…) و این باعث تقویت و تحکیم و پشتیبانی کردن از کار نیک و عمل صالح است. مثال‌های دیگری در صحیح بخاری وجود دارد. مثلاً مردی با پوشش کامل نمازش را خواند سپس رسول اللهصفرمود: «صلي رجل في أزار ورداء»«مردی با لباس و شلوار نماز می‌خواند» «صلوا في أزار ورداء»«شما هم با لباس و شلوار نماز بخوانید» و با توجه به این مثال‌ها خواسته مورد نظر به صورت دستور مطرح شود یا بصورت پیشنهادی، تفاوت زیادی است. اینکه مسئولی در رابطه با مسئله‌ای بگوید: به نظر من (أ) بهتر از (ب) می‌باشد، با این طرز گفتار زیردستان به خوبی کار مورد نظر را انجام داده و گزینه (أ) را انتخاب و انجام می‌دهند. تا اینکه بگوید: (أ) بهتر است آن را انجام دهید. مسلماً کارمندان یا زیردستان به طریقه اول درخواست مورد نظر را جواب داده و آن را بطور کامل انجام می‌دهند. مثال دیگری که مسئله را بیشتر توضیح می‌دهد:

مثلاً ‌معلمی می‌خواهد که میز جلوی خود را تغییرمکان دهد و از شاگردان خود می‌خواهد که همراه او این کار را انجام دهند و بین اینکه بگوید: نظر شما در اینکه این میز را به آن قسمت تغییر مکان دهیم چیست؟ یا اینکه بگوید: این میز را با من به آن جا ببرید. طریقه اول مقبول‌تر و پسندیده‌تر است اگرچه در هردو حالت یک نتیجه به وجود می‌آید. مسئله دیگر این است، زمانی که به یک نفر دستور می‌دهی باید طوری باشد که محبت و عشق به انجام‌دادن آن کار را در او ایجاد کنی و این عادت و رفتار رسول اکرمصبود زمانی که می‌خواست به آن‌ها دستور بدهد، ابتدا آن‌ها را به انجام دادن آن تشویق می‌کرد، مثلا هنگامی که می‌خواست لشکری را برای جهاد با کفار بفرستد می‌گفت:

«لأعطين الراية غدا رجلا يحبه الله ورسوله»
[۱۱]«فردا این پرچم را به دست مردی می‌دهم که خدا ورسولش او را دوست دارند».

با این سخن وضعیتی پیش می‌آمد که هرکس دوست داشت و آرزو می‌کرد که فردا مورد نظر او باشد. همچنین رسول اللهصزمانی که خواست یکی از یاران خود را نصیحت کند، فرمود: «إني أحب لك ما أحب لنفسي لا تأمَّرن على إثنين»
[۱۲]«هرآنچه را که برای خود دوست دارم، برای توهم دوست دارم، پس هیچگاه بر دو نفر بصورت مستبدانه و آمرانه رفتار نکن».

و این شیوه برخورد باعث می‌شود کسیکه به او دستورداده می‌شود، آن کار را دوست داشته باشد احساس محبت و عشق به انجام دادن آن کار در او بوجود آید.

یا مثلا هرگاه رئیسی به زیردست خود بگوید: من مطمئن هستم که تو می‌توانی اینکار را انجام دهی، این شیوه گفتن مقبول‌تر و پسندیده‌تر است از اینکه بگوید: اینطور و آنطور انجام بده. همیشه مامور دوست دارد که برای انجام هر کاری رئیس به او اعتماد و اطمینان داشته باشد. پس در حالت کلی نمی‌توان دعوت‌کننده خوبی و یا همسر خوبی بود مگر اینکه در هر حالتی برای پیشبرد کارهای خود راه و روش مناسبی را به کار برد. تجربه نشان داده است زمانی دستور به خوبی اجرا می‌شود که زیردستان فکر و هدف رئیس خود را از انجام این کار بدانند، در اینصورت تلاش و شور و شوق آن‌ها برای انجام آن کار زیاد شده و مسائل عمومی را مانند مسائل شخصی خود در نظر می‌گیرند. انسان وقتی می‌تواند خود را به مردم نزدیک کند و اعتماد آنان را کسب کند که هر مساله‌ای و قضیه‌ای که در ارتباط با مردم برای او پیش می‌آید سود و زیان مردم را از آن خود بداند و این نشان‌دهنده آن است که آن شخص، دعوت کننده خوب، مقبول و یا شریک و همسر خوبی است و در هر مقام و شخصیتی که باشد به عنوان انسانی خوب و سالم به حساب می‌آید.

مثلاً هرگاه تعدادی به عنوان میهمان به منزل کسی بروند و مستقیماً به همسر خود بگوید: پرتقال را فراموش کردید برای چه آن را برای مهمان‌ها نیاوردید، و این وضعیت فرق می‌کند با اینکه بگوید تعدادی میهمان قرار است که بیایند، می‌خواهیم که ما را روسپید کنید و فراموش نکنید که مساله غذا، منعکس کننده و بیانگر، شخصیت خانه و اهل خانه است. در این حالت، همسرش می‌فهمد که قضیه شخصی است و جدی‌بودن در این حالت نشان‌دهنده شخصیت او در خانه است، این توضیح ابتدائی و تذکر قبل از ورود میهمان باعث می‌شود که همسر خانه، مساله را جدی بگیرد و نهایت دقت را در کار خود داشته باشد. به حقیقت مشخص کردن کار و مسئولیت مامور قبل از اینکه شروع به انجام دادن آن بکند، باعث می‌شود که نتایج خوبی به دنبال داشته باشد مثلا یک فرمانده برای سربازان خود صحبت می‌کند و می‌گوید: شما قرارگاه خود را با یک وضعیت مرتب و خوب ترک خواهید کرد. تا جایی که من با خیال آسوده آن را تحویل سربازان جدید می‌دهم، و به حقیقت شما سربازان ممتازی بودید و إن شاء الله تا آخرین لحظه اینگونه خواهید ماند.

در حقیقت در بیان این موضوع فرمانده مساله مرتب کردن قرارگاه و پاکیزه کردن و تمییز کردن آن را به عنوان قضیه‌ای شخصی برای سربازان مطرح کرده در نتیجه آنان سربازخانه را برای روز بعد با پاک‌ترین وضعیت و زیباترین شکل ترک می‌کنند.

[۹] رواه أحمد فی مسنده، من حدیث المنذر بن جریر عن أبیه.
[۱۰] همان
[۱۱] متفق علیه من حدیث سلمة بن الأکوع.
[۱۲] رواه مسلم من حدیث أبی ذرالغفاریس.

یا به عبارت دیگر کسیکه همیشه قسمت خالی لیوان را در نظر می‌گیرد و قسمت پر آن را فراموش می‌کند، مورد پسند مردم نیست. کسیکه همیشه دنبال عیبجویی است و فقط عیب مردم را می‌بیند و خوبی‌های آنان را ندیده گرفته و اغلب فراموش می‌کند، مورد پسند مردم نیست.

مثلاً‌ ارتباط و علاقه زن مسلمان با همسر مسلمان خود باید در برگیرنده تمامی مسائل زناشویی موجود در بین آن دو باشد، رسول اللهصمی‌فرماید:

«لا يفرك مؤمن مؤمنة إن كره منها خلقا رضي منها آخر»
[۱۳].

«هیچگاه مومن اگر یکی از رفتارهای همسر خود را دوست نداشته باشد ولی در موارد دیگر از او راضی باشد با او دشمنی و بدرفتاری نمی‌کند».

پس هیچ انسانی خالی از عیب نیست هیچ زنی، دوستی، رئیسی و زیردستی خالی از عیب و نقص وجود ندارد.


سعید بن مسیب می‌گوید:

«ليس من شريف ولا عالم ولا ذي فضل إلا فيه عيب ولكن من الناس من لاينبغي أن تذكر عيوبه».

«هیچ انسان شریفی و هیچ عالم و صاحب فضلی یافت نمی‌شود مگر اینکه دارای عیب و نقص است ولی نباید عیب‌های بعضی از مردم را بیان کرد».

هرکس که فضیلتش بیشتر از عیب و نقصش باشد این عیب و نقص او بخاطر فضیلتش از بین می‌رود، و عیب‌های اهل فضل را نباید به عنوان تقدیر و تعریف از آن‌ها ذکر کرد. شاعر می‌گوید:

لا يزهدنك في أخ ما من أخ لك لا يعاب
لك أن تراه زل زلة ولو حرصت الحرص كله

«هرگاه دیدی که برادرت دارای رفتار و یا اخلاق بدی است باعث کناره‌گیری تو از او نشود، زیرا هراندازه در انتخاب دوست دقت کنی نمی‌توانی کسی را بیابی که خالی از عیب و نقص باشد».

بسیاری از رفتارها و اخلاق‌هایی که بعضی مردم دارند، دوست نداریم اما زمانی که آن‌ها را از دست می‌دهیم و با بدتر از آن‌ها مواجه می‌شویم می‌بینیم که آن‌ها خیلی بهتر بودند ولی ما به آن‌ها توجه نکرده و به آن اهمیت ندادیم.


شاعر می‌گوید:

بكيت على عمرو فلما تركته وجربت أقواما بكيت على عمرو

از دست عمرو گریه می‌کردم اما زمانیکه او را ترک کردم و با مردمی دیگر آشنا شدم بخاطر از دست دادن عمرو گریه می‌کردم.

درکتاب [لمحات في فن القيادة] (نگاهی گذرا در رابطه با چگونگی ارشاد و هدایت مردم) از «کورتو» که ارتشی است در این کتاب تجربه‌ها و آزموده‌هایی را جمع کرده است که می‌توان از آن‌ها استفاده کرد. در کتاب مورد نظر به این نکته اشاره می‌کند که دو روش برای زندگی کردن وجود دارد:

روش اول طریق منفی است که در پی اشتباه مردم است و آن را برای اصلاح‌کردن مورد توجه قرار نمی‌دهند بلکه اشتباهات را جمع کرده تا در موقعیت مناسب یا نامناسب، درست یا نادرست، به او گوشزد کند و روش دوم اینکه همیشه و در هر حال با دید مثبت و رضایت به کارها نگاه کرد و از خوبی‌های مردم برای رشد و شکوفایی هرچه بیشتر آن‌ها و تحسین و آفرین گفتن بر این ارزش‌ها بحث شود و ضعف و کاستی‌ها و اشتباهات آنان را نادیده گرفت، و همیشه برای رفع و اصلاح آن‌ها کوشش نمود.

رسول اکرمصدر این رابطه به عنوان مثال فضیلت و برتری انصار را متذکر می‌شود زیرا انسان‌ها بنا به طبیعت ذاتی خویش معمولا خوبی‌ها را فراموش می‌کنند. بخاریساین فرموده رسول اللهصرا درصحیح خود آورده که می‌فرماید:


«أوصيكم با الأنصار فإنهم كرشي وعيبتي»
[۱۴].

[در مورد انصار شما را سفارش می‌کنم زیرا آن‌ها مورد اطمینان و اعتماد من هستند، یعنی (یار و یاور من، نزدیکان من و افراد خاص من هستند) در حقیقت وظیفه‌ای را که برعهده داشتند انجام دادند (در بیعت عقبه به وعده خود وفا کردند) و آنچه را که متعلق به آنان است از جزا و پاداش باقیمانده است خوبی‌ها و نیکی‌های آنان را مورد توجه قرار بدهید و از اشتباهات آنان چشم پوشی کنید].

به راستی این نهایت عدالت و انسانیت است. بعضی از مردم زمانی که خوبی در حق آن‌ها انجام می‌گیرد به سرعت آن نیکی و کسی را که در حق آن‌ها خوبی کرده است، فراموش می‌کنند ولی رسول اللهصتاکید می‌فرماید کسیکه کار خوبی انجام می‌دهد و او از اهل فضل است باید فضیلت و برتری او ذکر شده و از گناه و اشتباه او چشم‌پوشی شود.

[۱۳] رواه مسلم من حدیث أبی هریره.
[۱۴] رواه بخاری من حدیث أنس بن مالک.

مردم معمولا از کسانی که اشتباه و خطاهای آنان را فراموش نمی‌کنند و همیشه آن را تذکر داده و اگر از کسی گذشت می‌کنند بر او منت می‌گذارند، تنفر داشته و بیزارند. و چنین کسانی را دوست ندارند در حالی که خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید:

﴿وَٱلۡعَافِينَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ﴾[آل عمران: ۱۳۴].

«پرهیزکاران کسانی هستند که از مردم گذشت می‌کنند». همانطور که ملاحظه می‌کنید:

خداوند -تبارک وتعالی- کسانی را که در حق مردم گذشت کرده و از اشتباهات آنان چشم پوشی می‌کنند. مورد تعریف و مدح قرار می‌دهد، کسیکه در حق او خوبی انجام گرفته، نباید فراموش کند و اگر از مردم گذشت می‌کند نباید آن را مطرح کند بلکه باید خطاها و اشتباهات آنان را بپوشاند.


رسول اکرمصمی‌فرماید:

«من ستر مسلما ستره الله في الدنيا والآخرة»
[۱۵].

«هرکس عیب و اشتباه مسلمانی را بپوشاند خداوند عیب و اشتباه او را در دنیا و آخرت می‌پوشاند».

مثالی که در این رابطه برای شما ذکر می‌کنم این است که مثلاً در یک مجلسی که حاکم یا قاضی یا بزرگ مجلس حضور دارد آن حاکم احساس بوی بدنی از طرف کسانی که در آن مجلس حضور دارند به مشام او می‌رسد، سپس مستقیماً به کسیکه فکر می‌کند که آن بوی بدی از طرف او خارج شده می‌گوید: می‌خواهم که بیرون بری، و وضو بگیری (و این طرز بیان، بصورت مستقیم در بین مردم که در حقیقت عیب کسی را گفتن است، درست نیست)

همین مساله را مثلا مرد عالم و فاضلی چنین بیان می‌کند که تصمیم گرفتم که همگی بیرون برویم و مجدداً وضو بگیریم، همگی بیرون می‌روند و مساله بدین صورت خاتمه پیدا می‌کند. این نوع برخورد واقعاً حکیمانه، نیک و مورد پسند و همچنین احسان و نیکوکاری است که در حق شخصی که آن بوی بد را خارج کرده، انجام می‌گیرد و در حقیقت با این نوع برخورد او را از موقعیت سخت و ناخوشی بیرون آورده و نجات داده است.


[۱۵] رواه مسلم من حدیث أبی هریرهس.

مردم معمولا کسی را که بصورت مغرورانه و متکبرانه با آنان برخورد می‌کند و با دید کوچک و محقرانه به مردم نگاه می‌کند دوست ندارند، داعی (دعوت‌کننده) عالم، معلم و یا هرکس دیگری که باشد، زیرا انسان در هر مقام و منزلتی که هست باید متواضع و فروتن باشد، اگرچه در مقام تعلیم و ریاست باشد.

هارون بن عبدالله جمال می‌گوید: شبی امام احمد پسر حنبل پیش من آمد (نوع برخورد را نگاه کنید) و می‌خواست اشتباهی را که از من سر زده آن را اصلاح کند. درِ منزل مرا زد، گفتم کیستی؟ گفت: احمد هستم، نگفت شیخ احمد. بیرون رفتم و در را باز کردم با همدیگر احوالپرسی کرده ودست دادیم. گفتم: چه کار داری؟ گفت: امروز فکر من را به خود مشغول کردی، گفتم: به چه چیز تو را مشغول کردم؟ گفت: امروز از کنار تو می‌گذشتم و در حالیکه زیر سایه نشسته بودی برای مردم صحبت می‌کردی ولی آن‌ها زیر گرمای آفتاب سوزان در حالی که دفتر و قلم در دست داشتند، نشسته بودند.

بار دیگر از این کارها نکن (این جمله بیانگر نوعی خواهش و دلسوزی است مثل اینکه می‌گوید: خواهش می‌کنم که دیگر از این کارها نکن) هرگاه خواستی بنشینی همراه مردم و در کنار آن‌ها بنشین. نگاه کن نصیحت کردن بایستی چگونه باشد کسیکه این حادثه و اتفاق را بازگو می‌کند، شخص امام احمد نیست بلکه همان شخصی است که از طرز نصیحت کردن امام احمد متاثر شده بود. این نوع برخورد نیک و پسندیده را بنگر؛ اولاً شب پیش هارون می‌رود، دوماً احساس خود را با گفتن: فکرم را به خود مشغول کردی، نسبت به اصلاح او بیان می‌کند، زیرا دوست دارد که او اصلاح شود.

نگفت: که در حق مردم بدی کردی، و این نوع برخورد، روشی برای بیان احساسات خود در حق دیگران است. مثلاً می‌گویی: من احساس می‌کنم که موضوع اینطور نیست. لذا شخص با این طرز گفتار پی به اشتباه خود برده و بهتر نصیحت تو را قبول می‌کند. پس نگاه به مردم باید نوعی نگاه محبت‌آمیز و مهربانانه باشد. مانند نگاه پزشک در حق مریض خود، و نباید محقرانه و بی‌اعتنا به دیگران نگاه کنیم، چرا که ما هم انسان هستیم، همانطور که دوست داریم در حق ما مهربانانه رفتار شود ما هم باید در حق دیگران مهربان باشیم و محقرانه با آنان رفتار نکنیم.

مردم کسی را که در توبیخ و سرزنش دیگران بدون در نظر گرفتن زمان و مکان آن، عجله می‌کنند، دوست ندارند.

معمولاً مردم کسی را که بدون در نظر گرفتن زمان و مکان و بدون فکر کردن و بدون سوال و جواب، دیگران را سرزنش و توبیخ می‌کنند، دوست ندارند. چه بسا بعد ازسوال و جواب، برای او مشخص شود که تصمیم درستی در این رابطه گرفته شده و آنچه که باقی می‌ماند همان برخورد اجتماعی نادرستی است که در این میان جلوه خارجی پیدا کرده است.

بدین معنی که بعضی از مردم احساس می‌کنند روش برخورد درست با کسیکه مقصر است باید با سرزنش و توبیخ شدید با او رفتار کنند مثلاً‌ به او بگوید: برای چه تو را نمی‌بینم؟ مدت زیادی است! دو سال است تو را ندیده‌ام! و اگر شخص سرزنش شده، بخواهد عذرخواهی کند باز این دوست ما همین طور به سرزنش کردن و توبیخ کردن خود ادامه می‌دهد و فراموش می‌کند که چه بسا جواب برخورد او داده شود یعنی احتمال دارد که طرف مورد نظر متقابلاً به سرزنش کردن او جواب دهد.

و اگر کسیکه به این نوع برخورد عادت کرده باشد، باید انتظار داشته باشد که متقابلاً با او برخورد شود. کسیکه اینگونه برخورد می‌کند، فکر می‌کند که نوع رفتار او بخاطر دوست داشتن و علاقه‌مندی است. در حالیکه نمی‌داند که ذاتاً این نوع برخورد درست نیست ، زیرا طبیعت بشری اقتضا می‌کند که گاهی باهم هستند و گاهی از همدیگر جدا هستند و دوست داشتن بدین معنا نیست که همیشه طرفین یکدیگر را ببینند چه بسا انسان بعضی وقت‌ها مجبور است کسی را که دوست ندارد، هر روز ببیند و این دلالت بر دوست داشتن او نمی‌کند.

اگر طرف ملامت کننده مسن‌تر باشد در این حالت تا حدی قضیه راحت‌تر و سبک‌تر است، اما اگر دو طرف هم سن و سال باشند، و یا ملامت‌کننده به لحاظ سن کم‌تر باشد در این حالت ناخوش‌تر و سنگین‌تر است. از جمله نتایج بد این نوع برخورد با این وضعیت این است که اعتماد مردم را از دست داده و از او دوری می‌کند و اگر کسی با کنایه‌های سوزنده و ناراحت‌کننده با مردم برخورد کند نتایج او بدتر از حالت قبلی است مثلاً بگوید: آنقدر در را زدی که درب منزلمان خراب شد، یا آنقدر از ما چیز خواستی که زنگ منزلمان خراب شد.

دراین رابطه داستانی آمده که: ابوعبید پسر سلام پیش احمد پسر حنبل رفت و گفت:

ای پدر عبدالله (امام احمد حنبل) اگر آنطوری که شایسته است پیش تو می‌آمدم، می‌بایست هر روز پیش تو بیایم، اما احمد پسر حنبل گفت: اینطور نگو، به حقیقت من دوستانی دارم که سالی یکبار آن‌ها را می‌بینم در حالیکه من دوستی با آن‌ها را از دوستی با کسیکه هر روز او را می‌بینم بیشتر دوست دارم. پس منظور از دوستی این نیست که هر روز همدیگر را ملاقات کنیم. و ندیدن یکدیگر دلالت بر عدم محبت با یکدیگر نیست، اگرچه انسان اوقات فراغتی برای دیدن دوستان بدست بیاورد، آن را صرف اداء واجبات دیگر مانند طلب علم یا تربیت فرزندان بکند، بهتر است.

مطالعه و بررسی که آقای مهندس سویسری بر روی تعداد زیادی از کارگران انجام داده، نشان می‌دهد که بسیاری از آنان معتقدند: سرزنش و توبیخ ایشان بدون ارتکاب گناه یا اشتباه در مقابل دوستان سخت‌تر و ناخوش‌تر از ناراحتی‌ها و سختی‌هایی است که در حین کارکردن برای آن‌ها پیش می‌آید و این‌ها جداً نکات بسیار مهمی هستند، برای کسانی که در هر زمینه‌ای با دیگران در ارتباط می‌باشند.

حال در زمینه دعوت دیگران یا در زمینه کارهای اجرایی و غیره به همین خاطر نتیجه مطالعات دقیقی که در این رابطه انجام شده و باید مورد توجه قرار گیرد همان «الأرتياح الوظيفي»یا آسان گیری یا جلب رضایت دیگران در هنگام انجام وظیفه بدون لطمه به خود کار می‌باشد. علاوه بر رفع نیازهای طبیعی از غذا، آب، مسکن، انسان در انجام وظیفه شخصی خود با دیگران باید سهل گیر و با گذشت باشد، و بداند در انجام مسئولیت و کار باید از او راضی باشند و به سبب همین آسان گیری و مدارا با زیردستان خود که در روند کاری خویش داشته است، هرگاه وظیفه‌ای را به دیگری واگذار کند با حداقل امکانات و هزینه موجود آن‌ها را به نحو احسن انجام می‌دهد.

معمولا مردم کسی را که اگر اشتباهی انجام دهد بر انجام آن اصرار داشته باشد و حتی به اشتباه خود اعتراف نکند دوست ندارند، کسیکه به گناه خود اعتراف نمی‌کند شجاع نیست چرا که هر اندازه انسان از لحاظ تربیت شخصی و از لحاظ علم و آگاهی در سطح بالایی قرار داشته باشد به همان اندازه به خطا و اشتباهات خود اعتراف کرده و به سرعت از آن‌ها روی گردان خواهد شد، و بی‌جهت به توجیه کار خود نمی‌پردازد و هیچگاه دوست ندارد که از اشتباهات خود سخن بگوید. اگر علماء بزرگی مانند شیخ بن باز می‌گوید: «سأنظر سابحث المسالة»اول نگاه خواهم کرد بعد در مورد مساله خاص بحث خواهم کرد. جای اعتراض و خرده‌گیری نیست و این نوع عقیده و نظر از درجه و ارزش او اصلاً‌ کم نخواهد کرد، … و چه بسا غیر او، خیلی سریع فتوی صادر کرده و در مورد مساله‌های خاص بحث می‌کنند و برای یک عالم هر اندازه به لحاظ علم وآگاهی در درجه عالی قرار داشته باشد اگر بگوید نمی‌دانم و یا اشتباه کردم، نشان‌دهنده نقص و عیب نیست.

معمولا مردم کسیکه خود را تعریف و تمجید و خودستایی می‌کند و هرگاه خطا و اشتباه و یا شکستی روی می‌دهد، آن را به دیگران نسبت داده و اگر موفقیتی حاصل می‌شود به خود نسبت می‌دهد، دوست ندارند. همه مردم از چنین افرادی بدشان می‌آید و چنین فردی در هر مقام و منزلتی که باشد خواه همسر، رئیس، و یا دوست در هر حال مطرود و متروک است. رئیس شایسته و بحق کسی است که شکست را به خود نسبت داده و بجای دیگران خود را زیر سوال می‌برد. هرگاه خواستی که در یک موسسه اقتصادی و تجاری، دعوی، رئیس را بشناسی، سوال کن: کسیکه در هنگام شکست و عدم موفقیت مورد سوال و جواب قرار می‌گیرد، کیست؟ انسان سالم و عاقل کسی است که دوست دارد مردم از افکار و عقاید او استفاده کنند، یعنی تا حدی در بین مردم مطمئن و معتمد باشد که مردم از افکار و عقاید او در حل مشکلانت خود استفاده کنند. ضمناً انسان عاقل کسی است که اهل عمل باشد و هیچ وقت از خود و کارهای خود تعریف و تمجید نمی‌کند.

سید قطب/در یکی از نامه‌های خود به خواهرش می‌گوید: تجّار کسانی هستند که همیشه در فکر ایجاد ارتباط‌های تجاری برای فروش کالاهای خود می‌باشند تا دیگران سرمایه‌گذاری کنند و آنان سود و منفعت خود را بدست بیاورند، اما کسانی که اهل فکر هستند و دارای عقاید بخصوصی می‌باشند (اهل دین) (کسانی که مدافع افکار و عقاید مردم هستند) تمام خوشی و رضایت خود را در این می‌بینند که مردم افکار و عقاید آنان را قبول کرده و در بین خود منتشر کنند، تا حدی به آن افکار و عقاید، ایمان و اطمینان داشته باشند که آن را نشات گرفته از عقاید و افکار خود بدانند. لذا بر هر انسانی واجب است که تا حدی نسبت به دین و عقاید دینی اعتقاد و اطمینان ایجاد کند که مردم احساس کنند افکار و عقائد خود آنان است، و طوری آن را در خود پرورش دهند که از آن دفاع کرده و به آن عمل کنند.

معمولا مردم کسی را که به آنان توجه کرده و غمخوار آنان است و بخاطر آنان تلاش می‌کند و سعی می‌کند، بداند مردم در چه فکری هستند و چه چیزی فکر آنان را بخود مشغول کرده است و زمانی که صحبت می‌کنند، به حرف‌هایشان گوش فرا دهد، آنچه را که مردم می‌گویند خلاصه و روشن گرداند، و در رابطه با مطالبات مردم دقت و خرده‌بینی و مناقشه می‌کند، دوست دارند. روش‌های مذکور در بالا اگر بخوبی انجام گیرد به حقیقت راه‌های دعوت‌کننده قویی و خوبی برای جلب رضایت مردم هستند.

همچنین کسیکه حاجت و نیاز مردم را برآورده می‌کند و به آنان هدایای فراوانی تقدیم می‌دارد، می‌تواند جزء کسانی باشد که مردم او را دوست دارند، و همه این‌ها نشان‌دهنده توجه و اهتمام و تلاش برای مردم است و در حدیث شریف آمده است که:


«تهادوا تحابوا»
[۱۶].

«به همدیگر هدیه بدهید تا یکدیگر را دوست داشته باشید».

بعضی وقت‌ها هدیه از لحاظ قیمت خیلی کم است ولی نوعی سرور و شادی ایجاد می‌کند و نهایت توجه و عنایت به طرف مقابل را نشان می‌دهد و همین توجه و اهتمام مورد نظر است. می‌خواهم در این رابطه داستانی برای شما تعریف کنم: دوستی داریم که در بریطانیا با یک دوست دیگر انگلیسی ملاقات می‌کند، و گویا او مسلمان شده بود، و این دوست ما او را به زبان انگلیسی به یک جلسه درسی دعوت می‌کند تا شاید او هم یاد بگیرد، ولی آن مرد انگلیسی اول مرتبه دعوت او را قبول نمی‌کند بار دیگر او را دعوت می‌کند باز قبول نمی‌کند ولی این دفعه او را جهت صرف غذا به میهمانی دعوت می‌کند، آن مرد قبول می‌کند و در این فاصله در باره مسلمان شدنش با او صحبت می‌کند. این نوع برخورد، نزد هر مسلمان جدیدی مهم و قابل توجه است.

گویا تنهایی با پدر و مادرش که هیچگونه اهتمام و توجهی به مسلمان شدن او نداشته‌اند، زندگی می‌کرد، و بعضی وقت‌ها به مسجد می‌رفت و بنا به گفته خود با بودن در مسجد احساس آرامش عجیبی می‌کرد، زیرا در رابطه با حالت درونی خاصی که برایش بوجود آمده بود، صحبت می‌کرد. او از زندگی کردن با پدر و مادر کافر خود احساس ناراحتی و دلتنگی می‌کرد چون هیچ کسی به او توجه نمی‌کرد. بعد از این گفته‌ها دوست ما به او می‌گوید: که جلسه درسی با زبان انگلیسی و عربی وجود دارد، اگر دوست داشته باشی. و آن مرد مسلمان درس عربی را انتخاب کرده بود و زمانی که به او می‌گوید: می‌ترسم که درس را نفهمی. می‌گوید: سعی می‌کنم که یاد بگیرم و قسمت‌هایی که را نمی‌فهمم سوال می‌کنم. از آن وقت تا حالا جلسه درس انگلیسی و جلسه درس عربی هیچکدام را ترک نکرده است، و او الان حدود ۱۵ ساعت در روز وقت خود را صرف دعوت به دین الله -سبحانه وتعالی- می‌کند. زیرا کسی را یافته است که به حرف‌ها و درد دل‌های او و مسائل او گوش می‌دهد، و می‌تواند در مورد آنچه که فکر او را به خود مشغول کرده است، صحبت کند. مردم نیاز مند کسی هستند که بداند چه چیزی فکر آن‌ها را به خود مشغول کرده است؟ و تا حدی نیاز درونی آن‌ها را بشناسد و همچنین بداند علاقات، دل مشغولی‌ها، نگرانی‌ها، و دغدغه‌های فکری آن‌ها چیست؟ نیازمند این نیستند که به آن‌ها بگویی بر شما واجب است که این و آن را بدانید یا بشناسید. این نوع برخورد مهم نیست بلکه آنچه که مهم است محبت و پذیرش چنین کاری را در آنان ایجاد کنی. بطوری که سعی بر یادگیری آن بشود.


رسول اکرمصدرحدیث صحیحی می‌فرماید:

«أحب الناس إلى اللهﻷ أنفعهم للناس وأحب الأعمال إلى اللهﻷ سرور تدخله على مسلم، تكشف عنه كربة، أو تقضي عنه دينا، أو تطرد عنه جوعا؟ ولو أن تمشي مع أخيك في حاجة أحب إلي من أن تعتكف في المسجد شهراً»
[۱۷].

محبوب‌ترین مردم نزد الله -عزوجل- نافع‌ترین آن‌ها برای مردم است و محبوب‌ترین اعمال نزد الله عزوجل شادی است که در دل مسلمان ایجاد می‌کنی، ناراحتی و سختی که از سر او رفع می‌کنی یا قرض او را ادا می‌کنی یا گرسنگی او را برطرف می‌کنی، و اگر بخاطر رفع نیاز و برطرف کردن مشکل برادرت با او همراه شوی و قدم برداری، نزد من از اعتکاف یک ماه در مسجد محبوب‌تر و خوش‌تر است.

اگر مسئولین بدانند که نهایت ارتباط آن‌ها با مردم رفع نیازهای آن‌ها است، مطمئنا کارشان را در اسرع وقت انجام می‌دهند و اگر متقابلا مردم در مورد اسلام اطلاع و آگاهی داشته باشند و به دستورات آن عمل کنند جامعه را بصورت جامعه‌ای نمونه و الگو خواهی دید، و این چیز مطلوب ماست. اتفاقی که به عنوان تجربه در کشور فرانسه پیش آمد، این بود که:

کارگران کارخانه‌ها در آن کشور اعتصاب کردند ولی در میان آنان بعضی از کارگران دست برنداشتند، مشخص شد که این دسته از کارگران با رؤسای خود در ارتباط بوده‌اند، لذا آن دسته از کارگرانی که رؤسایشان با آنان ارتباط شخصی و نزدیک داشته‌اند و به آنان عنایت خاص داشته و آنان را یاری و مساعدت می‌کردند، همان کسانی بودند که اعتصاب نکردند، در حالیکه از جانب کارگرانی که رؤسایشان، آنان را آلت دست خود قرار داده و نسبت به مساعدت و یاری آنان توجه و عنایت خاص نداشتند، کینه و دشمنی عمیقی که از قبل در درونشان بود، ظاهر شد.

[۱۶] (ارواء الغلیل): من حدیث أبو هریرة، وحسنه الألبانی. وهو فی الموطأ، ومجمع الزوائد، والسنن الکبری للبیهقی من حدیث نفر من أصحاب رسول الله ج.
[۱۷] الطبرانی فی الکبیر والصغیر، و مجمع الزوائد و کشف الخفاء، من حدیث ابن عمرب.

معمولاً مردم کسی را که به حرف‌های آنان گوش فرا می‌دهد و به آنچه که فکر آنان را مشغول کرده، توجه می‌کند و هدف او از این کار این نیست که در مورد خود برای آن‌ها صحبت کند، بلکه به آن‌ها گوش فرا می‌دهد تا آنان را تشویق کند در باره خود و مشاغل و مطالبات خود با او حرف بزنند، تا نوعی ارتباط نزدیک در بین خود و دیگران ایجاد کنند و دیگران بتوانند راحت مسائل خود را با او مطرح کنند، دوست دارند. و به این نوع افراد، سخنگوی با ادب با تربیت و ماهر و کاردان گویند. می‌گویند اگر می‌خواهی سخنگوی ماهر و کاردان باشی، باید مستمع و شنونده خوبی باشی. و این صفتی از صفات بشری است. انسان همیشه می‌خواهد، در باره چیزهایی که فکر او را به خود مشغول کرده‌اند، صحبت کند و دنبال کسی می‌گردد که او را در غم و اندوه خود شریک کند، یعنی با او درد دل کند، ما هم بنابر سیره و روش رسول اکرمصیاد گرفته‌ایم که فقط مستمع و شنونده نباشیم، بلکه باید به شیوه خیلی زیرکانه و ماهرانه و نیکو، سخنگو را وادار به سخن گفتن بکنیم. یکی از راه‌های طول دادن به سخن، این است که طرف سخنگو را طوری ماهرانه و زیبا تحریک و تشویق کنیم تا هیچگونه ابهامی در کلام او باقی نماند. به عنوان مثال، به داستان رسول اکرمصبا عبدالرحمن بن عوف دقت کنید، زمانی که رسول اکرمصاو را دید و بوی عطری به مشام آن حضرت رسید، رسول اکرمصبه او گفت: موضوع چیست؟ عبدالرحمن پسر عوف گفت: ازدواج کرده‌ام. و همچنین داستان جابر با رسول اکرمصوقتی که رسول اللهصاز او سوال کرد که آیا ازدواج کرده‌ای و جابر به او جواب داد: که ازدواج کرده‌ام، رسول اللهصفرمودند: «بكراً أم ثيّباً؟ قال بل ثيّباً قال هلا بكرا تلاعبها وتلاعبك»
[۱۸]باکره است یا بیوه، گفت: بیوه، فرمود: چرا با دختر باکره ازدواج نکردی که تو با او بازی کنی و او هم با تو بازی کند. سپس جابر دلیل ازدواج خود را با زن بیوه توضیح می‌دهد، که بهتر می‌تواند از پسران او که از زن قبلی هستند، مراقبت و سرپرستی کند در حالیکه زن باکره و دوشیزه نسبت به این مسائل کم تجربه‌تر است.

(البته لازم به ذکر است که داستان مورد نظر در جای دیگر بدین صورت آمده است که وقتی جابر بن عبداللهسمی‌خواهد دلیل ازدواج خود را با زن بیوه توضیح دهد، می‌گوید که پدرم فوت کرد، هفت یا نه دختر از خود به جا گذاشت من هم بازن بیوه‌ای ازدواج کردم، دوست نداشتم زنی بگیرم که مانند دوشیزه، کم سن و بی‌تجربه باشد، زنی گرفته‌ام که آنان را سرپرستی کند، تربیت‌شان بدهد. پیغمبرص گفت: «مبارک باشد» یا گفت: «خیر باشد» نگاه کنید طرز گفتگوی رسول اکرمصبا جابر که چطور او را بر حرف زدن تحریک می‌کند؛ چرا با دوشیزه ازدواج نکردی با او بازی کنی… تا آخر حدیث به همین خاطر نویسنده کتاب «فن القيادة» می‌گوید: انسان معمولاً اتفاقات شخصی مانند پیشرفت، بدست آوردن مقام، نقل و انتقال از جایی به جای دیگر، ولادت و وفات که برای او پیش می‌آید، این‌ها را به عنوان اتفاقات مهمی در نظر می‌گیرد، لذا رئیس، مربی، راهنما، مدیر، مسول زیرک و باهوش کسی است که با این اتفاقات با گفتن کلمه‌ای که بیانگر تشویق، ترغیب، دلگرمی و یا قوت قلبی شخص مورد نظر است، احساس همدردی و مشارکت نماید. مثلاً بگوید: مبارک باد و یا خداوند عزاداری شما را نیک گرداند. پس مشارکت و همدردی و صحبت کردن با انسان در رابطه با مسائل و مشکلاتی که فکر او را بخود مشغول کرده است، باعث می‌شود که با فرد مورد نظر احساس نزدیکی کرده و این نوع رفتار عهد و پیمان و محبت بین آنان را ثابت و استوار می‌گرداند و با او احساس آرامش و راحتی می‌کند. نمونه دیگری که می‌خواهم برای شما تعریف کنم داستان جوانی است که شخصی بعد از مدت زیادی که او را در حرم ندیده بود، ناگهان در حرم او را ملاقات کرد و آن شخص در مورد خود با او مشورت می‌کرد که روش خود را در زندگی تغییر داده و احساس تازه‌ای به نسبت دین و مسائل دینی در او ایجاد شده ولی همسرش در این رابطه با او همکاری و مشارکت نمی‌کند. سپس جوان به آن شخص گفت: ای برادرم تعدادی از مردم هستند که احساس وابستگی شدیدی به اسلام پیدا می‌کنند، بعد از مدتی سختی و ناراحتی زیادی در زندگی زناشویی خود، احساس می‌کنند یعنی دچار ناراحتی می‌شوند و احتمالاً آنان دچار اشتباه می‌شوند، زیرا در این راه، گرفتار افراط بیش از حد شده و علاوه بر این از همسران خود نیز می‌خواهند که سریعاً آنان هم روش زندگی خود را تغییر دهند، و این همان چیزی است که باعث ایجاد تنفر و بدی ارتباط در بین آن دو می‌شود. آن شخص در جواب می‌گوید: این همان اتفاقی است که برای من افتاده است، به همین ترتیب جوان به سخنان آن شخص گوش می‌داد و تا زمانی که آن شخص از او نخواست که جواب او را بدهد و موضوع را بیشتر و بهتر برای او توضیح دهد، اجازه داد که در این باره صحبت کند، یعنی کاملاً مستمع حرف‌های آن شخص بود. و اگر از همان اول می‌خواست که به او جواب بدهد، به احتمال زیاد از این کار خودداری می‌کرد. الله اعلم.


[۱۸] متفق علیه من حدیث جابر بن عبداللهس.

آیات و احادیث صحیحی در رابطه با تشویق و تحریک کردن مردم به دوری از جدل و منازعه آمده است. از جمله فرموده رسول اکرمصاست که:

«أنا زعيم ببيت في ربض الجنة لمن ترك المراء ولو كان محقّاً»
[۱۹].

«من ضامن و کفیل خانه‌ای در بهشت هستم برای کسیکه نزاع و مباحثه و جدل را ترک کند اگرچه حق با او باشد».

راه‌هایی وجود دارد که انسان را از جدل و نزاع بدور می‌کند از جمله تحریک صفات پاک درونی موجود در انسان است مثلاً به او بگوید: می‌دانم اگر حقیقت مساله برای تو مشخص شود حتماً آن را قبول می‌کنی و هرگز آن را ترک نمی‌کنی. بدین ترتیب او را از این تنگنا و وضعیت بد نجات داده و او را تشویق کرده‌ای که جدل و نزاع را ترک کند.

[۱۹] رواه أبوداود فی سننة، والطبرانی فی المعجم الکبیر. ورجه الألبانی فی السلسلة الصحیحة من حدیث أبی أمامة.

انسان طبیعتا کسیکه او را دوست دارد و برای او ارزش قائل است و به او احترام می‌گذارد، دوست دارد. و اگر نسبت به خود ارزش و احترامی نبیند او هم متقابلا برای کسی ارزش و احترام نمی‌گذارد. پس کوچک‌تر زمانی برای بزرگ‌تر خود ارزش قائل است که متقابلا بزرگ برای کوچک‌تر، ارزش و احترام بگذارد. بهمین خاطر یکی از مسائل مهم، بحث و گفتگو در باره صفات درونی پاک و سالم در انسان و تحریک و تشویق و بکارگیری آن‌ها است. دوم اینکه انسان را کوچک و خوار ندانیم بلکه برای او ارزش و احترام بگذاریم؛ و با او در کارها مشورت کنیم اگرچه مطابق رای و نظر او عمل نشود، کافی است که با او مشورت کرد و درباره‌ مساله‌ای خاص از رای و نظر او استفاده کرد، به همین دلیل خداوند سبحان و تعالی می‌فرماید:

﴿وَشَاوِرۡهُمۡ فِي ٱلۡأَمۡرِۖ فَإِذَا عَزَمۡتَ فَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ﴾[آل عمران: ۱۵۹].

«و در کارها با آنان مشورت کن و هنگامی که (پس از شور و تبادل آراء) تصمیم به انجام کاری گرفتی (قاطعانه دست بکار شود) بر خدا توکل کن».

قطعاً با آن‌ها مشورت کن و هر گاه نظر یا پیشنهادی غیر از آنچه که آنان ارائه دادند، انتخاب کردی (پس از شور و تبادل آرا و تصمیم به انجام کاری گرفتی، قاطعانه دست بکار شو و بر خدا توکل کن. نویسنده کتاب «لمحات في فن القيادة» می‌گوید: ضرورت احساس به تقدیر و تشکر از دیگران، از نیازهای اثبات شخصیت و توانایی انسان، بخاطر دوست داشتن موفقیت و پیروزی اوست. لذا کسیکه کار خوبی انجام می‌دهد دوست دارد که از طرف بزرگان او مورد تقدیر و تشکر قرار گیرد، و این کار باعث اعتماد و اطمینان قلبی او شده و باعث می‌شود که با نیرو و انرژی تازه‌ای به کار خود ادامه دهد. بدین ترتیب می‌توان با دادن احساس در درون کسیکه کار خوبی انجام داده است، اعتماد و اطمینان ایجاد کنی، ولی بعضی‌ها عکس این موضوع را می‌گویند، معتقدند: برای اینکه فرد مورد نظر احساس غرور و تکبر نکند، نباید به او بفهمانی که کار خوبی انجام داده است. در حالیکه نویسنده کتاب مذکور می‌گوید: هراندازه که صفات نیک کسی برای شما اثبات شود به همان اندازه نرم خویی و خوش رفتاری شما در ارتباط و برخورد با او افزایش پیدا می‌کند. پس هر گاه که خواستی ارتباط تو با شخصی خوب باشد، از صفات و اخلاق حسنه او صحبت کن، در این صورت حسنات زیادی در هر شخصی خواهی یافت که مستحق تقدیر و تشکر خواهد بود.


نویسنده کتاب «فن القيادة» نیز می‌گوید:

انسان ذلت و خواری را قبول نمی‌کند ولی او از خدمت کردن و کارکردن ناراضی نیست حتی آن را با اخلاص انجام می‌دهد، به شرطی که از طرف رئیس خود، مورد احترام، تقدیر و تشکر قرار گیرد و همچنین دوست دارد که مورد اعتماد و اطمینان رئیس خود قرار گرفته و با او مانند یک انسان برخورد شود.

یکی از مسائل مهم اینست برای اینکه کسی مهم و موثر واقع باشد باید فرصت کافی برای اثبات توانایی‌ها و استعدادهای ذاتی به او داده شود. انسان نمی‌پذیرد که دارای صفات مهمل و سست و سهل‌انگار باشد و هرگاه احساس کند که دارای چنین صفاتی بوده و مورد شک و تردید دیگران است، اول به رؤسای خود هجوم آورده و از آن‌ها اطاعت نمی‌کند. بعضی از رؤسا نسبت به همه چیز شک می‌کنند یعنی فکر می‌کنند. کسیکه زیر نظر اوست نمی‌تواند کار یا مسئولیت سپرده شده را انجام دهد، در نتیجه کسانی که زیردست او هستند اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهند. ضمناً رئیس، مسئول از بین بردن توانایی‌ها و استعدادهای افراد می‌باشد، زیرا او با این روش در تربیت عملی آنان، ناتوان و باعث عدم ظهور توانایی‌ها و استعدادهای کارمندان خود شده است.

و همین طرز فکر، باعث می‌شود که به دیگران ظن اشتباه ببرد، بدین شکل که هر گاه خود به عنوان عضو اصلی مداخله نکند، کار و مسئولیت مورد نظر، با موفقیت انجام نمی‌گیرد.

مردم معمولا دوست دارند که همیشه مورد تشویق و ترغیب دیگران قرار گیرند و هرگاه کار و یا مسئولیتی را انجام دادند از آنان تشکر و سپاسگذاری گردد؛ اگرچه در اصل مسلمان باید هر کاری را که انجام می‌دهد فقط بخاطر جلب رضایت اللهأباشد و هیچوقت نباید از مردم انتظار تشکر و سپاسگذاری داشته باشد، ولی این طبیعت و ذات بشری است و شرعاً هیچگونه اشکالی ندارد.

امام احمد ترمذی روایت کرده‌اند که «من لم يشكر الناس لم يشكر الله»
[۲۰].

«هرکس از مردم در مقابل انجام کاری تشکر و قدردانی نکند در حقیقت از خداوند تبارک و تعالی تشکر نکرده است».

و همچنین بنا به فرموده رسول اکرمصدرغزوه خندق: «اللهم لا عيش إلا عيش الآخرة فأكرم الأنصار والمهاجرة»
[۲۱]. خداوند هیچ زندگی بهتر از زندگی آخرت نیست پس از انصار و مهاجر اکرام و قدردانی کن به حقیقت دعای خیر نوعی مدح و ثنا و تعریف و حتی از آن هم بالاتر است. همانطور که رسول اکرمصمی‌فرماید:

«من صنع إليه معروف فقال لصاحبه: جزاك الله خير فقد أبلغ في الثناء»
[۲۲].

«هرکس که کار نیکی در حق او انجام گیرد سپس به انجام دهنده آن بگوید: خداوند به تو پاداش نیک بدهد به حقیقت از او نهایت تشکر و قدردانی کرده است یا به عبارت دیگر وظیفه شکرگذاری را بجای آورده است».

پس هنگامیکه تو برای کسی دعای خیر می‌کنی مثلاً می‌گویی: «خداوند تو را توفیق دهد. خداوند تو را عزیز و محترم گرداند» این کلمات قشنگ و زیبا و دلنشین مردم را تشویق و ترغیب می‌کند. پس دعای خیر، چیز بزرگی است.

دعای خیر درحق کسی، چیز کمی نیست و دعای «جزاك الله خيراً» به حقیقت دعای بزرگی است و مثال‌های زیادی برای تشکر و تشویق از دیگران وجود دارد. مثلاً مرد به همسرش می‌گوید: «جزاك الله خيرا» «خداوند به تو جزای خیر دهد» شام دیروز خوب و تمیز بود. و یا به فرزندش می‌گوید: «أحسنت» «آفرین بر تو -فوق العاده عالی- بی‌نظیر» و یا کلمات قشنگ و زیبای دیگر.

هیچوقت مدیر و مسول موفق نمی‌شود مگر از زیردستان و کارمندان خود به نحوی بعد از انجام مسئولیت‌های محوله تشکر و قدردانی کند، تا باعث (تشویق و ترغیب و تقویت روحی آنان برای انجام مسئولیت‌های بعدی شود) و این تشکرچه به صورت شفاهی یا مخصوصاً کتبی فقط نوشتن یک برگ کاغذ است که هیچگونه زحمتی هم ندارد اما نزد مردم مخصوصاً کارمندان و زیردستان اثر مطلوب و خوبی به دنبال خواهد داشت.

باید توجه داشت بین تشکر و قدردانی و تعریف و تمجیدی که از لحاظ شرعی مذموم است، فرق زیادی وجود دارد.

از جمله کارهای رسول اللهصتشکر و قدردانی بخاطر انجام کارهای نیک و همچنین تشکر و سپاسگذاری از فاعل آن (کننده آن کار) بود به این امید که در انجام کارهای نیک و صالح بیشتری، پیش‌قدم باشند، و از مدح و تعریف کسانی که آن صفات و خصوصیات در آنان موجود نیست و یا باعث بوجودآمدن غرور و تکبر در آنان می‌شود، نهی فرموده‌اند.

رسول اللهصمی‌فرماید: «إذا رأيتم المداحين فأحثوا في وجوههم التراب»
[۲۳].

«هرگاه ثناگویان و چاپلوسان را دیدید به رخسار آن‌ها خاک بپاشید».


و همچنین می‌فرماید:

«إياكم والتّمادح»
[۲۴]«از ثناگویی و چاپلوسی برحذر باشید».

همانطورکه در حدیث قبلی در مورد مرد انصاری که رسول اللهصبرای تشویق و ترغیب از او تعریف می‌کرد تا آنجا که فرمود: «من سن سنة حسنة»
[۲۵]هرکسی سنت و روش نیک پایه‌ریزی کند… و همچنین رسول اکرمصدر باره مدح و تعریف از یاران خود می‌فرماید:

«أرحم أمتي بأمتي أبو بكر وأشدهم في أمر الله عمر، وأصدقهم حياء عثمان وأقرؤهم لكتاب الله أبي بن كعب وأفرضهم زيد بن ثابت وأعلمهم با الحلال والحرام معاذ بن جبل ولكل أمة أمين وأمين هذة الأمة أبو عبيدة بن الجراح» رواه احمد والترمذی.

«مهربان‌ترین کس نسبت به امتم حضرت ابوبکرساست وسخت‌ترین آنان دراجرای دستورات الهی حضرت عمرس و صادق‌ترین آنان از نظر حیا وحشمت عثمانساست و قاری‌ترین آنان به کتاب الله (قرآن) ابی بن کعب است، داناترین و عارف‌ترین آنان به واجبات زید بن ثابت و آگاه‌ترین آنان به حلال و حرام معاذ بن جبل است و در هر امتی امینی است، امین این امت ابوعبیده بن جراح است».

همانطور که مشاهده می‌کنید: حضرت رسول اکرمصهر کدام از اصحاب و یاران خود با صفتی که او را از دیگری جدا می‌سازد، مدح و تعریف کرده است.

[۲۰] رواه أحمد من حدیث أبی هریرة، وقال الألبانی صحیح الأسناد.
[۲۱] متفق علیه من حدیث سهل بن سعد.
[۲۲] مشکاة المصابیح من حدیث اسامة بن زید، قال الألبانی: حدیث جید.
[۲۳] رواه مسلم من حدیث المقداد بن الأسود.
[۲۴] صحیح ابن ماجه، من حدیث معاویة.
[۲۵] جزء من حدیث، رواه مسلم.

معمولاً مردم کسیکه یا کسانی را که بدون جریحه دار کردن احساسات و عواطف، خطا و اشتباهات آنان را اصلاح می‌نمایند، دوست دارند. در یکی از کتاب‌ها مثالی در این رابطه آمده است که شخصی در میان تعداد زیادی سخنرانی می‌کرد، ولی آن خطابه و سخنرانی طولانی و مفصل بود، مردم خسته شدند زمانی که سخنران به منزلش برگشت از همسرش سوال کرد و گفت: نظر تو در رابطه با سخنرانی چه بود؟ همسرش گفت: این موضوع می‌بایست بصورت یک مقاله کاملاً داغ و پرطرفدار در یکی از مجله‌های علمی نوشته شود، سخنران از گفته همسرش فهمید که این موضوع مورد خوبی برای سخنرانی نبوده است. این نوع برخورد روش خوبی است که علاوه بر رعایت جوانب یعنی جریحه‌دارنکردن احساسات شخص، مساله و موضوع را نیز مورد انتقاد قرار می‌دهد و یا مثلاً شخصی برای مشورت کردن پیش شما می‌آید که می‌خواهد در زمینه تجارت کار کند و شما به او می‌گویید: کسی هستید که توانایی نوشتن را داشته و دارای فکر و اندیشه خوبی هستید این فرصت پیش آمده را از دست ندهید البته هرگاه دیدید که واقعا او در زمینه تجارت موفق نخواهد شد، بلکه در زمینه نوشتن پیشرفت خواهد کرد. و این مساله را بدین شکل مطرح نکن که: توصلاحیت این کار را نداری بلکه به این صورت که تو در زمینه کار دیگری موفق شده و پیشرفت خواهی کرد، یا شخصی در یک مجلسی در رابطه با اینکه مردم با هم به شیوه صحیحی صحبت و گفتگو کنند سخنرانی می‌کند سپس در پایان سخنرانی دچار اشتباهی می‌شود! بعضی‌ها که متوجه خطا و اشتباه سخنران می‌شوند از او می‌خواهند که سخنرانی خود را متوقف کند. ولی روش صحیح این است کسیکه می‌خواهد نقد و عیبی از شخصی بگیرد اول محاسن و نکات مثبت شخص مورد نظر را باید در نظر داشته باشد و آن‌ها را مطرح کند سپس در کمال ادب و احترام بگوید: من در این موارد موافق سخنران هستم و در رابطه با مساله آخر نکاتی مورد نظر من هست. بدین ترتیب اول نکات مثبت و محاسن سخنرانی را مطرح می‌کند سپس اگر مورد خطا و اشتباهی باشد آن را اصلاح می‌نماید و در این حالت حتی سخنران نیز نکات اشاره شده را بدون اینکه وارد جدل و نزاع شود که هیچگونه ثمره و نتیجه‌ای هم به دنبال نخواهد داشت، قبول خواهد کرد.

بدین ترتیب قاعده -از مسائلی که در آن هم باهم متفق و هم‌نظر هستیم، شروع خواهیم کرد- چرا خواهد شد پس هرگاه خواستیم قصد مباحثه و گفتگو داشته باشیم، ابتدا در باره آنچه که باهم متفق و هم نظر هستیم، صحبت کنیم، سپس در باره مسائل دیگر باهم مجادله و مباحثه خواهیم داشت. یعنی (مباحثه و گفتگو را باید از مسائلی که در آن هیچگونه اختلاف نظری وجود ندارد، شروع کرد سپس به مسائل اختلافی بپردازیم، زیرا این روش طریقه خوبی برای قبول نکات اشاره شده توسط طرفین خواهد بود)

معمولاً مردم دوست دارند که آنان را با نام‌های قشنگشان صدا کنند، مثلاً یا محمد ای پدر فلان کس رسول اکرمصاصحاب و یاران خود را با بهترین اسم صدا می‌کرد، حتی بعضی وقت‌ها بچه‌های کوچک را با کنایه‌های قشنگ و دلنشین صدا می‌زد، مثلاً رسول اکرمصمی‌فرمود: «يا أبا عمير ما ذا فعل النغير».

(انسسمی‌گوید: رسول اللهصاخلاقش از همه زیباتر و نیکوتر بود برادری داشتم که به او ابوعمیر می‌گفتند: تازه از شیر مادر گرفته شده بود. انس می‌گوید: زمانیکه رسول اللهصآمد و او را دید) فرمود: ای ابا عمیر نغیر چکار می‌کند؟

(نغیر اسم مصغرنغر است به معنای بلبل، بچه گنجشگ) و پیامبر به جهت شوخی و محبت کردن او را با این کنایه قشنگ صدا زد. و بعضی‌ها معتقدند که موفقیت بعضی از رؤسا در این است که اسامی زیردستان را حفظ و آنان را با اسم‌های خود صدا می‌کنند، و اگر رئیسی اسامی زیردستان خود را نداند و یا فراموش کند، در موقعیت او اثر بد می‌گذارد.

(این موضوع در باره کسی است که با مردم در ارتباط است و با آن‌ها سر و کار دارد بهتر آن است که اسامی آنان را بداند و با اسم آنان را صدا کند. تجربه ثابت کرده است این نوع رفتار و برخورد باعث دلگرمی و تقویت روحی دیگران خواهد شد).

و بدتر اینکه هرگاه با مردم روبرو شود، از اسم آنان سوال نکند و این نوع برخورد نشان‌دهنده عدم اهتمام و توجه به دیگران است، برعکس سوال کردن از نام‌های دیگران، دلالت بر اهتمام و توجه و علاقه به دیگران می‌کند.

در پایان می‌توان گفت یکی از مهم‌ترین مسائل آن است که تعلیم عملی این نوع رفتارها باید تکمیل گردد و تمرین و ممارست شود، تا نزد هر کسی تبدیل به مهارت‌های عملی اجتماعی گردد (یعنی هرکس بتواند این نوع مسائل اخلاقی را یاد گرفته، تمرین کند و آن را در تعامل و ارتباط با مردم بصورت اجتماعی به مرحله عمل درآورد).

وصلى الله على نبينا محمد وعلى آله وصحبه أجمعين


admin
02/26/2017

شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در مجموع الفتاوى می‌فرماید:خلیفه به معنی جانشین است.و خلیفه در آیه ( إنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً )مراد این است که او جانشین مخلوقات قبل از خود است نه الله عزوجل و بعضی غلاه مثل ابن عربی صوفی گفته‌اند:که خلیفه الله مثل نائب و جانشین الله است..” وَاَللَّهُ لَا یَجُوزُ لَهُ خَلِیفَهٌ”و جایز نیست …


admin
02/26/2017

شخصی به علت طولانی بودن مدت وضویش دچار شک و تردید می‌گردد که: آیا وضویش در اثر ادرار، دستشویی و یا ادرار و یا خارج شدن باد و… شکسته است یا نه؟ آیا اصل همان طهارت است و نباید به شک و گمان توجه نماید؟ این شخص چه کار می‌کند؟ هر وقت شخص وضو بگیرد و سپس در مورد پیش …


admin
02/24/2017

در جواب جزاکم الله خیرا چه باید گفت

آیا در مسجدی که در آن قبر وجود دارد نماز خواندن درست است؟ مساجدی که در آنها قبر وجود دارد نماز خواندن جایز نیست و واجـب اسـت کـه آن قبـر نـبش شـده و اسـتخوآنهـای مـرده بـه گورسـتان عمـومی منتقـل شـود و استخوآنهای هر قبری جداگانه قبر شود. جایز نیست که در مسجد قبری باقی بمانـد و در این میان هیچ …


admin
02/19/2017

حکم جمع بین الصلوتین چیست‌؟ و اگر صحیح نیست پس تأویل حدیث ابن عباس رضی الله عنهما که در مسلم روایت شده‌، چگونه است‌؟ الجواب باسم ملهم الصواب جمع بین الصلوتین نزد احناف علاوه از عرفه و شب مزدلفه در جای دیگر جایز نمی‌باشد خواه سفر باشد یا حضر. و منظور از روایت عبدالله بن عباس‌ رضی الله عنه که …


admin
02/18/2017

همچنانکه بعضی ها میگویند؟ وعلیک السلام؛ الحمدلله ابتدا لازم است حدیثی راکه این برداشت غلط ازان شده کاملا از نظر بگذرانیم..  این حدیث در صحیح مسلم اینگونه آمده است: «یا مَعْشرَ النساء تَصَدَّقْنَ وأکْثِرْن الاستغفار، فإنی رأیُتکُنَّ أکثر أهل النار». فقالت امرأه منهن جَزْله: وما لنا یا رسول الله أکثرُ أهل النار؟ قال: «تُکْثِرْنَ اللَّعن، وتَکْفُرْنَ العشیر، وما رأیتُ من …


admin
02/18/2017

واقعیتهای تاریخی که هیچ مجالی برای شک و تردید باقی نمی‌گذارند،بیان می‌کنند که اسلام در مدت زمانی کوتاه، توانست با شکوه‌ ترین و طولانی‌ترین تمدن را در تاریخ بنیانگذاری کند. دانش فراوان در زمینه‌های مختلف علوم و فنون که مسلمین از خود بر جای گذاشته اند هنوز هم شواهدی هستند که حاضر پیش رو داریم و کتابخانه‌های دنیا هزاران نسخه …


admin
02/17/2017

از شیخ عثیمین رحمه الله در مورد تغییر نیت در نماز سوال شد؟ ایشان نیز بدینگونه پاسخـ دادند: تغییر نیت یا از معینی به معینی،ویا از مطلقی به معینی است؛که هیچکدام از این دو حالت صحیح نیست،و اما اگر از معینی به مطلقی باشد اشکال ندارد،به عنوان مثال: از معینی به معینی دیگر : شخص نمازگزار می خواهد نیتش را …


admin
02/15/2017

الله متعال می‌فرماید: ﴿سَأَصْرِفُ عَنْ آیَاتِیَ الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ﴾ (به زودی کسانی را که در زمین به ناحق تکبر می‌ورزند از آیاتم رویگردان سازم). سفیان بن عُیینه رحمه الله می‌گوید: «آنان [یعنی متکبران] را از فهم قرآن محروم کرده است».


admin
02/14/2017

از «عبد» اگر معنی عبادت‌کننده یعنی بنده‌ی تحت امرِ مسخَّر گرفته شود، شامل همه‌ی مخلوقات چه در عالَم بالا و چه در عالَم دنیا می‌شود. عاقل و غیرعاقل، تر و خشک، متحرک و ساکن و ظاهر و پوشیده، مؤمن و کافر، خوب و بد و… همه‌ی آفریدگان خداوند و تحت پرورش او و مسخر امرش و تحت تدبیر اویند و …


admin
02/04/2017

در اینجا سؤالی پدید می آید همانگونه که انبیاء گذشته هم زبان ، در قوم آنها مبعوث شده اند و نیازمند به تحمل سخت ترجمه نشده اند چرا  نبی کریم صلی الله علیه و سلم تنها در میان عرب به زبان عربی مبعوث گردید و کتاب او قرآن هم چرا به زبان عربی نازل شد. اما اگر قدری اندیشه و …


admin
01/30/2017

سلام و درود خدا بر اهل بیت پاکش، من نظر شمارا در مورد متعه می خواهم بدانم که آیا جایز است یا خیر لطفا با دلیل جواب دهید. الجواب بإسم ملهم الصواب پاسخگوی اول: أم المؤمنین عائشه الصدیقه رضی الله عنها عائشه أم المؤمنین:خیر متعه جایز نیست به دلیل قول خداوند که می فرماید: ﻭَﺍﻟَّﺬِﻳﻦَ ﻫُﻢْ ﻟِﻔُﺮُﻭﺟِﻬِﻢْ ﺣَﺎﻓِﻈُﻮﻥَ ﺇِﻟَّﺎ ﻋَﻠَﻰ …


admin
01/28/2017

و علیک السلام، خیر برداشتن جایز نیست   در مورد موی ابرو، مسائل زیر مطرح است: ۱-    کندن، تراشیدن، و یا باریک کردن موی ابرو، که به آن “نمص” گفته میشود، چه برای زن و چه مرد، حرام میباشد، و از گناهان کبیره بشمار میرود، و طبق حدیث صحیح کسی که چنین کاری را میکند ملعون هست، پیامبر صلی الله …


admin
01/28/2017

پاسخ: الحمدلله، #حقوق_شوهر_بر_زن: ۲- حق دیگر شوهر بر همسرش این است که ناموس او را حفظ و از شرف خود مواظبت کند، و از مال و فرزندان و دیگر شئونات منزل همسرش پاسداری نماید. به دلیل فرموده خداوند متعال : ) فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلغَیبِ بِمَا حَفِظَ اللهُ (     (نساء : ۳۴) «پس زنان صالح آنانی هستند که فرمانبردار (اوامر …


admin
01/28/2017

پاسخ: وعلیکم السلام و رحمه الله الحمدلله، حق مرد بر زن بسیار بزرگ است، پیامبر صلی الله علیه وسلم  اهمیت آنرا در فرمایشات خود روشن کرده است. حاکم و غیره از حدیث ابوسعید روایت می‌کنند که پیامبر صلی الله علیه وسلم  فرمود : (حق الزوج علی زوجته أن لو کانت به قرحه فلحستها ما أدت حقه) «حق شوهر بر همسرش …


admin
01/28/2017

پاسخ:   الحمدلله، آنچه که مسلّم است،عذاب قبر حق است و انکار آن ، انکار بخشی از شریعت است. ” دلیل بر عذاب قبر از قرآن این سخن الله تعالی می باشد:{وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ**النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوًّا وَعَشِیًّا وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَهُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ}( غافر ۴۵- ۴۶) «و فرعونیان را عذاب سخت فرا گرفت. اینک آتش …


admin
01/28/2017

ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ، ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﻔﺘﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻏﺬﺍ ﺧﻮﺭﺩﻥ، ﺳﻨﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﻏﺬﺍ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﮕﻮﯾﺪ، ﻭ ﺍﮔﺮﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﻮﺩ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺑﯿﺂﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻏﺬﺍ ﻭ ﯾﺎ ﺣﺘﯽ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻏﺬﺍ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺭﺍ ﺑﮕﻮﯾﺪ. ﺍﺯ ﻋﺎﯾﺸﻪ ﺻﺪﯾﻘﻪ ﺭﺿﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻨﻬﺎ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠﯽ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﻭ ﺳﻠﻢ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ : ” ﺇِﺫَﺍ ﺃَﮐَﻞَ ﺃَﺣَﺪُﮐُﻢ ﻓَﻠﯿَﺬﮐُﺮِ ﺍﺳﻢَ ﺍﻟﻠَّﻪِ …


admin
01/25/2017

جواب: الحمدلله، بر همگان واضح وروشن است که بسیاری مواقع این وضعیت فسادهایی را به بار آورده است ولی متاسفانه به سبب سیطره بی دینی ولائیکی بر جوامع اسلامی این مهم به اندازه شایسته به ان پرداخته نشده است. از شیخ بن باز چنین سوالی پرسیده شد ایشان اینگونه پاسخ دادند.  «بر تمامی بیمارستانها لازمست که پرستاران مرد را برای …


admin
01/25/2017

پیامبر صلی الله علیه وسلم ما را نهی کرده اند که در موقع احوالپرسی و سلام دادن به دیگران، خود را کج و خم کنیم، با وجود آنکه ایشان می دانند که هدف از خم شدن در وقت سلام دادن چیزی جز عرف و عادت و یا احترام به طرف مقابل نیست، با این وجود پیامبر صلی الله علیه وسلم …


admin
01/25/2017

مصیبت صوفیان برای اسلام، از بزرگترین مصائب است! گزارشی کوتاه بر فرقه ضاله صوفیه از بیان مرحوم آیت الله مرعشی نجفی  از نظر من مصیبت صوفیان برای اسلام، از بزرگترین مصایب است زیرا ارکان اسلام را منهدم ساخت و بنیان آنرا تَرَک داد. پس از جستجوی عمیق و گردش در میدان های کلمات آنان و اطلاع از مطالب مخفی آنان …


admin
01/25/2017

پاسخ: وعلیکم السلام و رحمه الله الحمدلله، سوال مشابهی از علامه عبد العزیز ابن باز رحمه الله شد که ایشان چنین پاسخ دادند : «افکار ناپسند و زشتی که در درون انسان واقع می شد، مثلا به زنا کردن یا سرقت و یا شرب خمر و امثال اینها فکر می کند، اما در واقع هیچکدام از آنها را انجام نمی …

در جواب جزاکم الله خیرا چه باید گفت


admin
01/25/2017

پاسخ؛ وعلیک السلام این موضوع مفصل است اما کوتاه این را میشه نوشت. در میدان حشر خداوند مخلوقات را برای حساب اعمال جمع می کند آنها در روز عظیمی که مدت آن ۵۰۰۰۰ هزار سال است هراسان و همانند مست ها هستند.  ماندن آنها مانند ساعتی است خورشید تافاصله ی یک میل نزدیک می شود. مردم به تناسب اعمالشان غرق …


admin
01/25/2017

لحمد لله والصلاه والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه، أما بعد: وعلیکم السلام و رحمه الله قلیان نیز جزو انواع دخانیات می باشد، و حتی گاهی ضررهای آن از سیگار نیز بیشتر است و حتی گاهی حالت خماری به کشنده ی آن می دهد! و چون در آن هم ضرر جسمی به بدن و هم باطل شدن مال و …


admin
01/25/2017

وعلیکم السلام دوستان بارها این نمونه جواب داده شده است. وام مسکن ویا هر وامی دیگر حرام است ،هر قرضی به قصد منفعت باشدحرام است. الله متعال می فرماید : ( یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَیُرْبِی الصَّدَقَاتِ ۗ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثِیمٍ ) البقره (۲۷۶) Al-Baqara خداوند ربا را نابود می کند و صدقات را افزایش (و برکت) می …


admin
01/23/2017

نقل است که پدری قصد داشت فرزند خویش را علم و ادب بیاموزد. در اولین روز تعلیم، حرف “آ” را در کاغذی نگاشت و فرزندش را امر به خواندن کرد. فرزند از خواندن اباء نمود. هر چه پدر اصرار نمود فایده ای نداشت، در آخر علت را جویا شد. فرزند گفت: پدر جان، چگونه از من می خواهی “آ” را …


admin
01/23/2017

چرا ما هر جمعه سوره کهف را می‌خوانیم؟؟! سوره کهف شامل: ۴ داستان ۴ فتنه ۴ کشتی نجات (۱) اصحاب کهف=فتنه دین قصه جوان‌های مؤمنی که در سرزمین کفر زندگی می‌کردند و قصد فرار و هجرت با دین توحیدی خود را داشتند. وقتیکه بین آنها و قومشان؛ درگیری ایجاد شد. پس خداوند با رحمت خود آنها را نجات داد؛ غار …


admin
01/22/2017

ســـــؤال⁉️: باعرض سلام وخسته نباشید من زنان سرزمین شادی رو خوندم خیلی جالب بود وتاثیرگذاربود وهمه ی مطالب طبق قران بود اما من سوالم اینه که پس زنانی که میمیرند وبه بهشت میروند طبق ایات قران لطف کنید توضیح دهیدممنون میشم پاسخ: وعلیکم السلام و رحمه الله الحمدلله؛ در جواب این سوال باید گفت که زنان هم مثل مردان از …


admin
01/18/2017

جواب : در ابتدا باید دانست که تصور ما نسبت به بهشت و جهنم  یک تصور صحیحی نیست نوعا تصور ما اینچنین است که جهنم مانند دره ای پر از آتش و عذاب های گوناگون است که خداوند بعد از حسابرسی آن هم بر طبق فرمول های ریاضی شخص گنه کار را در آن می اندازد  (مثلا می گوید شما …


admin
01/14/2017

جواب : در ابتدا باید دانست که تصور ما نسبت به بهشت و جهنم  یک تصور صحیحی نیست. نوعا تصور ما اینچنین است که جهنم مانند دره ای پر از آتش و عذاب های گوناگون است که خداوند بعد از حسابرسی آن هم بر طبق فرمول های ریاضی شخص گنه کار را در آن می اندازد  (مثلا می گوید شما …


admin
01/14/2017

جواب: موحد کسی است که به خداوند یکتا و بی¬همتا ایمان آورده و چیزی را شریک او قرار ندهد و به دیگر معبودان و طواغیتی که عبادت و پرستش می¬شوند، کفر ورزد. الله متعال می¬فرماید: «الَّذِینَ آمَنُواْ وَلَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئِکَ لَهُمُ الأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ» [الأنعام: ۸۲] «آنان که ایمان آورده‌اند و ایمان خود را به شرک نیالودند، امنیت …


admin
01/14/2017

جواب: توحید الله متعال عبارت است از: یکتا و یگانه دانستن خداوند متعال در آنچه مستحق آن است و تنها مختص ذات باری و نه مخلوقاتش می¬باشد و اینکه برای او همتا و شریکی قرار داده نشود. لذا الله عزوجل در ذات و ربوبیت و الوهیت و اسماء و صفاتش یکتاست، چنان¬که برای او نظیر و مثل و مانند و …


admin
01/08/2017

جواب: خداوند متعال جز به اسلام راضی نمی¬شود و دینی جز آن¬را از احدی نمی¬پذیرد. الله متعال می¬فرماید: «وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلاَمِ دِیناً فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَهِ مِنَ الْخَاسِرِینَ» [آل عمران: ۸۵] «و هرکس دینی غیر از اسلام برگزیند، هرگز از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران است». و هر آنکه از عبادت الله …


admin
01/08/2017

پاسخ : بطور مختصر می توان گفت بنا بر دلایل ذیل تمام علمای اهل سنت و تمام مذاهب اهل سنت متفق اند که صحیح بخاری و صحیح مسلم ، صحیح ترین کتب بعد از قرآن مجید می باشند : ۱- تمام راویان احادیث بخاری و مسلم ، بجز چندتایی  از آنها همه عادل ، مورد اعتماد و دارای حافظه قوی …


admin
01/08/2017

آیا حدیثی که در فضیلت حضرت ابوبکر صدیق نقل می شود با عنوان زیر صحیح است؟ پیامبر صلی الله علیه و آله سلم فرمودند : اگر اعمال تمام امتم در یک کفه ترازو قرار گیرد اعمال ابوبکر در کفه دیگر ، باز به ابوبکر نمیرسد. آیا این حدیث صحیح است ؟در چه کتابی آمده است لطفا آدرس آن را با …


admin
12/30/2016

تسبیحات رو چگونه انجام بدیم و بشماریم آیا بهتر است با انگشت شمرده شود یاتسبیح جــــــــــواب: بهتر است که انسان تسبیحات را با انگشتان خود بشمارد، پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است «لِأَنَّهُنَّ مُسْتَنْطَقَاتٌ»ابوداود ۱۵۰۱«انگشتان سخن‌گو هستند»  در روز قیامت شهادت می‌دهند. شمردن اذکار با تسبیح غفلت می‌آورد، و بسیاری انسان‌ها با تسبیح ذکر می‌کنند ولی فکر و چشم‌شان به …


admin
12/29/2016

سلام علیکم و رحمت الله آیا در جهاد هجومی با زن و بچه ی کفار حربی باید چکار کرد باید کشته شوند یا اسیر میشن اگه اسیر شدن چطور؟ پاسخ: وعلیکم السلام و رحمه الله و برکاته الحمدلله؛ جهاد در اسلام دو نوع است: جهاد دفع و جهاد طلب. جهاد دفاعی یعنی مقابله با کفار ودفاع از سرزمین اسلامی ومسلمانان …


admin
12/29/2016

سلام علیکم. حکم شرعی شخصی که دوستدار و طرفدار اهل شرک و کفر باشد چیست؟ جزا کم الله خیرا پاسخ: وعلیکم السلام و رحمه الله الحمدلله؛ طبق عقیده اهل سنت و جماعت در قضیه ی ولاء و براء (یعنی دوست داشتن و دشمنی کردن بخاطر خدا)، هرکس که مسلمان باشد و به اسلام ایمان بیاورد ما او را دوست داریم …


admin
12/29/2016

پاسخ  برای گرفتن روزه ی فرض مانند روزه ی رمضان یا قضای رمضان یا نذر و کفاره، لازمست شب قبل از آن یعنی تا قبل از اذان صبح در قلب نیت روزه ی فردا را داشته باشید. به دلیل حدیث حفصه از پیامبر صلی الله علیه وسلم که فرمود: کسی که قبل از طلوع فجر نیت روزه نکند روزه‌اش صحیح …


admin
12/29/2016

پاسخ شیخ  ابن عثیمین رحمه الله در این مورد می گوید: اینگونه نیست، بلکه معنی آن اینست که درهای بهشت باز می شود تا برای انجام دهندگان اعمال بهشتی محرک و نیرویی باشد، تا دخول آنها را به بهشت مهیا و آسان نماید، و درهای جهنم بسته می شوند، تا اهل ایمان از معاصی و گناهان خودداری و امتناع کنند، …


admin
12/29/2016

پاسخ فضل الموت یوم الجمعه أو لیلتها : روى الترمذی۱۰۷۴  عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ :  مَا مِنْ مُسْلِمٍ یَمُوتُ یَوْمَ الْجُمُعَهِ أَوْ لَیْلَهَ الْجُمُعَهِ إِلَّا وَقَاهُ اللَّهُ فِتْنَهَ الْقَبْرِ ( ، حسنه الألبانی فی “صحیح الترمذی”) .وما عدا ذلک مما ورد فی هذا الحدیث لم نقع علیه لا بسند صحیح ولا …


admin
12/29/2016

پاسخ ابن قیم  می گوید: مهجور قرار دادن  و ترک کردن قرآن  بر چند نوع  است: ۱ گوش ننهادن وایمان نیاوردن به آن  است. ۲ ترک عمل به آن است،هرچند که آن را بخواند وبه آن ایمان آورد. ۳ ترک حاکمیت وداوری طلبیدن از آن  است. ۴ ترک تدبر وفهم معانی آن است. ۵ ترک شفاخواستن و درمان جستن از …


admin
12/28/2016

الحمدلله عذاب قبر بر هرکسی وارد نمی شود و بعضی از انسانها از آن معاف هستند، و ممکن است بعضی از مسلمانها اندکی عذاب قبر بچشند و بعد از آنها برداشته شود و برای بعضی تا روز قیامت ادامه دارد، و قبر یا باغی از باغهای بهشت است و یا گودالی از چاه های جهنم، اما فشار قبر یعنی فشردن …


admin
12/28/2016

من میخواستم بدونم ک آیا پیامبر واقعا بی سواد بوده؟ آیه ( اقرا باسمک ….) وقتی نازل شد پیامبر نمیتونست بخونه؟ میگن که اون زمان تعداد انگشت شماری سواد داشتن. پس چطور چندین کاتب وحی وجود داشته مثل ابوبکر و ….؟ بله در قرآن بارها آمده است که پیامبر امی یعنی درس نخوانده و خط ننوشته بود، این از مسلمات …


admin
12/28/2016

الحمدلله، دلیل حرام بودن شراب، در حقیقت مستی آور بودن آن است. الله تعالی در قرآن می فرماید: {یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ} (مائده ۹۰). یعنی: ای کسانی که ایمان آورده‏اید! شراب و قمار و بتها و ازلام [نوعی بخت‏آزمایی ]، پلید و از عمل شیطان است، از آنها …


admin
12/27/2016

این کار، شرک است؛ زیرا تنها خداوند قادر بر اجابت درخواست و دعای ما می‌باشد. در قرآن نیز چنین آمده است: ﴿وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا یَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِیرٍ * إِنْ تَدْعُوهُمْ لا یَسْمَعُوا دُعَاءَکُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَکُمْ وَیَوْمَ الْقِیَامَهِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَلا یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ﴾. (فاطر: ۱۳- ۱۴). جز خداوند کسانی که به فریاد می ‌خوانید حتی …


admin
12/27/2016

چه عملی در شریعت پاک بدعت محسوب می‌شود؟ آیا بدعت فقط در عبادات است یا عبادات و معاملات هر دو را شامل می‌شود؟ بدعت در شریعت: به هر عبادتی گفته می‌شود که مردم از خودشان پدید آورند و هیچ اصلی در قرآن سنت نداشته باشد. به دلیل حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم که می‌فرماید: «مَن أحدثَ فی أمرِنا هذا …


03/27/2017
1,396 نمایش

معانی زیبایی برای کلمه ی جزاکم الله خیر وجود داردبیشتر مردم هنگامی که چیزی تقدیمشان کنید درجواب میگویند: دستت درد نکنددرحالی که گفتن جزاکم الله خیر بهترهست معنی این کلمه چیست؟کلمه ی خیر شامل همه خیروخوبیهایی که نزد خداوند پاک است میشودکلمه ی جزاکم الله خیر به این معنی ست که ←خداوند جایگاهت را در جنت قرار دهد ←ودیدار ملاقات خداوند نصیبت شودکلمه ی خیر باین معنی ست که← خداوند ازاتش جهنم را که جایگاه کافران است حفاطتت کند. جزاکم الله خیر یعنیاینکه خداوند به راه راست هدایتت کندجزاکم الله خیر یعنی اینکه پروردگار جهانیان در رزقت برکت دهدجزاکم الله خیر یعنی اینکه خداوند جزو نیکی کنندگان به پدر و مادرت تا روز قیامت قرار دهدجزاکم الله خیر یعنی اینکه پیرو سنت های حضرت رسول باشی…ووووو.. خیرهای بیشمار..! وهمه ی خیرها نزد خداوند است. یک نکته قابل توجه که خیلی ها ازآن غافل هستند بعضی هابرای بیشترکردن اجزوثواب میگویند:جزاکم الله الف خیر..که این اشتباهستچون بااینکار خیر رامحدود کرده اندفقط هزار خیر..!!درصور خیرا”…خیرمطلق ونامحدود میشود.از ابوهریره روایت شده است ک رسول اکرم فرمودند زمانی ک شخص به برادرش بگوید جزاکم الله خیرا” پس به تحقیق ثنا و سنایش را رسانده است.حضرت عمر فرمودنداگر یکی از شما میدانستید که درگفتن جزاکم الله خیرا چه اندازه فایده هست حتما بعضی از،شما نسبت به بعضی دیگر بیشتر میگفتید یعنی همیشه سبقت میگرفتید در زیاد گفتن و تکرار کردن این کلمهپس دوستتان داشتم و این کلمه را تقدیمتان کردمجزاکم الله خیرا”

07/05/2017

04/27/2018

04/27/2018

در جواب جزاکم الله خیرا چه باید گفت

04/27/2018

عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ: أَلَا أُحَدِّثُکمْ حَدِیثًا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ صلی الله علیه وسلم …

و این کلمه همان تانقره یالقسن ترکمن است که گفتن این کلمه سنت پیغمبر (ص)را به جای می‌آورد.

 RSS
POWERED BYBLOGFA.COM


آیا میدانید معنای جزاکم الله خیر یعنی چی؟معانی زیبایی برای کلمه ی جزاکم الله خیر وجود دارد…بیشتر مردم هنگامی که چیزی تقدیمشان کنید درجواب میگویند: دستت درد نکنددرحالی که گفتن جزاکم الله خیر بهترهست. معنی  این کلمه چیست؟کلمه ی خیر شامل  همه خیروخوبیهایی که نزد خداوند پاک است میشودکلمه ی جزاکم الله خیر به این معنی ست که ←خداوند جایگاهت را در جنت قرار دهد ←ودیدار ملاقات خداوند نصیبت شودکلمه ی خیر به این معنی است که← خداوند ازآتش جهنم را که جایگاه کافران است حفاطتت کند.جزاکم الله خیر یعنی اینکه خداوند به راه راست هدایتت کندجزاکم الله خیر یعنی اینکه پروردگار جهانیان در رزقت برکت دهدجزاکم الله خیر یعنی اینکه خداوند جزو نیکی کنندگان به پدر و مادرت تا روز قیامت قرار دهدجزاکم الله خیر یعنی اینکه پیرو سنت های حضرت رسول باشی…و… خیرهای بیشمار..!وهمه ی خیرها نزد خداوند است. ◆◇☆★☆☆★◇◆ ←یک نکته قابل توجه که خیلی ها ازآن غافل هستند بعضی هابرای بیشترکردن اجزوثواب میگویند:جزاکم الله الف خیر..که این اشتباهستچون بااینکار خیر رامحدود کرده اند فقط هزار خیر..!!درصورتیکه جزاکم الله خیرا”..خیرمطلق ونامحدود میشود.از ابوهریره روایت شده است ک رسول اکرم(ص) فرمودند: زمانی که شخص به برادرش بگوید جزاکم الله خیرا” پس به تحقیق ثنا و سنایش را رسانده است.حضرت عمر فرمودنداگر یکی از شما میدانستید که درگفتن جزاکم الله خیرا چه اندازه فایده هست حتما بعضی از،شما نسبت به بعضی دیگرسبقت میگرفتید در زیادگفتن وتکرار این کلمه.و این کلمه همان تانقره یالقسن ترکمن است که گفتن این کلمه سنت پیغمبر (ص)را به جای می‌آورد.

 

در جواب جزاکم الله خیرا چه باید گفت


دانلود آهنگ جديد

در جواب جزاکم الله خیرا چه باید گفت
در جواب جزاکم الله خیرا چه باید گفت
0


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جواب سوال های کتاب آزمایشگاه یازدهم x بخوانید...