شش شبهه مهم قرآنی
۱۳۹۲/۰۶/۱۴
–
۱۶۰۶۸ بازدید
انتشار اینترنتی مطالب یا چاپ در نشریات دانشجویی با ذکر منبع موجب امتنان است.
نقل مطالب در دیگر نشریات با اطلاع این مجموعه و ذکر منبع بلامانع است.
برای چاپ در کتب، کسب اجازه کتبی الزامی است.
اداره مشاوره و پاسخ نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به «پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات – ایکس شبهه – x-shobhe» می باشد. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
مجموعه سوالات اعتقادی – بخش پانزدهم…
مجموعه سوالات قرآنی – بخش پانزدهم
خداشناسی و خداباوری / 3
آرشیو
سالروز ازدواج پیامبر اعظم و حضرت خدیجه کبری علیهما السلام
آرشیو
خداشناسی و خداباوری / 2
آرشیو
سالروز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
آرشیو
10 مهر 1399
پاسخ به شبهات قران
27 شهريور 1399
32 مرداد 1399
2 خرداد 1399
2 خرداد 1399
2 خرداد 1399
درج کلیه اطلاعات خواسته شده اختیاری است
اگر پاسخ میخواهید، درج نشانی صحیح ایمیل ضروری میباشد
آيا مردم را به نيكى فرمان مىدهيد و خود را فراموش مىكنيد در حالى كه شما كتاب (آسمانى) را تلاوت مىكنيد؟! آيا نمىانديشيد؟!
***
خداوند متعال در این تذکر، تمامی اهل کتاب [مسلمان، مسیحی و یهودی] را مخاطب قرار داده است، چرا که این عادت رفتاری در بسیاری از مردم وجود دارد. و اختصاصش به اهل کتاب برای این است که خداوند متعال آنها را تعلیم و تذکر میدهد، و با کفار تا وقتی ایمان نیاورند، کاری ندارد.
ما در خود و اطراف خود بسیار شاهدیم که دلمان برای دنیا و آخرت دیگران میسوزد، آنها را راهنمایی میکنیم، پند و تذکر میدهیم، نصحیحت به راه خیر و کار درست میکنیم، به نیکی و نیکویی سفارش میکنیم، در حالی که خودمان را که دچار مشکل مشابه هستیم، فراموش کردهایم و نمیبینیم!
«أَفَلَا تَعْقِلُونَ – آیا فکر و تعقل نمیکنید»، بیانگر آن است که چنین اخلاق (موضعی)، نه تنها نیکو نیست، بلکه از بیخردی میباشد. در ضرب المثل فارسی میگوییم: «تو اگر نصیحت بلدی، چرا خودت را نصیحت نمیکنی»؟!
میبینیم کسی، در حالی که خودش اهتمام خاصی به نماز ندارد، دیگران را به نماز اول وقت توصیه میکند، و یا در حالی که مبتلا به گناهان کبیره است، دیگران را از هر نوع گناهی پرهیز میدهد، و در حالی که خودش دائماً به غیبت و تهمت مشغول است، دیگران را باز میدارد، خودش از رحمت الهی ناامید است و دیگران را به امیدواری تشویق میکند و …!
اما، اخلاق (مواضع) مؤمن چنین نیست. او ابتدا، پیش و بیش از هر کسی، خودش را میبیند؛ متوجه نقاط ضعف خودش است، و خودش را پند و تذکر داده و نصیحت میکند.
مؤمن، به جای آن که هر اخلاق، رفتار و گفتار دیگران را با دقت زیر نظر بگیرد، خودش اهل “مراقبه” میشود و با توجه بسیار، دقت میکند که معایب، کاستیها، خطاها و گناهان خودش را بشناسد و اصلاح کند.
در آیهی دیگری، خطاب به مؤمنان (نه کفار و مشرکین و منافقین) میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ – اى مؤمنان! چرا چيزى را مىگوييد كه خود عمل نمىكنيد؟! / الصف، 2»
بنابراین، سعی کنیم که ابتدا متوجه خودمان باشیم، نگران خودمان باشیم و در رفع کاستیها و اصلاح خودمان بکوشیم.
توحید
امیرالمومنین ، غدیر ، امامت
کربلا ، محرم ، عزاداری
غیبت ، قیام ، انتظار ،دجال ، سفیانی ، آخرالزمان
خانواده ، ارتباط ، مهارت ، ازدواج موقت ، روابط جنسی ، بستن بخت
استجابت ، زیارت ، توسل ، شفاعت ، ذکر ، سحر ،طلسم(رمال)
شبهات تناقض در آیات قرآن
دفاع از حریم، دشمن ستیزی، جنگ سخت، جنگ نرم
مرگ، برزخ، قیامت، بهشت، جهنم، پاداش، عذاب
هگل ، جان رالز ، داروین ، هاوکینگ ، سروش
حجاب
رزق، روزی
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به «پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات – ایکس شبهه – x-shobhe» می باشد. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
مجموعه سوالات اعتقادی – بخش پانزدهم…
مجموعه سوالات قرآنی – بخش پانزدهم
به گزارش سرویس کتاب و نشر خبرگزاری رسا، انتشارات امام علی بن ابیطالب(ع) کتاب توطئه جدید، پاسخ به شبهات قرآنی اثر حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی را منتشر کرده است.
اخیراً کتابی در برخی از سایتها منتشر شده که به پندار ناشر یا ناشران آن قرآن را هدف گرفته و خواسته اند ایراداتی بر آن وارد کنند و اصرار دارند که با صرف هزینههای زیاد آن را همه جا منتشر کنند و نشان می دهد آنها مأموریتی در این زمینه دارند .
تصور ما این است که جهان خواران که اسلام را مخالف منافع نامشروع خود در منقطه و در جهان میبینند، تصور کردهاند که اگر قرآن را هدف قرار دهند به هدف خود می رسند؛ زیرا قرآن مهمترین سند مورد اتفاق همه مسلمانان جهان است و حمله به آن حمله به همه مقدسات اسلام می باشد؛ از این رو کتاب توطئه جدید، پاسخ به شبهات قرآنی است.
نویسنده در مقدمه این کتاب را این گونه شرح داده است:۱. تقلید از دیگران و تکرار مکررات و غالبا نامیدن آن به نام خود و بیان ایرادهایی که طی ۴ قرن توسط متعصبان مسیحی یا عوامل دولتهای استعماری نوشته شده و غالبا پاسخ داده شده است؛۲. برداشتهای توأم با اشتباهات فراوان؛۳. تعصب شدید تؤام با انواع بی ادبیها و توهینهای شرم آور؛۴. نمایان بودن انگیزههای سیاسی در جای جای کتاب، به ویژه در برابر نفوذ سیاسی جمهوری اسلامی در کل منطقه، وگرنه دلیلی دارد که با صرف هزینه فراوان کتابی به صورت رایگان نشر دهند و دین واقعی را به مردم معرفی کنند، آن هم از سوی کسی که خودش اعتراف میکند و در وجود خدا شک دارد! آیا چنین کسی میخواهد برای مردم دین معرفی کند؟!
برای اینکه مخاطبان عزیز آنچه را که تا این جا گفتیم باور کنند، ده نمونه از ایردهای کتاب مذکور را از آغاز آن (بدون گزینش) و ده نمونه را نیز از اواخر آن (بدون گزنیش) با پاسخ آن ها در این بخش می آوریم تا روشن شود که این شبهه افکنی ها چه اندازه سست و بی پایه است.پاسخ به شبهات قران
ساختار کتاب:
در کتاب توطئه جدید بعد از مقدمه، ویژگی های کتاب مزبور و معرفی نویسنده ، به بررسی و پاسخ به شهبات درباره قرآن همچون: آیا همه چیز در قرآن است؟، مبارزه طلبی قرآن، مطالب تکراری، مشکل محتوایی، محیط زندگی، بی نظمی، دقیق نبودن، علم از دیدگاه قرآن، ابهام فراوان!، منی آب پست، خطاهای پنداری و آن ها که قدر قرآن را می دانند؛ پرداخته شده است.
مطالب قرآن به صورت تکه تکه و غیر مرتبط پشت سر هم قرار گرفته … چینش مطالب نه بر اساس موضوع و نه بر اساس تاریخ نزول است.
برش هایی از کتاب:
مطالب تکراری
او در ادعای تو خالی دیگری می گوید: قرآن شاید تکراری ترین موجود (در جهان ) باشد. اگر کسی یک سوره بزرگ قرآن، مثل بقره را بخواند با خواندن بقیه قرآن چیز زیادی به وی اضافه نمی شود.
سپس می افزاید: مثال هایی از تکرار مطالب در قرآن کلمه موسی 136 بار در قران تکرار شده و داستان موسی به صورت کوتاه و بلند در 34 سوره تکرار شده است.
رفع اشتباه:
این محقق عالی مقام و صاحب نظر در تفسیر و علوم اسلامی و تاریخ اسلام! متأسفانه حتی یک بار هم تاریخ زندگی پیغمبر اکرم و کیفیت نزول آیات قرآن را مرور نکرده تا با یک نکته بسیار واضح آشنا شود.
متأسفانه این فرد هرچه به قلمش آمده، بدون حساب و کتاب نوشته است، بی آنکه احتمال دهد روزی زیر ذره بین نقد قرار می گیرد.1اگر مروری بر قرآن داشت ادعا نمی کرد که هر کس سوره بقره را بخواند نیازی به بقیه قرآن ندارد و در تمام سوره های قرآن مطالبی است که در سوره بقره نیامده است و در سوره آل عمران، که بعد از آن است، مسائل زیادی است که در بقره نیست: مطالب مربوط حضرت عیسی و مریم؛ معجزات الهی؛ داستان حواریون؛ داستان مباهله با مسیحیان نجران؛ گفت و گوهای مختلف با اهل کتاب؛ احکام امربه معروف و نهی از منکر؛ داستان جنگ بدر با تمام شاخ و برهایش؛ داستان جنگ احد و مسائل مربوط به آن و مطالب فراوان دیگری از این قبیل در سوره آل عمران آمده است.
خلاصه در هر کدام از سوره های را نگاه کنیم مملو از مطالبی است که در سوره بقره نیامده است و بگذریم از سوره یوسف و مسائل مربوط به جنگ احزاب که در سوره احزاب آمده و حکم همسران پیغمبر و مسائل اخلاق که در سوره لقمان بیان شده و مسائل و احکام دیگر که در سوره مختلف قرآن است و هیچکدام از آنها در سوره بقره نیست.
چطور ممکن است کسی یک بار آیات قران را مرور کرده باشد و چنین سخن بی پایه و مایه ای بیان کند و بگوید: هر چه در سوره ای دیگر است که در سوره بقره امده است؟!
اگر اسم موسی 136 بار در قران تکرار شده باشد این دلیل بر تکرار قرآن است؟ اگر فی المثل کتابی درباره امیر کبیر نوشته شود از بدو تولد تا پایان کارش را شرح دهد و 500 بار نام امیرکبیر به تناسب مراحل مختلف زندگی اش در آن امده باشد، آن را تکرار مطالب می توان نامید؟
این نویسنده مخاطب خود را چگونه انسانی فرض کرده است؟ فقط کسی تسلیم حرف او می شود که هیچ خبری از قرآن نداند و چیزی نمی فهمد.
فرض کنیم تکرار باشد؛ فصاحت و بلاغت ایجاب می کند چیزی را تکرار کنند، آن هم در طول 23 سال.
آیا ما شعارهای انقلاب را مرتب تکرار نمی کنیم؟ آیا همه کشورها سرود ملی خود را در هر مجلسی تکرار نمی کنند؟
تکرار اگر دارای هدفی باشد مشکلی ایجاد نمی کند.
کتاب توطئه جدید اثر آیت الله مکارم شیرازی
از طرفی خداوند می فرماید بار گناه کسی را گردن کس دیگر نمی اندازیم واز
طرفی وقتی داستان آدم وحوا را بیان می کند با وجود اینکه آن دو گناه می
کنند واز بهشت رانده می شوند ولی ما هم جبرا” در زمین بدنیا می آییم واز
نعمات بهشت محروم می شویم ما چه گناهی کردیم؟
پاسخ:
جهت پاسخ، ذكر چند مقدمه ضروری است:
1) از مجموع آیات مربوط به خلقت انسان، استفاده میشود كه آدم از ابتدا
برای زندگی و مرگ در زمین خلق شده بود. به همین جهت، خداوند قبل از خلقت
انسان، آن گاه كه به ملائكه خبر از آفرینش خلیفه و جانشین خود میدهد، محل
استقرار و سكونت آن را زمین معرفی میكند: «و اذ قال ربّك للملائكة انّی
جاعل فی الارض خلیفه قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها؛ آن گاه كه
پروردگارت فرشتگان را گفت: من در زمین جانشینی قرار میدهم، گفتند: آیا در
زمین كسی را میگماری كه در آن فساد میكند»(بقره، آیهی 30).
ماجرای سكونت آدم و حوا در بهشت و خوردن از درخت ممنوع ، مرحلهای از
سیر نزولی انسان در مسیر استقرار و سكونت در زمین بوده است. یعنی آدم از
ابتدا برای سكونت در زمین خلق شده و طریق استقرار او بر زمین، طی شدن
مراحلی از جمله اسكان موقت در بهشت بوده است. ابتدا خداوند اسماء را به او
تعلیم میدهد و پس از اثبات خلافت و جانشینی آدم برای ملائكه، آنان را امر
به سجده میكند، آن گاه وی را در بهشت ساكن میكند و از نزدیك شدن به درخت
خاصی منع میكند. تا آن جا كه انسان با فریب شیطان از آن میخورد و به
زمین هبوط میكند و در زمین مستقر میشود.پاسخ به شبهات قران
ادامه مطلب
اگر ولايت علي(ع) و حسن و حسين(ع) جز ارکان ايمان است، چرا بزرگترين و اصل دين در ثقل اکبر قرآن به آن اشاره نکرده( آيا پيامبر(ص) و اصحابش بي ايمان بودند)؟اتفاقا در قرآن کريم اين موضوع سخت مورد توجه بوده و به صورت هاي مختلفي بيان شده است . آياتى كه در قران پيرامون امامت و ولايت ائمه اطهار(ع) وارد شده را مىتوان به دو بخش تقسيم كرد:الف) آياتى كه به صورت مستقيم خلافت و جانشينى آن حضرات را بيان مىكنند.ب ) آياتى كه مناقب و فضايل آن بزرگواران را مطرح مىكنند. اين گونه آيات به صورت غيرمستقيم مىتواند موضوع ولايت آنان را نيز روشن و اثبات بكند، زيرا با بهرهگيرى از يك اصل عقلى و عقلايى به نام قبح ترجيح مفضول بر فاضل به راحتى مىتوان امامت آنان را درزمان بعد از رحلت پيامبر(ص) تا زمان وقوع قيامت مطرح و تبيين كرد. آياتى كه به بخش اول مربوط مىشود، توسط عده كثيرى از دانشمندان اهل سنت و از طرف همه محققان اهل تشيع مورد بررسى و ارزيابى قرار گرفته است. خوشبختانه سخن حق و صواب از زبان و قلم آنها در لابهلاى آثار به جاى مانده از آنها به ثبت رسيده، ولى متأسفانه مسائل سياسى و دنيوى و گاه تعصب مانع از اقدام عملى در اين باره شده است.
لیست سایر مطالب این بخش:
[پاسخ به شبهات قرآنی] چرا قرآن به زبان عربي نازل شده؟ چرا عربي؟
[پاسخ به شبهات قرآنی] چرا خداوند در قرآن در بعضی جاها از خودش با ضمیر جمع یاد کرده است؟
[پاسخ به شبهات قرآنی] اگر ولايت علي(ع) جز ارکان ايمان است، پس چرا قرآن به آن اشاره نکرده است؟
[پاسخ به شبهات قرآنی] چرا بيشتر آيات قرآن در مورد قيامت و جهنم صحبت کرده است؟
[پاسخ به شبهات قرآنی] از کجا می توان ثابت کرد قرآن بی برو برگرد کار خداست؟
[پاسخ به شبهات قرآنی] گفتن ذكر «الا بذكر الحسين و تطمئن القلوب» آيا اشكال دارد؟ چرا؟
[پاسخ به شبهات قرآنی] مصونيت قرآن كريم از تحريف را از جنبه هاي گوناگون تشريح بفرماييد
[پاسخ به شبهات قرآنی] چگونه است كه به هر سوالي مي توان از طريق قرآن به آن پاسخي داد؟
[پاسخ به شبهات قرآنی] آيا کامل بودن قرآن دليل بر نقض کامل کتب ديني ديگر است؟
[پاسخ به شبهات قرآنی] چرا مي گويند قرآن در زمان عثمان جمع آوري شد؟
[پاسخ به شبهات قرآنی] ویزگیهای قرآن چیست که خداوند در آن از مردم خواسته که سوره ای مانند آن بیاورد؟
[پاسخ به شبهات قرآنی] از کجا بدانيم قرآن سخن بشر نيست؟
[پاسخ به شبهات قرآنی] آيا نوشتن قرآن بعد از پيامبر و عدم دعوت از حضرت علي(ع) باعث تحريف دراين کتاب نمي شود؟
[پاسخ به شبهات قرآنی] پاسخ اسلام در رابطه با تحريف دو آيه آخر سوره توبه از نقل رشاد خليفه چيست؟
[پاسخ به شبهات قرآنی] از کجا معلوم قرآن بدون خطاست؟
[پاسخ به شبهات قرآنی] چرا بايد قرآن رو به عربي بخوانيم ؟
[پاسخ به شبهات قرآنی] چرا همه اسمهاى خدا نام مردان است؟
[پاسخ به شبهات قرآنی] آیا از نظر علمي ممکن است کسی عمر طولانی چند صدساله داشته باشد(اشاره به خواب اصحاب کهف)؟
[پاسخ به شبهات قرآنی] چرا طرز نماز خواندن در قرآن نیامده ؟
[پاسخ به شبهات قرآنی] چرا خداوند در قرآن کریم عبارت « إنّ الله علی کلّ شیءٍ قدیرٌ» را این همه به کار برده است؟
[پاسخ به شبهات قرآنی] یک تناقض در قران وجود دارد آن را چگونه پاسخ می گویید؟
[پاسخ به شبهات قرآنی] چرا خدا در قرآن به آفریده هایش قسم خورده؟
[پاسخ به شبهات قرآنی] چرا علماء دین ، فهم قرآن را به خودشان اختصاص داده اند ؟
[پاسخ به شبهات قرآنی] ايا وجود تفاسير گوناگون مصداق تفسير به راي نيست ؟
پاسخ :
1.قرآن کتابی است که در تعلیم خود انسانیت را مورد نظر قرار داده و دستورات
و تعالیم خود را مناسب سطح سادهترین فهمها ـ که فهم عامه مردم است ـ
قرار داده و با زبان ساده عمومی سخن گفته است، ولی بر حسب توانایی درک
معنویات، آن را پشت پرده ظواهر قرار داده تا از پشت این پرده هر کس فراخور
حال فهمهای مختلف و به حسب حال و اندازه درک خود از آنها بهرهمند شود.
2. در مورد فهم آیات قرآن می توانیم بگوییم که :
الف: فهم عمومی قرآن: قرآن طوری نازل شده که هر کس بفراخور حال خود می
تواند استفاده ای از آن ببرد .زیرا افرادی که دارای حداقل سواد هستند
بالاخره نام صلوة و صوم و حج و جهاد و زکات و … را شنیده اند. وقتی آیه
اقیموا الصلوة را می خوانند می فهند که درباره نماز سفارش می کند.تدریجا هر
قدر با سوادتر می شوند بهتر استفاده می کنند.
ب: فهم تخصصی قرآن:درک و فهم تخصصی قرآن نیاز به مقدماتی دارد که هرچه قدر
افراد در این مقدمات تبحر بیشتری داشته باشند فهمشان از قرآن بالاتر می رود
و دقیق تر قرآن را می فهمند و تفسیر می کنند.
ج: فهم کامل و درک همه خصوصیات قرآن: بالاترین درجه فهم قرآن است و مخصوص پیامبر و اهل بیت پیامبر است.پاسخ به شبهات قران
3. راه فهم قرآن ،مخصوص عده خاصی نیست و همگان می توانند در مسیر فهم
قرآن و تحصیل مقدمات آن قدم بردارند و وظیفه هر مسلمانی است که در راه فهم
بیشتر قرآن قدم بردارد.
پرسش :در قرآن بار ها خدا به آفریده هاش قسم خورده. مثلا به انجیر به زیتون
و خیلی چیزای دیگه.مگه نمیگیم خدا بزرگه … خدا همه کاری میتونه انجام
بده ،خب؟پس چراخدا باید به آفریده هاش قسم بخوره؟ چه لزومی داره؟ چرا خدای
به اون بزرگی باید بیاد مثلا به انجیر قسم بخوره.فلسفه این قسم ها چیه؟
پاسخ:
1. سوگند های خداوند در قرآن:در قرآن بیش از صد “قسم” با واژگان مختلف:
قسم، حلف، یمین، واو قسم و… در بیش از چهل سوره ذکر شده است. سوال شما
مربوط به آفریده ها و واژگانی است که خداوند با آن ها قسم یاد کرده است .
این موارد عبارتند از: 1. قسم به نام پاکش،2. قسم به جان پیامبر ،3. قسم به
قرآن،4. قسم به فرشتگان،5. قسم به انسان،6. قسم به اسبان دونده¬ ی
مجاهدان،7. قسم به زمان( زمان¬ های دنیوی و زمان¬ های اخروی)،8. قسم به
مكان ( مکان¬ های زمینی،مکان¬ های آسمانی)،9. قسم به میوه¬ ها.
2. تفاوت سوگندهاى الهى يا سوگندهاى متعارف ميان مردم :
1- مردم معمولاً به چيزهايى سوگند ياد مى كنند كه در نظرشان مقدس و يا
بسيار عزيز است و در تمام آنها نگران مؤاخذه و يا صدمه، در صورت دروغ گويى
هستند .
2- هدف اصلى از سوگند مردم اثبات مطلب است، وقتى گويندهاى احتمال مى دهد
كه شنوندگان سخن او را باور نكنند با سوگند خوردن سعى مى كند آنان را
وادار به قبول نموده شك و ترديد را برطرف سازد.
اين در حالى است كه هيچيك از اين مطالب در سوگندهاى قرآن نيست، زيرا خداوند
نه از كسى يا چيزى ترس دارد و نه فقدان چيزى برايش ضرر مى رساند تا سوگند
ياد كند، از طرف ديگر درباره سخن خدا ،مؤمن نياز به سوگند ندارد و براى
كافر و معاند سوگند سودى ندارد .
3.حكمت و فلسفه سوگندهاى قرآن
1. براى تأكيد و بيان اهميت امورى كه خداوند براى آنها سوگند ياد كرده
(جوابهاى قسم) تا مردم در آنها نيك بينديشند و به آنها اهميت ويژه قائل
شوند.
2. براى متوجه كردن انسان به منافع و فوائد فراوان چيزهايى كه به آنها
سوگند ياد شده است مانند خورشيد و ماه و ستارگان و شب و روز و حتى مثل
انجير و زيتون كه آنها وسيله رحمت و نعمتند. 3. براى بيان واقعيت داشتن
امورى كه مورد انكار يا شك و ترديد مردم مى باشد مانند سوگند به قيامت و
فرشتگان و وجدان انسان و امثال آنها
4. براى تعظيم و تكريم اعمال خير و شايسته تا مردم به انجام آنها تشويق و
ترغيب شوند، مانند سوگند به اسبان مجاهدان و اوقات فريضه حج و امثال آن.
پس آن طورى كه از آيات قرآن و بيانات ائمه و پژوهشگران اسلامى استفاده
مى شود، سوگندهاى قرآن عالى ترين وسيله جهت گرايش افكار انسان به تحقيق
در ژرفاى مسائل و موجودات جهان است تا از رهگذر اين كوشش ها و دقت ها درهاى
علوم و دانشها را بسوى جامعه انسانى بگشايند. و بقول طنطاوى «سوگندهاى
قرآن كليد دانشها است»(الجواهر طنطاوى، ج 25، ص 258 به نقل از سوگندهاى
قرآن ابوالقاسم رزاقى).
از طرفی خداوند می فرماید بار گناه کسی را گردن کس دیگر نمی اندازیم واز
طرفی وقتی داستان آدم وحوا را بیان می کند با وجود اینکه آن دو گناه می
کنند واز بهشت رانده می شوند ولی ما هم جبرا” در زمین بدنیا می آییم واز
نعمات بهشت محروم می شویم ما چه گناهی کردیم؟
پاسخ:
جهت پاسخ، ذكر چند مقدمه ضروری است:
1) از مجموع آیات مربوط به خلقت انسان، استفاده میشود كه آدم از ابتدا
برای زندگی و مرگ در زمین خلق شده بود. به همین جهت، خداوند قبل از خلقت
انسان، آن گاه كه به ملائكه خبر از آفرینش خلیفه و جانشین خود میدهد، محل
استقرار و سكونت آن را زمین معرفی میكند: «و اذ قال ربّك للملائكة انّی
جاعل فی الارض خلیفه قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها؛ آن گاه كه
پروردگارت فرشتگان را گفت: من در زمین جانشینی قرار میدهم، گفتند: آیا در
زمین كسی را میگماری كه در آن فساد میكند»(بقره، آیهی 30).
ماجرای سكونت آدم و حوا در بهشت و خوردن از درخت ممنوع ، مرحلهای از
سیر نزولی انسان در مسیر استقرار و سكونت در زمین بوده است. یعنی آدم از
ابتدا برای سكونت در زمین خلق شده و طریق استقرار او بر زمین، طی شدن
مراحلی از جمله اسكان موقت در بهشت بوده است. ابتدا خداوند اسماء را به او
تعلیم میدهد و پس از اثبات خلافت و جانشینی آدم برای ملائكه، آنان را امر
به سجده میكند، آن گاه وی را در بهشت ساكن میكند و از نزدیك شدن به درخت
خاصی منع میكند. تا آن جا كه انسان با فریب شیطان از آن میخورد و به
زمین هبوط میكند و در زمین مستقر میشود.
2) حقیقت و هویت اصلی انسان كه همان روح است از عالمی متعالی و برتر،
سیر نزولی را طی كرده تا به عالم مادی و خاكی كه پائینترین مرتبهی وجود
است، رسیده است تا بار دیگر انسان با قوس صعودی از عالم ماده اوج گرفته و
به سوی خدا بازگردد: یا ایهاالانسان انّك كادح الی ربّك كدحاً فملاقیه؛
ای انسان حقّا كه تو به سوی پروردگار خود به سختی در تلاشی، پس او را
ملاقات خواهی كرد» (انشقاق، آیهی 6).
آن چه در جریان سكونت آدم در بهشت و سپس نزول و هبوط به زمین، در قرآن
كریم آمده است، در حقیقت بیانگر بخشی از قوس نزولی خلقت انسان است. آدم در
سیر نزولی، ابتدا در بهشت برزخی ساكن میشود، كه عالمی است پائینتر از
عالم ملائكه و روح، و بالاتر از عالم ماده و خاك، تا برای نزول و استقرار
در زمین مهیا گردد.
3) خداوند در داستان آدم یك واقعیت را بیان میكند. بر این اساس
همچنان كه تعلیم اسماء به نوع آدم است و نوع بشر میتواند این قوه را به
فعلیت برساند و همچنان كه مقصود از سجده، سجده بر نوع آدم نیز هست؛ مقصود
از خوردن آن درخت و برگزیدن زندگی دنیا، نوع انسان است. هر چند برای خصوص
آدم رخ داده است. یعنی نوع انسان چنین است. در اینجا این سؤال خودنمایی
میكند كه اگر خوردن از درخت ممنوع مقتضای سرشت و نوع خلقت انسان است، پس
چرا خداوند آدم را از نزدیك شدن به این درخت نهی میكند؟ در پاسخ باید گفت:
این نهی، نهی مولوی و به انگیزه زجر و بازداشتن نیست. بلكه این نهی برای
ارشاد و تعلیم آدم است. در واقع خداوند میفرماید: ای انسان اگر نزدیك نشوی
از عالم برتر به دنیا نزول نمیكنی، هر چند سرشت تو به گونه است كه به
اختیار خود از درخت خواهی خورد و نزول خواهی كرد. خداوند با این نهی
میخواهد به آدم چیزهایی را نشان بدهد. آدم باید اموری را تجربه كند و یاد
بگیرد تا آماده و مهیای استقرار در زمین گردد:
الف) آدم باید بفهمد، كه دشمنی مكار و حیلهگر دارد كه خیر او را نمیخواهد. بلكه به دنبال آشكار كردن «سؤاه» زشتیها در اوست.
ب) آدم، قبل از هبوط به زمین، آثار تلخ و رنجآور مخالفت با دستورات الهی و پیروی از شیطان را تجربه میكند.
ج) راه توبه و بازگشت را میآموزد و آن را تجریه میكند.
4) شاید پرسیده شود؛ اگر نهی از خوردن از درخت، نهی مولوی نیست، پس چرا
در قرآن تعبیر ظلم و عصیان آمده است: « ولاتقربا هذه الشجره فتكونا من
الظالمین؛ به این درخت نزدیك نشوید كه از ستمكاران خواهید بود» (بقره،
آیهی 35). و یا آمده: «و عصی آدم ربه فغوی؛ آدم پروردگارش را عصیان
كرد پس ارشاد نشد». در پاسخ باید گفت: مقصود از ظلم در «فتكونا من
الظالمین» (طه، آیهی 121) ظلم به نفس است، نه ظلم به خداوند و شكستن حرمت
مولا و مولویت مولا، یعنی معصیت؛ شاهد بر این مطلب این است كه وقتی آدم و
حوا توبه كردند چنین گفتند: «ربنا اننا ظلمنا انفسنا؛ خدایا ما به
خودمان ستم كردیم»(اعراف، آیهی 23).
و ظلم به نفس، به این بود كه با خوردن از آن درخت، خود را گرفتار مشقت و
رنج و سختی زندگی دنیا كردند. زندگی دنیا كه انسان در آن تشنه و گرسنه
میشود، نیاز به پوشش و هزاران نیاز مادی دیگر دارد. زندگی توأم با فقر و
غنا، سلامتی و بیماری، بهرهمندی و محرومیت، به دست آوردن و از دست دادن
و…
دلیل و شاهد بر این كه، مقصود از ظلم، ظلم به نفس به واسطهی گرفتار شدن
در سختی و مشقت زندگی دنیاست، آیهی شریفهی دیگری است كه در آن به جای
«فتكونا من الظالمین» میفرماید: «فتشقی»: «یا آدم ان هذا عدوّ لك و
لزوجك فلایخرجنّكما من الجنه فتشقی؛ ای آدم این [ابلیس] برای تو و همسرت
دشمنی [خطرناك] است، زنهار تا شما را از بهشت بیرون نكند كه گرفتار رنج و
مشقت میشوی» (طه: آیهی 117).
«شقاء» به معنی «رنج و تعب» است و ادامهی آیه نیز مقصود از «شقاء» را
بیان میكند: «ان لك ان لاتجوع فیها و لاتعری و انّك لاتظمأ فیها و
لاتضحی؛ تو در آن [بهشت] نه گرسنه میشوی و نه برهنه، و نه تشنه میگردی
و نه در حرارت آفتاب بمانی»(طه، آیهی 119 – 118).
و به نفس خودت ظلم كنی، نتیجه و اثر این ظلم به نفس این است كه به مشقت و
سختی حیات دنیا، چون گرسنگی و تشنگی و سرما و گرما و هزاران مشكلاتی كه
لازمهی زندگی روی زمین است، گرفتار خواهی شد.
«غوایت» كه در آیه بدان اشاره شده «و عصی آدم ربّه فغوی»: غی در مقابل
رشد و هدی است؛ و وقتی كلمهی «هدی» در مقابل «غی» به كار میرود، به
معنای ارشاد است (المیزان، علامهی طباطبایی، ج 1، ص 240). بنابر این «هدی»
یعنی ارشاد كرد و «غوی» یعنی ارشاد نشد.
«و عصی آدمُ ربه فغوی، ثم اجتبیه ربه فتاب علیه و هدی؛و آدم پروردگارش را
عصیان كرد (یعنی از امر ارشادی او تأثیر نپذیرفت) پس ارشاد نشد؛ سپس
خداوند او را برگزید و او را بخشید پس او را ارشاد و هدایت كرد» (طه، آیهی
121 – 122). یعنی، غوایت، نتیجهی قهری عصیانِ امر ارشادی است. كسی كه از
ارشاد مولا بهره نبرد، قهراً ارشاد نشده است.
5) همان طور كه در ضمن مقدمات قبل اشاره شد، بهشتی كه حضرت آدم قبل از
هبوط به زمین به طور موقت در آن ساكن شد، بهشت جاودان اخروی نبوده.
دلیل این كه آن بهشت، بهشت اخروی كه به عنوان پاداش انسانهای مطیع وعده
دادهاند، نبوده است: اولاً بهشت اخروی (جنه الخلد) جاودان و دائمی است.
در آیات بسیاری بر جاودانه و دائمی بودن آن تأكید شده و این كه كسی كه وارد
آن شود، هرگز خارج نخواهد شد (فرقان، آیهی 15 / توبه، آیهی 89 / هود،
آیهی 107 و فرقان، آیهی 16).
ثانیاً در بهشت اخروی، ابلیس و وسوسههای شیطانی هرگز راه ندارد. در حالی
كه آدم و حوا در آن بهشت فریب شیطان را خوردند: «فوسوس لهما الشیطان؛
شیطان آنان را وسوسه كرد» (اعراف، آیهی 20).
«فدلّیهما بغرور؛ پس آن دو را فریب داد» (اعراف، آیهی 22).
همچنان كه آن بهشت، باغ دنیوی نیز نبوده است كه اولاً هم تعبیر آیات
قرآنی به «هبوط به زمین پس از عصیان» بر این امر دلالت دارد (بقره، آیهی
36 و 38 / اعراف، آیهی 24 / طه).
و هم روایاتی كه بر آسمانی بودن آن بهشت تأكید كرده و آن را در مقابل
ویژگیهای زندگی دنیوی قرار داده با تفسیر آن به باغهای دنیوی سازگار
نیست «ان لك ان لاتجوع فیها و لاتعری و انّك لاتظمأ فیها و لاتضحی»
(طه، آیات 119 – 118).
با توجه به مقدماتی كه گذشت، پاسخ سؤال شما روشن میشود:
اولاً؛ بهشتی كه آدم و حوا ابتدا در آن ساكن شدند، بهشت اخروی كه پاداش انسان هاست و در سیر صعودی به آن حركت خواهد كرد، نبوده است.
ثانیاً؛ اصلاً از ابتدا آدم برای سكونت و زندگی و مرگ روی زمین خلق شده
است. سكونت در بهشت، در حقیقت مرحلهای از مراحل خلقت انسان برای استقرار
روی زمین بوده است.
ثالثاً؛ انسان موجودی است كه از شعور و اراده برخوردار است و بشر اولیه از
همان ابتدا كه بر روی زمین مستقر شد از قدرت انتخاب و اختیار برخوردار
بوده است. در داستان نزدیك شدن به درخت بهشتی و خوردن از آن، انسان به
اراده و اختیار از آن درخت خورد، لكن این مقتضای سرشت و طبیعت انسانی او
بود. نوع خلقت انسان، به گونهای است كه در آن مرحله به مقتضای طبیعت
انسانیاش از آن درخت میخورد.
رابعاً؛ چنین نیست كه بشریت تقاص عمل حضرت آدم را پس میدهند، بلكه آدم
نماد نوع این موجود است. انسان از ابتدا برای زندگی و مرگ در روی زمین خلق
شده است و آدم نماد نوع انسان است. انسان به مقتضای خلقت انسانیاش و آن
چه كه در نهاد و ضمیرش نهاده شده، از آن درخت میخورد و زندگی زمینی را
انتخاب میكند.
پاسخ:تکرار این آیه و آیات دیگر حکمت های مختلفی ذکر شده است که اشاره می کنم:
الف:تكرار يك آيه ميتواند به جهت مبالغه و تأكيد باشد. بعضي از مفسران بر
اين اعتقادند كه يك آيه در هر بار تكرار، معناي ويژه اي را القاء ميكند.(
تفسير نمونه، ج 25، ص 431. )
ب:تكرار، يكي از فنون فصاحت است كه بعضي مواقع براي فهماندن و مؤثرتر
كردن مطلب بسيار مهم است;خداوند متعال، در جاهايي كه لازم بوده مطالب را
بيش از يك بار به ما انسانهاي فراموش كار و غافل گوشزد كند، آيات خود را
تكرار فرموده است.( تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، ج 23، ص
114ـ115، نشر دارالكتب الاسلامية)
ج: اين عبارت در خيلي جاهاي قرآن خطاب به عموم است و حال آنکه همه
انسانها در ايمان به خدا يکسان نيستند. ايمان يک امر مشکک است. از ميان
انسانها، برخي در بسياري از مواضعي که قرار مي گيرند به قدرت خدا شک دارند و
برخي شک ندارند و برخي هم تنها به بخشي از قدرت خدا ايمان دارند. از اينرو
اين آيه در جاهاي مختلف قرآن تکرار و تأکيد شده و قدرت خدا را به صورت
مطلق و در برابر همه چيز توصيف کرده است.
د: اگر هم بخواهيد آن را تکرار حساب کنيد، مي توان گفت تکرار نيست؛ بلکه
معراج و تعميق است. وقتي که شما يک کتاب را براي دفعه اول مطالعه مي کنيد،
کلياتي از مطالب آن را متوجه مي شويد و به خاطر مي سپاريد. اما حتماً اين
را تجربه کرده ايد که در تکرار مطالعه يک مطلب در دفعات بعدي، نکات ظريف
تري به چشم مي خورد و اين به خاطر تمرکزي است که در دفعات قبلي پيدا کرديد و
در تکرار مطالعه، مجال دقت بيشتر در باطن آن مطالب را داريد و به معرفت
بيشتري دست پيدا کرده، متوجه ظرافتهاي بيشتر و جديدتر در آن مطالب مي شويد.
تکرار ( ان الله علی کل شیء قدیر) نيز ميتواند چنین نقشی داشته باشد.
چرا طرز نماز خواندن در قرآن نیامده ؟
پاسخ:
مسائلی که به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وحی شده است، بر دو گونه است:
بخشی از آن ها عبارت است از آیات «قرآن» که به پیامبر وحی شده است. و
بخش دیگر، احکام و تعلیماتی است که جدا از قرآن و به عنوان شرح و بیان قرآن
به پیامبر صلی الله علیه وآله وحی گردیده است و لازم نیست تمامی احکامی را
که پیامبر صلی الله علیه وآله بیان می کند، همه به عنوان «قرآن» باشد.
از این رو، خداوند متعال در قرآن پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را مبیِّن و روشنگر قرآن شناسانده و میفرماید:
«و انزلنا الیك الذكر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفكرون» (نحل، آیه44).
«و بر تو قرآن را نازل كردیم تا بر امت آنچه فرستاده شده بیان كنى باشد كه عقل و فكر به كار گیرند»
بنابراین، قرآن و وجود رسول الله صلی الله علیه وآله مکمّل یکدیگرند؛ چه
اینکه با نبود هر یک امر تبلیغ و رسالت کامل نمیشود و یکی از حکمت های وجود
ائمه علیهم السلام بعد از رسول اکرم صلوات الله علیه و آله نیز همین امر
است.
توضیح: (در 5 نکته و یک نتیجه گیری)
نکته 1):
قرآن كریم خود مى فرماید: هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولًا
مِنْهُمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَیزَكِّیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ
الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ
مُبِینٍ
(جمعه، آیه 2).
و کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش
را بر آنها میخواند و آنها را تزکیه میکند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت
میآموزد هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند!
این آیه مى گوید یكى از وظایف و مسؤولیت هاى پیامبر اكرم صلی الله علیه
وآله تعلیم كتاب و حكمت است معلوم مى شود كه قرآن نیاز به تعلیم دارد و این
طور نیست كه هر كسى بتواند قرآن را بفهمد و مطالب و احكام آن را درك كند.
قرآن مى فرماید: وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ
عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ
(حشر، آیه 7).
آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید)، و از آنچه نهی کرده
خودداری نمایید؛ و از (مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است!
بنابراین خود قرآن به ما دستور مى دهد كه از اوامر و دستورات پیامبر باید اطاعت كنیم.
نکته 2):
و پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله خود فرمود: «صلوا كما رأیتمونى اصلى»
«نماز بخوانید همان طور كه مى بینید من نماز مى خوانم» (بحار، ج 82، ص 279، چاپ بیروت).
و همچنین فرمود: « انى تارك فیكم الثقلین كتاب اللّه و عترتى اهل بیتى لن تضلوا ان تمسكتم بها»
من در بین شما دو چیز گرانبها قرار مى دهم كتاب خدا و عترتم اهل بیتم كه
اگر تمسك به این دو كنید هیچ گاه گمراه نمى شوید» (بحار، ج 23، ص 147).
و فرمود: «انا مدینه العلم و على بابها» «كه من شهر علمم، على در آن است» (بحار، ج 40، ص 210، ب 94، ح 4).
بنابراین ما باید احكام دین و علوم و دانش هاى دینى و علوم نبوى را از طریق اهل بیت علیهم السلام دریافت نماییم.
نکته 3):
قرآن به ما دستور داده است: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا
اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ
تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ
كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَیرٌ
وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا (نساء، آیه 59)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر
خدا و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را! و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن
را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داوری بطلبید) اگر به خدا و روز
رستاخیز ایمان دارید! این (کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر
است.
بنابراین خود قرآن به ما دستور اطاعت از پیامبر و اولى الامر (كه مصداق بارز و درجه اول آن امامان معصوم است) را داده است.
بنابراین آنچه از احكام و دستورات نماز است همان دستوراتى است كه خدا به
پیامبر داده است و پیامبر براى ما بیان نموده است. و احادیث پیامبر صلوات
الله علیه و آله به وسیله اهل بیت آن بزرگوار و اصحاب و تابعین و علاقه
مندان و ارادتمندان و دانشمندان حدیث و روایت با تحمل سختى ها و دشوارى ها و
با زحمت هاى فراوان محفوظ مانده است. و در این راه سختى هاى فراوان كشیده
اند و دانشهایى را براى درك و فهم و تجزیه و تحلیل و نقد و بررسى احادیث و
روایات بنا نهاده و تأسیس نمودند.
نکته 4):
به عنوان نمونه: در كتاب شریف وسایل الشیعه كه بر اساس جمع آورى و ترتیب
احادیث اهل بیت علیهم السلام نوشته شده است و از جوامع روایى ثانوى به
حساب مى آید و مرجع علمى براى فقها و علما و دانشمندان است و براى مباحث
علمى و فقهى به آن استناد مى شود بیش از هفت هزار روایات درباره نماز و
خصوصیات و جزئیات آن از طریق اهل بیت پیامبر علیهم السلام نقل نموده است.
و در هر یك از جوامع دیگر، جوامع اولى مثل كافى، فقیه، تهذیب و جوامع ثانوى
مانند: بحار ـ وسایل ـ وافى نیز به همین ترتیب مقدار قابل توجهى از روایات
درباره نماز و شرح و توضیح آن آمده است.
از جمله در وسایل ج 3 ص 5، (چاپ اسلامیه ـ حدیث شماره 4383) از جوامع
اولى (فروع كافى ـ من لایحضره الفقیه و تهذیب) باضافه كتابهاى علل الشرایع و
معانى الاخبار و تفسیر عیاشى نقل مى نماید: از زراره نقل شده است كه گفت
از امام باقر از آنچه از نماز كه خداى عز و جل واجب نموده است پرسیدم
فرمود: پنج نماز در شب و روز. گفتم آیا خدا آنها را نام برده و در كتابش
بیان كرده؟ فرمود: آرى، خداى تعالى به پیامبرش فرمود:« اقم الصلاة لدلوك
الشمس الى غسق اللیل »(سوره اسراء، آیه 78) و دلوك شمس موقع زوال آن است و
بین دلوك شمس تا نیمه شب چهار نماز است كه خدا آنها را نام برده و بیان
كرده و بر ایشان وقت قرار داده. و غسق لیل نصف شب است. سپس خداى تبارك و
تعالى فرمود: «و قرآن الفجر ان قرآن الفجر كان مشهودا »(سوره اسراء، آیه
78) پس این نماز پنجم است. و خداى تبارك و تعالى فرمود: « أقم الصلاة طرفى
النهار »(سوره هود، آیه 114) و دو طرف روز مغرب و صبح است. « و زلفا من
اللیل »(سوره هود، آیه 114) كه نماز عشاء است. و خداى تعالى فرمود: «
حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى »(سوره بقره، آیه 238) و صلوة وسطى
نماز ظهر است و آن اول نمازى است كه رسول خدا صلی الله علیه و آله گذارد و
ظهر وسط روز و وسط دو نماز صبح و عصر است. « و قوموا للّه قانتین » (سوره
بقره، آیه 238) و این آیه در روز جمعه نازل شد و رسول خدا(ص) در سفر بود پس
پیامبر صلی الله علیه و آله در نماز قنوت خواند (و دستها را براى قنوت و
دعا بالا برد).
خوب است توجه داشته باشیم كه اگر قرار است شخص مذكور مستقیما از قرآن كریم استفاده نماید این آیات را چگونه عمل مى نماید؟
و همچنین آیات دیگر از جمله:
«و من اللیل فاسجد له و سبحه لیلا طویلا »(سوره انسان، آیه 26)
« و اسجد »(سوره علق، آیه 19)
« و من اللیل فسبحه و ادبار السجود » (سوره ق، آیه 40)
« الراكعون الساجدون »(سوره توبه، آیه 112)
«فسبح بحمد ربك و كن من الساجدین » (سوره حجر، آیه 98)
« انما یومن بآیاتنا الذین اذا ذكروا بها خرّوا سجدا »(سوره سجده، آیه 15)
«تراهم ركعا سجدا » (سوره فتح، آیه 29)
« و تسبحوه بكرة و اصیلاً » (سوره فتح، آیه 9)
«یسبح له فیها بالغدو و الآصال »(سوره نور، آیه 36)
« و اذكر ربك كثیرا و سبّح بالعشى و الابكار »(سوره آل عمران، آیه 41)
«و سبح بحمد ربك قبل طلوع الشمس و قبل غروبها »(سوره طه، آیه 130)
« و من آناء اللیل فسبح و اطراف النهار »(سوره طه، آیه 130)
« و استغفر لذنبك و سبح بحمد ربك بالعشى و الابكار »(سوره غافر، آیه 55)
« و سبح بحمد ربك قبل طلوع الشمس و قبل الغروب »(سوره ق، آیه 39)
«فسبح باسم ربك العظیم »(سوره واقعه، 74 و 96 و سوره الحاقه، آیه52)
« سبح اسم ربك الاعلى »(سوره اعلى، آیه 1)
«فسبح بحمد ربك و استغفره » (سوره نصر، آیه 3)
«و من اللیل فسبحه و ادبار النجوم »(سوره طور، آیه 49)
«و سبحوه بكرة و اصیلا » (سوره احزاب، آیه 42)
« ان لك فى النهار سبحا طویلا »(سوره مزمل، آیه 7)
« و من اللیل فتهجد به نافلة لك »(سوره اسراء)
« قم اللیل الا قلیلا نصفه او انقص منه قلیلا او زد علیه و رتل القرآن ترتیلا ان ناشئة اللیل هى اشدّ وطا و اقوم قیلاً »(سوره مزمل)
«قد افلح من تزكى و ذكّر اسم ربه فصلى »(سوره اعلى، آیه 15)
« الذین یذكرون الله قیاما و قعودا و على جنوبهم » (آل عمران، آیه 191)
« و اذا قاموا الى الصلاة قاموا كسالى یراءون الناس و لایذكرون الله الا قلیلا »(سوره نساء، آیه 142)
«و اذكر اسم ربك بكرة و اصیلا »(سوره انسان، آیه 25)
« فاذا قضیتم الصلاة فاذكروا اللّه قیاما و قعودا و على جنوبكم »(سوره نساء، آیه 103)
نکته 5):
به طور خلاصه با توجه به این آیات و دیگر آیات قرآن كریم ایشان باید اهل
تهجد و نماز شب و تلاوت قرآن درشب و ذكر و عبادت و سجده و تسبیح به هنگام
صبح و شب و… باشند و همان چیزى را كه خودش نماز مى داند ، دائما در همان
حال باشد: «فى صلاتهم دائمون» (سوره معارج، آیه 23)
و عمل خاصى را به عنوان نماز انجام مى دهد و براى آن برخیزد و ذكر كثیر
داشته باشد وگرنه به بیان صریح آیه قرآن منافق خواهد بود. «و اذا قاموا الى
الصلاة قاموا كسالى و لایذكرون الله الا قلیلا» (سوره نساء، آیه 142) و
تمام اوامر قرآنى را باید انجام دهد.
به هر حال خوب است روشن شود كه این همه آیات قرآن درباره ذكر و تسبیح و
تلاوت قرآن و سجده و ركوع و قنوت و طهارت و مواقع خاصى سجده و ذكر و تسبیح و
مانند اینها را چگونه عمل مى كند؟
و اگر مى گوید نمى دانم كه چه باید بكنم در این صورت جواب دهد كه با این
آیه قرآن «فاسئلوا اهل الذكر ان كنتم لا تعلمون» (نحل، آیه 43 – انبیاء،
آیه 7) چه مى كند اگر خود او اهل ذكر و قرآن ومعارف دینى نیست) باید برود و
از اهل ذكر بپرسد.
و با این آیه قرآن كه مى فرماید: «و ما كان المومنون لینفروا كافة فلولا
نفر من كل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فى الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا
الیهم لعلّهم یحذرون » (سوره توبه، آیه 122) چه مى كند؟ آیا از آنهایى است
كه براى تفقه در دین رفته است و فقه دین یادگرفته؟ یا از آنهایى است كه از
كلام و گفتار كسانى كه علم دین یاد گرفته اند بهره مند مى گردد؟
پاسخ :
برای اینکه طرز تفکر دانشمندان امروز را درباره این مسأله اجمالا بدانیم،
نمونه ای از تحقیقاتی که اخیرا در مطبوعات علمی انتشار یافته را ذیلا از
نظر می گذرانیم:
در یکی از این مطبوعات، تحت عنوان آیا آدمی بر مرگ پیروز خواهد شد چنین
آمده است: در سال 1930 زیست شناس مشهوری به نام «متالینکف» سعی کرد ثابت
کند که حیات ابدی بالقوه در خود طبیعت وجود دارد و وظیفه علم آن است که بر
اسرار زندگی جاوید دست یابد. سپس می افزاید: جانداران ساده تر مثل، تک
یاخته ای ها در واقع مرگ ناپذیرند، چون به طور لایتناهی از طریق تقسیم
یاخته ای زنده می ماند … بنابراین چه جای تعجب که زندگانی جاوید بالقوه
در موجودات عالیتر که از میلیونها یاخته تشکیل شده اند مصداق داشته باشد، و
ما دانشمندان باید به اسرار آن دست یابیم.
در بحث دیگری از این مقوله تحت عنوان خواب ششصد میلیون ساله می خوانیم:
چنین اندیشه هائی پیوسته قوت می گرفت تا اینکه پروفسور «ایتنجر» به مفهوم
عملی آن پرداخت؛ او می گوید هم اکنون ما می توانیم از حیات ابدی سخن بگوئیم
زیرا در قلمرو تئوری و نظریه، امکان زندگی جاوید اثبات شده است، و در
زمینه تکنیک به جائی رسیده ایم که می توانیم این نظریه را عملا پیاده کنیم:
سپس از ادامه حیات از طریق انجماد سخن گفته می افزاید: وقتی درجه حرارت
بدن خیلی پائین آید جریان زندگی آنقدر کند و آرام می شود که تقریبا از سلطه
زمان می گریزد، و هنگامی که درجه حرارت بدن ما، به «صفر مطلق» (صفر مطلق
تقریبا 270 درجه سانتیگراد زیر صفر معمولی است) نزدیک می شود با همان مقدار
انرژی که در شرایط عادی تنها برای یک ثانیه زیستن کفایت می کند می توان
قرنها زندگی کرد!
چرا قرآن به زبان عربي نازل شده؟ چرا عربي؟
نزول قرآن به زبان عربى، با توجه به مخاطبان نخستين و شخص پيامبر كه عرب زبانند، جريانى طبيعى است. و هر سخنورى مطالب خويش را با زبان مخاطبان خود بيان مىكند. خداوند متعال نيز در ارسال پيامبران و ابلاغ پيامهاى خويش همين روش را به كار گرفته است.1 در اين مسأله، توجّه به نكات زير ضرورت دارد:
1. قرآن كريم براى تنزل در اين عالم به زبان خاص نياز دارد و آن عربى فصيح و مبين است، ولى زبان و فرهنگ آن، «زبان فطرت» است، به شكلى كه همگان آن را مىفهمند و تنها در اين صورت مىتواند جهانى باشد. اگر فرهنگ قرآن، فرهنگ نژاد و گروه خاص بود، هيچگاه نمىتوانست جهانى باشد.2 از اين رو، قرآن كريم كتابى ساده و معمولى نيست تا انسان بتواند، بر اثر آشنايى با قواعد عربى و مانند آن، به همه معارفش دست يابد. كتابى است كه در اوج آسمان و مقام «لدن» ريشه دارد؛ از علم خداوند سرچشمه گرفته است و درك معارف بىانتهاى آن بدون تقوا و ارتباط با خدا امكانپذير نيست.
2. همانطور كه ايجاد حقيقت وحى به ذات خداوند متعال اختصاص دارد، تنزل آن حقيقت به لباس عربى مبين و الفاظ اعتبارى نيز كار خداى متعال است نه آن كه فقط معناى كلام و وحى الهى در قلب پيامبر(ص) تنزل يافته باشد و آن حضرت؛ به انتخاب خود، الفاظى را لباس آن معارف قرار داده باشد. الفاظ قرآن كريم نيز از سوى خداوند تعيين شده است و بدين سبب جنبه اعجازى دارد. آياتى كه نشان مىدهد، علاوه بر محتوا، الفاظ و عبارات عربى قرآن نيز از ناحيه خداوند به پيامبر(ص) وحى شده، عبارت است از: (ابراهيم/4، مريم/97، دخان/58، اعلى/18 و 17و22و32، قمر/40، احقاف/12، فصلت/2 و 3، رعد/37 و..).3
3. ارتباط الفاظ و معانى، قراردادى است نه تكوينى و حقيقى؛ يعنى لفظى معين با قرارداد ويژه نشانه معناى خاصى مىگردد. به همين دليل، براى يك معنا، در اقوام مختلف، الفاظ گوناگون وجود دارد؛ و نيز به همين دليل يك حقيقت تكوينى همچون وحى گاه به صورت عربى مبين ظهور مىكند، گاه به صورت عبرى و زمانى به زبان سريانى.
با توجه به اين نكته، اين پرسش رخ مىنمايد: چگونه وحى الاهى از مقام قدسى خداوند، كه جز تكوين صرف نيست، به كسوت الفاظ و كلمات اعتبارى كه قرارداد محض است، درمىآيد؟
در پاسخ بايد گفت: تنزل حقيقت تكوينى قرآن بايد مسيرى داشته باشد تا در آن مسير تنزل يابد و با اعتبار پيوند خورد. اين مسير همان نفس مبارك رسول خدا(ص) است كه مىتواند بهترين جايگاه پيوند امر تكوينى و قراردادى باشد؛ مانند انسانهاى ديگر كه همواره حقايق معقول را از بلنداى عقل به مرحله تصور تنزل مىدهند و از آنجا به صورت فعل يا قول در گستره طبيعت پياده مىكند.4
بنابراين، آنچه قرآن را آيين جهان شمول ساخته، «زبان فطرى» آن است كه در گويش «زبان عربى» رسا و گويا جلوهگر شده است. زبانى كه الفاظش براى نمايش معانى گسترده و پردامنه ظرفيت دارد. ازاينرو، آشنايى با زبان عربى و تلاوت قرآن به زبان عربى، در نيل به مراتب و مراحل بالاتر اين كتاب بىنظير است.
پاورقى:
1. ابراهيم(14): 4. (ر. ك: قرآنشناسى، محمد تقى مصباح يزدى، ص 98.)
2. تفسير موضوعى قرآن كريم، آيت الله جوادى آملى، ج 1، ص 353 – 355.
3. ر. ك: الميزان، علامه طباطبايى، ج 17، ص 359.
4. تفسير موضوعى قرآن كريم، ص 45 و 46.
به كار بردن ضمير مفرد و جمع نسبت به افعال الهى در قرآن دو نحوه انتساب فعل به پروردگار است. يعنى مواردى كه صيغه جمع به كار برده شده نشانگر نقش و كاركرد وسايط فيض الهى مانند ملايك در تحقق فعل است. در مواردى هم كه صيغه مفرد به كار رفته لزوما به معناى نفى نقش آنها نيست. بلكه مىتواند اعم از فعل مباشر خداوند يا كارى باشد كه به اراده او از طريق وسايط فيض انجام گرفته است. بنابراين اين آيات از طرفى مىرسانند كه برخى از افعال الهى دو گونه انتساب پذيرى به ذات اقدس حق دارند: مستقيم و غير مستقيم.
برخى معتقدند گاهى اوقات از يك نفر تعبير جمع آورده مىشود به جهت بزرگى و والا بودن جايگاه گوينده، (تبيان، ج 3، ص 562). برخى نيز به اين نكته اشاره كردهاند، از آنجا كه ذات خداوند متعال منزه از مباشرت در انجام كارهاست به همين جهت تمامى افعال خداوند توسط واسطههاى در فيض مانند ملائكه انجام مىشود. به همين جهت مواردى كه جمع آورده مىشود مجموع ذات خداوند كه سبب اصلى است و واسطههاى در انجام آن كار در نظر گرفته شده مثلاً در نزول قرآن واسطهها و عواملى كه در نزول قرآن از عالم بالا بر قلب پيامبر(ص) همچون جبرئيل ملك حامل وحى دخيل هستند در نظر گرفته مىشود و گفته مىشود ما قرآن را نازل كرديم و يا در مواردى كه مثلاً خداوند فرموده :و ما ظلمونا ولكن كانوا انفسهم يظلمون؛ آنان به ما ظلم نكردند بلكه به خودشان ظلم كردند (بقره، آيه57). از آنجا كه ظلم به اولياى خداوند ظلم به خداوند است خداوند اولياء خودش را در نظر گرفته و به همين جهت جمع آورده. در كتاب اصول كافى در مورد آيه فلماء اسفونا انتقمنا منهم؛ هنگامى كه ما را به خشم آوردند از آنها انتقام گرفتيم (زخرف، آيه 55). از امام صادق(ع) روايت كرده است كه: خداوند عزوجل به مانند ما به خشم نمىآيد ولكن براى خودش اولياى آفريده است كه آنها به خشم مىآيند يا خشنود مىشوند پس خشم و خشنودى آنان را خشم و خشنودى خودش دانسته و به خودش نسبت داده است. در مورد آيه «و ماظلمونا» نيز رواياتى نزديك به همين مضمون وارد شده است، (كافى، ج 1، ص 144 – برهان، ج 4، ص 150 و ج 1، ص 102).
اگر ولايت علي(ع) و حسن و حسين(ع) جز ارکان ايمان است، چرا بزرگترين و اصل دين در ثقل اکبر قرآن به آن اشاره نکرده( آيا پيامبر(ص) و اصحابش بي ايمان بودند)؟
الف) آياتى كه به صورت مستقيم خلافت و جانشينى آن حضرات را بيان مىكنند.
ب ) آياتى كه مناقب و فضايل آن بزرگواران را مطرح مىكنند. اين گونه آيات به صورت غيرمستقيم مىتواند موضوع ولايت آنان را نيز روشن و اثبات بكند، زيرا با بهرهگيرى از يك اصل عقلى و عقلايى به نام قبح ترجيح مفضول بر فاضل به راحتى مىتوان امامت آنان را درزمان بعد از رحلت پيامبر(ص) تا زمان وقوع قيامت مطرح و تبيين كرد. آياتى كه به بخش اول مربوط مىشود، توسط عده كثيرى از دانشمندان اهل سنت و از طرف همه محققان اهل تشيع مورد بررسى و ارزيابى قرار گرفته است. خوشبختانه سخن حق و صواب از زبان و قلم آنها در لابهلاى آثار به جاى مانده از آنها به ثبت رسيده، ولى متأسفانه مسائل سياسى و دنيوى و گاه تعصب مانع از اقدام عملى در اين باره شده است.
ميشه بگيد چرا بيشتر آيات قرآن در مورد قيامت و جهنم صحبت کرده است؟
گفته شده که ثلث آيات قرآن پيرامون مسئله معاد وامور مربوط به ان است ,واين بدليل آثاري است که معاد در زندگي انسانها دارد
زيرا بدون قيامت ,وبهشت وجهنم,زندگي پوچ وبي مفهوم است وسر گرداني در اين عالم را در پي دارد,زيرا اگر آينده اي در کار نباشد ,تحمل سختي هاي دنيا بي مفهوم است.کيست که اين رنجهاي دنيا را تحمل کند وچه توجيهي دارد,اگر حساب وکتابي در کار نباشد,هرج ومرج جهان را فرا مي گيرد,زيرا قانون زماني رعايت مي شود که مراعات وعدم مراعات آن تبعاتي داشته باشد,اگر محاسبه اي در کار نباشد,دليلي بر رعايت قانون وجود ندارد.تأکيد بر قيامت وبهشت وجهنم بدليل گوشزد کردن آينده وحساب وکتاب انسانها در آخرت است که سبب مي شود انسان از غفلت بيرون بيايد وقدمهاي خود را حساب شده بر دارد زيرا هر اقدامي تبعات خاص خود را دارد واين تبعه دامنگير انسان مي شود ورهائي از ان ممکن نيست.
اگر ترس از جهنم نباشد,طغيان وسر کشي ,جهان را فرا مي گيرد وقانون شکني رسمي مي شود.در هر صورت دو اصل مهم ,خداشناسي وباور داشت معاد,بدليل آثاري که در زندگي انسانها دارند همواره مورد تأکيد قرآن مجيد قرار داشته وبا تعبير يؤمنون بالله واليوم الاخر؛از آنها ياد شده است.دقت در ويژگيهاي انسان وجاودانه بودن آن ,و پيچيدگيهائي که در انسان بکار رفته, فلسفه اين تأکيدات را روشنتر مي سازد.آيا انسان با اين ويژگيهاي محير العقول,خلق شده تا چند روزي در اين دنيا بخورد وبخوابد ورنج بکشد وبعداً نابود وهيچ وپوچ شود؟بديهي است که هيچ عاقلي اين را نمي پذيرد.بنابر اين ميبايست قيامت ومحاسبه اي در کار باشدوتأکيد بيشتر بر جهنم بدليل آنست که تا ترس از مجازات نباشد مجرمان هراسي نخواهند داشت,ضمن اينکه توجه به بهشت ونعمتهاي آن هم کمتر نيست.ادامه توضيحات را ملاحظه نمائيد.
از کجا می توان ثابت کرد قرآن بی برو برگرد کار خداست؟ البته من همه براهین را چه در سایت ها و چه در سی دی پرس و جو خوانده ام. اما این ذهن هرزه گرد بهانه می گیرد. ممکن است به پیشگوئی های قرآن در مورد حوادث و علوم آینده اشاره کنید. در جواب می توان گفت که این کار از کسی مثل نوسترآداموس یا یک رمال عادی هم بر می آید. شاید به تحدی قرآن اشاره کنید از کجا معلوم کسی در آینده به این تحدی جواب ندهد. شاید به بی عیب و نقص بودن قرآن اشاره کنید که آن هم مطالعه عمیقی می خواهد که کار امثال من نیست. اعجاز بلاغی و ادبی قرآن هم که برای کسی قابل درک است که به عربی مسلط باشد که من نیستم. پس من چگونه مطمئن شوم که قرآن از طرف خداست؟ لطفا به گونه ای جواب دهید که قانع شوم و مو لای درزش نرود.
اين که سخنان قرآن مانند حرفهاي معمولي افراد بشر نيست وسراسر آن گواهي مي دهد که از منبع غيبي سر چشمه گرفته است .در قرآن منافع هيچ گروهي در نظر گرفته نشده وهمه اش دعوت به پاکي وصداقت ودوري از تقلب ونيرنگ است جاذبه خاصي که افراد را بطرف خود مي کشاند وحرفهاي آن دلنشين ومطابق با طبع بشري است اين که گذشت زمان آنرا منسوخ ننموده ومحتواي آن همواره تازگي دارد ,هماهنگي وانسجام مطالب آن,اسلوب ويژه که نه شعر است نه نثر ,الفاظ کوتاه وعمق معاني که در طول قرنها دانشمندان را مجذوب خود نموده وتفسير هاي متعدد نتوانسته همه ابعاد آنرا روشن کند وگذشت زمان ابعاد جديدتري را آشکار مي کند همه اين مسائل نشان مي دهد قرآن کريم ساخته وپرداخته فکر بشر نيست.
پرسش شما در حقيقت به حجّيت صدورى قرآن باز مىگردد؛ يعنى، اين كه قرآن سند الهى و حجت خدا بر انسان بوده است مساله را از طريق اعجاز پي مي گيريم و سپس به خرده پرسش هاي مطرح شده خواهيم پرداخت:
قرآن از جهاتى گوناگون، اعجاز دارد و معجزهاى جاويد و زنده است؛ يعنى، در همه زمانها، ديگران از آوردن مثل آن عاجز و ناتوانند. از اين رو قرآن تمام انديشمندان و فرزانگان بشرى را، به تحدى و چالش فراخوانده است. بعضى از جنبههاى اعجاز قرآن عبارت است از:
نرم افزار استخاره با توجه به نظرات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی )
خبر رحلت عالم فرزانه حجت الاسلام والمسلمين آقاى حاج سيد رضا فاضليان (رحمة الله عليه) موجب تأسف و تأثر گرديد. ايشان كه ساليان متمادى در سمت امامت جمعه مشغول هدايت مردم و تعظيم شعائر اسلامى بود، علاقه وافرى به خاندان ولايت داشت و خدمات شايانى در اين زمينه انجام داد.
به اطلاع مخاطبین عزیز می رساند پنجاه و هشتمین شماره ماهنامه الکترونیکی خبری – تحلیلی بلیغ (آبان 99) منتشر شد
ماهیت هوش مصنوعی در علوم اسلامی با آنچه در سایر علوم صورت می گیرد، تفاوت دارد. زیرا شارع مقدس، معارف را از طریق نورانی اهل بیت(علیهم السلام) به ما رسانده است که اقتضا دارد توسط مراکز تخصصی اسلامی و با نظارت علما و اندیشمندان معارف دینی، جمع آوری و پالایش گردد
باید بر روی مسأله پیشگیری از وقوع جرم تمرکز بسیاری داشته باشیم و عواملی که سبب می شود افراد به خلاف، جرم، سرقت یا اعتیاد روی بیاورند را شناسایی و آنها را از بین ببریم.پاسخ به شبهات قران
توسعه چیست؟ / کاهش هزینه و افزایش تولید؛ اساس توسعۀ صادرات / توسعه صادرات با ارتقاء توانمندی های بازاریابی / توسعه صادرات در گرو کنترل کیفیت کالاهای صادراتی / حمایت ارزی از صادرکنندگان / قطع وابستگی به واردات / ضعف اصلي صادرات، سوء مدیریت دولت است
بيان تفسير ثعلبي در شأن نزول آيۀ لیله المبیت / ماجرای لیله المبیت در تفسیر شواهد التنزیل / حاکم نیشابوری و شرح جانفشانی امیرالمؤمنین(علیه السلام) در لیله المبیت / طبری و رخداد لیله المبیت / اعتراف ابن اثیر به فداکاری امیرالمومنین علی(علیه السلام) در لیله المبیت / لیله المبیت در مُسند أحمد بن حنبل / اعتراف جالب اسکافی در مورد فداکاری امیرالمومنین علی(علیه السلام) در لیله المبیت
آيا خلافت مسلمين قاعدهاى دارد يا خير؟ آيا طبق ميزان روشن و قانون معيّنى بايد براى مسلمانان خليفه برگزيد و يا انتخاب خليفه از روش مشخّصى پيروى نمىكند؟
پس از اشغال ظالمانه این منطقه در سال ها پیش، دوباره آتش جنگ در این منطقه برافروخته شده و خون مسلمانان مظلوم آن دیار بر زمین ریخته و برخی نیز از خانه و کاشانه خود آواره شدند که مسئولیت این امور متوجه مسببان اولیه آن یعنی اشغالگران می باشد
«معامله قرن»؛ چاشنی عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی / خیانت به قرآن به سبک کشور های عربی / حذف مسئله فلسطین / شعار «تقریب ادیان»؛ پوششی برای تطهیر رابطه با رژیم صهیونیستی / اوج سرسپردگی حکام عرب به رژیم صهیونیستی / دست مرتجعان عرب با رژیم صهیونیستیدر یک کاسه است / عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی؛ آغازی برای فروپاشی رژیم های عربی است
این عالم فرزانه سالیان دراز به تربیت شاگردان پرداخت و خدمات شایان توجهی به اسلام و مکتب اهل بیت علیهم السلام داشت
به اطلاع مخاطبین عزیز می رساند پنجاه و هفتمین شماره ماهنامه الکترونیکی خبری – تحلیلی بلیغ (مهر 99) منتشر شد
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی) در راستای عمل به فرمایشات معظم له در ابتدای ورود، تحقیق در مورد فعالیت های صورت گرفته در زمینه ساخت نرم افزار ها و سخت افزار های مورد نیاز این قشر از مومنین و برادران و خواهران دینی را آغاز نمود
سابقۀ اهانت به ساحت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)؛ از سلمان رشدی تا شارلی ابدو / نمایش عمق کینه غرب به اسلام / صهیونیست ها؛ صحنه گردان اهانت به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) / اسلام هراسی به شیوه «شارلی ابدو» / آن روی چهرۀ آزادی بیان در غرب / اهانت به پیامبر(صلی الله علیه و آله) اعلان جنگ با تمام مسلمانان است
عالمی پرمایه که سالها در درس امام راحل (قدس سره) شرکت داشت و مدافع مکتب ایشان بود و شاگردان فراوانی در جلسات خود پرورش داد
شأن والای علامه مجلسی اقتضا دارد تا اين مقام عالی قدر، به ایران و دنیا شناسانده شود
امام موسی کاظم علیه السلام پس از شهادت پدربزرگوارشان امام صادق علیه السلام در مسیر تداوم نهضت علمی بر جای مانده از آن بزرگوار، حوزهای نه به وسعت دانشگاه جعفری، تشکیل دادند
متأسفانه هنوز در جامعه به اصطلاح پیشرفتهاى همچون آمریكا، سیاهان از تبعیضات دردناكى در بطن این جامعه رنج می برند
از قرآن سوزی تا قرآن زدایی / هتک حرمت قرآن به بهانۀ آزادی بیان؟! / هتک حرمت قرآن، ادامۀ جنگ های صلیبی / پاسخ قاطع جهان اسلام به هتاکان قرآن / افزایش گرایش عمومی به «قرآن» در دنیا / مسلمانان به پا خیزید / عذرخواهی کافی نیست؛ عاملان اهانت به قرآن مجازات شوند
درس خارج فقه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی با رعایت دستورالعمل های بهداشتی آغاز شد
تارنمای جامع المسائل با بهره گیری از تکنیک های به روز جستجو، به ارائه رساله عملیه معظم له و استفتائات ایشان در بیش از 1400 موضوع و 15000 سؤال و جواب پرداخته است تا سهولت دسترسی مقلدان معظم له را فراهم آورد
مفهوم شناسی «رجز» / توجه به والدین و طایفه / برخورداری از روحیّه مقاومت / توجّه به پروردگار / امام شناسی / دشمن شناسی / شهادت طلبی؛ مهم ترین رجز آیینه داران کربلا
رجز؛ شیوه ممتاز جنگ روانی / رجزهای امام حسین (علیه السلام)، تجلی روح حماسی عاشورا / رجز اوّل؛ تبیین جبهۀ کفر / رجز دوم؛ اتمام حجت امام حسين(عليه السلام) با دشمن / رجز سوم و چهارم: مرگ با عزّت، بهتر از زندگی با ذّلت است
از اسلام نبوی تا اسلام اموی/ عاشورا، نتیجه سقیفه و انحراف از اسلام نبوی/ اشرافیت قبیله ای /خویشاوند سالاری / تبعیض و نژاد پرستی/ امویان بر مسند قدرت/جلوگیری از بازگشت به جاهلیت، حقیقت قیام عاشوراست
یزید بن معاویه / عُبيدالله بن زياد / عمر بن سعد بن ابی وقاص / شمر بن ذی الجوشن / حرملة بن کاهل اسدی / حُصَین بن نُمَیر تَمیمی / شَبَث بن ربعی
مراسم عزای تاسوعا و عاشورای حسینی در محضر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی برگزار شد
آرایش میدان نبرد / سخنان امام حسین(علیه السلام) و اصحابش پیش از شروع جنگ / پیوستن حُر بن یزید ریاحی به امام(علیه السلام) / امام آغاز کننده جنگ نبود / عمر بن سعد، آغاز کننده جنگ / امام حسین(علیه السلام) و اقامه نماز در سخت ترین شرایط / حوادث عاشورا در بعداز ظهر و شهادت اصحاب و بنی هاشم / وداع امام حسین(علیه السلام) با خانوده خود / جنایت سپاهیان کوفه علیه کودک شیرخوار امام حسین(علیه السلام) / شهادت امام حسین(علیه السلام) / جسارت لشکر عمربن سعد به پیکر مطهر امام(علیه السلام) و سایر شهدا
موشن گرافی وداع حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام با حضرت زینب سلام الله علیها با سبک ماسه منتشر شد
شجاعت و شهامت؛ ویژگی برجستۀ اصحاب عاشورا / اعتقاد به معاد؛ شاخصه اصلی یاران امام حسین(علیه السلام) / صحابه امام حسین (علیه السلام) و حریت و آزادگی / اصحاب امام حسین(علیه السلام)؛ مظهر ایثار / اصحاب امام حسین (علیه السلام)، الگویی برای تمام عصرها و نسل ها
کسی که از معنی آیه کریمه ذیل سؤال کند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکاری حَتّی تَعْلَمُوا ما
تَقُولُونَ» (نساء، 43) یعنی: «ای اهل ایمان! هرگز در حال مستی به نماز نیایید تا بدانید چه
می گویید.» و بگوید: مفهوم خطاب این آیه می رساند که در حال مستی، نماز را باید به تأخیر
انداخت؛ و نیز این آیه اعتراف کرده است به رسیدنِ حال مستی، و اقرار و اعتراف هم خود دلیل
است بر رضای از سُکر و مستی، و اگر حالْ این چنین نبود، لازم بود که خدای تعالی این تعبیر را
تغییر می داد و تصریح به زشتی آن [مستی] می کرد.
علما را در پاسخ به این شبهه، اقوالی هست که از آن جمله است:
ـ این آیه را شأن نزولی هست و آن این که: عدّه ای از صحابه در یک مهمانی گرد آمدند و غذا و شراب
خوردند و تا آن زمان، شُرب خمر حرام نشده بود، و هنگام نماز فرا رسید؛ یک تن را از میان خود
برگزیدند تا امام جماعت باشد. او سوره مبارکه کافرون را به این صورت خواند «یا ایُّها الْکافِروُن… اَعبُدُ ما
تعبُدُونَ…» و حرف «لا» را حذف کرد یعنی: ای کافران! آنچه را شما می پرستید، من هم می پرستم:
این خبر به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله رسید و ایشان این عمل را تقبیح کردند و طولی نکشید که این آیه
نازل شد: «یا ایُّها الّذین امَنوا لاتَقْرَبُوا الصّلاة و…»
ـ بعضی گویند: مقصود از این آیه این است که: به محلّ و جایگاه نماز با این حالْ نزدیک نشوید؛ و
محل نماز هم مسجد است. و در اصل به این معنی بوده که به موضع نماز نزدیک نشوید. همچنین
گاهی چیزی به نام آنچه که خیلی به آن مرتبط است نامیده می شود، لذا در این آیه هم، صلاة به
جای مسجد به کار رفته است.پاسخ به شبهات قران
ـ دیگر گفته: مراد از این آیه، فقط مستی خواب است. چون خواب عمیق در بسیاری از حالاتش
شبیه مستی است. زیرا چنین خوابی بیشتر کارهای اعضای بدن را مختل می سازد. مثلاً زبان باز و
گویا بر هنگام خواب بسته می شود، و اراده سست می گردد و اعضای بدن که مستقیم و استوارند،
ناتوان می گردند.
ممکن است که خطاب این آیه، شامل مستِ کامل نباشد و تنها مربوط به مستی باشد که مثلاً دارای
کمی عقل و سلامت باشد، یعنی عقلش به کُلّی زایل نگردیده و کمی ادراک داشته باشد، و این آیه
چنان است که پروردگار فرمان داده است و وقتی در نهایتِ مستی و بی خبری بودید به طوری که
ندانید چه می گویید و حرف های دیگران را هم نمی فهمید، در این حالت نماز نخوانید، البته گاهی
شخصی را که مستی او به این حدّ نرسیده باشد مجازا مست می گویند. پس این خطاب متوجه
چنین کسان است نه آن مستان خراب.
در هر حال، حق آن است که این آیه، منسوخ شده توسط آیه 90 از سوره مائده که فرمود: «شراب و
قمار و بت پرستی و تیرهای گروبندی و قرعه، همه اینها پلید و از عمل شیطان است، البته از آن
دوری کنید تا رستگار شوید.» و همچنین آیه مورد بحث ما، نسخ شده است به وسیله آیه 219 از
سوره بقره که فرمود: «ای پیامبر! از تو از حکم شراب و قمار پُرسند. بگو در این دو، گناه بزرگی است».
پس از روشن شدن حرمت شراب، بحث این جاست که اگر مایعی به غیر از شراب بیاشامند و
به حدّی نرسد که مستی آورد، یعنی تا حدّی نشاط افزا باشد و وقار شخص را نگه ندارند، ولی به
مرحله ای نرسد که عقل او زایل گردد، لکن در عین حال او را در حکم مست بدانند، باز هم حرام
خواهد بود.
کسی که از معنی آیه کریمه ذیل سؤال کند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکاری حَتّی تَعْلَمُوا ما@@N@@تَقُولُونَ» (نساء، 43) یعنی: «ای اهل ایمان! هرگز در حال مستی به نماز نیایید تا بدانید چه@@N@@می گویید.» و بگوید: مفهوم خطاب این آیه می رساند که در حال مستی، نماز را باید به تأخیر@@N@@انداخت؛ و نیز این آیه اعتراف کرده است به رسیدنِ حال مستی، و اقرار و اعتراف هم خود دلیل@@N@@است بر رضای از سُکر و مستی، و اگر حالْ این چنین نبود، لازم بود که خدای تعالی این تعبیر را@@N@@تغییر می داد و تصریح به زشتی آن [مستی] می کرد.
علما را در پاسخ به این شبهه، اقوالی هست که از آن جمله است:
ـ این آیه را شأن نزولی هست و آن این که: عدّه ای از صحابه در یک مهمانی گرد آمدند و غذا و شراب@@N@@خوردند و تا آن زمان، شُرب خمر حرام نشده بود، و هنگام نماز فرا رسید؛ یک تن را از میان خود@@N@@برگزیدند تا امام جماعت باشد. او سوره مبارکه کافرون را به این صورت خواند «یا ایُّها الْکافِروُن… اَعبُدُ ما@@N@@تعبُدُونَ…» و حرف «لا» را حذف کرد یعنی: ای کافران! آنچه را شما می پرستید، من هم می پرستم:
این خبر به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله رسید و ایشان این عمل را تقبیح کردند و طولی نکشید که این آیه@@N@@نازل شد: «یا ایُّها الّذین امَنوا لاتَقْرَبُوا الصّلاة و…»
ـ بعضی گویند: مقصود از این آیه این است که: به محلّ و جایگاه نماز با این حالْ نزدیک نشوید؛ و@@N@@محل نماز هم مسجد است. و در اصل به این معنی بوده که به موضع نماز نزدیک نشوید. همچنین@@N@@گاهی چیزی به نام آنچه که خیلی به آن مرتبط است نامیده می شود، لذا در این آیه هم، صلاة به@@N@@جای مسجد به کار رفته است.
ـ دیگر گفته: مراد از این آیه، فقط مستی خواب است. چون خواب عمیق در بسیاری از حالاتش@@N@@شبیه مستی است. زیرا چنین خوابی بیشتر کارهای اعضای بدن را مختل می سازد. مثلاً زبان باز و@@N@@گویا بر هنگام خواب بسته می شود، و اراده سست می گردد و اعضای بدن که مستقیم و استوارند،@@N@@ناتوان می گردند.
ممکن است که خطاب این آیه، شامل مستِ کامل نباشد و تنها مربوط به مستی باشد که مثلاً دارای@@N@@کمی عقل و سلامت باشد، یعنی عقلش به کُلّی زایل نگردیده و کمی ادراک داشته باشد، و این آیه@@N@@چنان است که پروردگار فرمان داده است و وقتی در نهایتِ مستی و بی خبری بودید به طوری که@@N@@ندانید چه می گویید و حرف های دیگران را هم نمی فهمید، در این حالت نماز نخوانید، البته گاهی@@N@@شخصی را که مستی او به این حدّ نرسیده باشد مجازا مست می گویند. پس این خطاب متوجه@@N@@چنین کسان است نه آن مستان خراب.
در هر حال، حق آن است که این آیه، منسوخ شده توسط آیه 90 از سوره مائده که فرمود: «شراب و@@N@@قمار و بت پرستی و تیرهای گروبندی و قرعه، همه اینها پلید و از عمل شیطان است، البته از آن@@N@@دوری کنید تا رستگار شوید.» و همچنین آیه مورد بحث ما، نسخ شده است به وسیله آیه 219 از@@N@@سوره بقره که فرمود: «ای پیامبر! از تو از حکم شراب و قمار پُرسند. بگو در این دو، گناه بزرگی است».
پس از روشن شدن حرمت شراب، بحث این جاست که اگر مایعی به غیر از شراب بیاشامند و@@N@@به حدّی نرسد که مستی آورد، یعنی تا حدّی نشاط افزا باشد و وقار شخص را نگه ندارند، ولی به@@N@@مرحله ای نرسد که عقل او زایل گردد، لکن در عین حال او را در حکم مست بدانند، باز هم حرام@@N@@خواهد بود.
این مجله مخصوص کودک و نوجوان می باشد.
پیام زن
ویژه مسائل زنان و خانواده
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم
محمد جعفری گیلانی
سید ضیاء مرتضوی
3
7733305
7738743
7733305
payam-zan_man@aalulbayt.org
قم، صندوق پستی 371…
پرسمان
فرهنگی، اجتماعی، دانشجویی
مرکز فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری
سید محمدرضا فقیهی
محمد باقر پور امینی
1380
3
7747240
7735473
7743816
info@porseman.net
www.porseman.n…
مبلغان
فرهنگی – تبلیغی
حوزه
1385/6/1
3
mbl
اَجَل انسان در آیات قرآنی
به دو بخش «اجل مسمّی» و «اجل معلّق» تقسیم شده است. هر موجود زندهای به
حسب طبیعت و استعداد جسمى خود، تا مدّت معیّنى میتواند زنده بماند که اگر
مانعی در ادامه حیات وی رخ ندهد، او تا پایان عمر طبیعی خود زنده میماند و
حیات وی به گونه طبیعى پایان مییابد، اینگونه مرگ را «اجل مسمَّى» (اجل
غیرقابل تغییر و تبدیل) گویند. اما اجل معلق تغییرپذیر است و به استناد علل
ناقصه و مقتضیات، به وقوع میپیوندد. و بر اثر اعمال نادرست انسان ممکن است
بسیار جلو بیفتد که عذابهای الهی یکی از آنها است و بر عکس بر اثر تقوا و
نیکو کاری و تدبیر ممکن است بسیار عقب بیفتد.
ادامه مطلب…
همان گونه که بیان نمودید، خداوند متعال که هادی به صراط مستقیم، جهت
رشد و کمال انسان و رسیدن به مقام قرب الهی اوست، در چند آیه به “احسان
به والدین”، توصیهی مؤکد نموده است، مانند:پاسخ به شبهات قران
«وَقَضَى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ
إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا
یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلاَهُمَا فَلاَ
تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا
کَرِیمًا.» (الإسراء، 23)
ترجمه: و پروردگارت حكم قطعى كرد كه جز
او را نپرستيد و به پدر و مادر (خود) نيكى كنيد حال اگر در نزد تو يكى
از آن دو يا هر دو به كهنسالى رسند (در مقابل زحمات يا خشونتهاى آنها
اظهار ناراحتى مكن حتى) به آنان افّ مگو و بر آنها فرياد مزن و سخن
درشت مگو و با آنان سخنى كريمانه بگوى.
ادامه مطلب…
همهی خطوط در زبانهای متفاوت، سیر تحول تکاملی داشتهاند، اما چگونگی
این تحولات همه شناخته شده و ثبت شده میباشند، وگرنه نه تنها قرآن
کریم، بلکه کلّ تاریخ با سؤال «از کجا معلوم؟» مواجه میگردید. اما
امروزه حتی به نوشتارهای افلاطون و ارسطو نیز استناد میشود.
بدیهی است همانگونه که حوادث تاریخی و یا جملات بزرگان دینی و علمی و
یا حتی سلاطین، ابتدا در سینهها ثبت میشد و سپس به زبانها بیان میگردید
و بعدها نوشته میشد، قرآن کریم نیز ابتدا در سینهها ثبت شده و به
اقوال بیان میگردید و سپس به نگارش رسید، لذا نگارش کتابهای اولیه
نیز بر اساس «بیان و کلام» بود و تطبیق نوشتار با گفتار به صورت مستمر
انجام میپذیرفت. چنان چه حافظین و نویسندگان به وصورت مستمر نزد رسول
الله صلوات علیه و آله جمع میشدند و محفوظات یا نوشتارهای خود را میخواندند
تا اگر خطایی دارد، تصحیح شود.
ادامه مطلب…
انسان
در این عالم (حیات مادی و دنیوی)، روح دارد و جسم. برای جسم لذتها و
المهایی دارد و برای روح نیز لذتها و المهایی دیگری دارد. اگر چه کم
یا زیاد، در یک دیگر تأثیرگذار هستند.
به عنوان مثال: عبادت و بندگی حق تعالی و اطاعت فرامین او، به ویژه در
عرصهی سلطه و کنترل “نفس حیوانی” برای خدا، لذایذی روحی است و معمولاً
نه تنها جسم از آنها لذتی نمیبرد، بلکه شاید به مشقّت هم بیافتد.
بالاخره نماز، روزه، حج، جهاد و …، همه مشقّت برای جسم و بدن است.
اما این لذت روحی، در روان، اعصاب و سلامت بدن او نیز تأثیر مثبت
میگذارد.
همینطور جسم لذتهای خاص خود را دارد که برای “روح” موضوعیت ندارد،
مثل خوردن، نوشیدن، شهوت جنسی، مسکن، پوشش (لباس) … و یا دردهای خود
را دارد، مثل گرسنگی، تشنگی، گرما، سرما، بیماری، قطع عضو و …؛ هر
چند که هر رفتار بدن، در روح نیز تأثیر میگذارد.
ادامه مطلب…
البته که بهشت جای مؤمنین است و مؤمن حتماً یاران، پیروان، امت و صحابه
واقعی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله میباشد.
مشخص نشد که در کجای سوره مؤمنون خواندهاید که “صحابه” همگی به بهشت
میروند؟ در این سوره مطالب بسیاری ذکر شده است و از جمله آن که به
پیامبرش میفرماید: «وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ
إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ – و تو آنها را به صراط مستقیم دعوت
میکنی» و نیز میفرماید: عدهای هم در پاسخ این دعوت ایمان میآورند
و عدهای نیز میگویند: شاعر و مجنون است. و بحثی از صحابه در آن نیست.
ادامه مطلب…
متن و ترجمه آیه به شرح ذیل میباشد:
«وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوْتُواْ
الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَّا تَبِعُواْ قِبْلَتَكَ وَمَا أَنتَ
بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُم بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ
وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم مِّن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ
الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذَاً لَّمِنَ الظَّالِمِينَ» (البقره، 145)
ترجمه: و مسلماً اگر براى اهل كتاب هر
نشانه و برهانى بياورى آنها از قبله تو پيروى نخواهند كرد و تو نيز
هرگز پيرو قبله آنها نخواهى بود، و نيز برخى از آنها پيرو قبله ديگرى
نخواهد شد، و اگر از خواستههاى آنها پس از آن دانشى كه به تو رسيده
پيروى كنى بىترديد در آن صورت از ستمكاران خواهى بود.
ادامه مطلب…
متن و ترجمه آیه به شرح ذیل میباشد:
«وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوْتُواْ
الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَّا تَبِعُواْ قِبْلَتَكَ وَمَا أَنتَ
بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُم بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ
وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم مِّن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ
إِنَّكَ إِذَاً لَّمِنَ الظَّالِمِينَ» (البقره، 145)
ترجمه: و
مسلماً اگر براى اهل كتاب هر نشانه و برهانى بياورى آنها از قبله تو
پيروى نخواهند كرد و تو نيز هرگز پيرو قبله آنها نخواهى بود، و نيز
برخى از آنها پيرو قبله ديگرى نخواهد شد، و اگر از خواستههاى آنها پس
از آن دانشى كه به تو رسيده پيروى كنى بىترديد در آن صورت از ستمكاران
خواهى بود.
ادامه مطلب…
وقتی چند گزاره مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد و یا با هم تطبیق داده
شده و مقایسه میشوند، باید مراقب بود که ذهن دچار “خلط مبحث” نگردد.
رزق، راضی بودن، مصرف، تولید و …، هر کدام مقولهای متفاوت هستند و
البته انسان نیز موجودی تک بُعدی نمیباشد.
الف – کشورهایی
چون آلمان، ژاپن، انگلیس، چین و فرانسه، از قدرتمندترین کشورهای تولید
کنندهی جهان هستند، اما جالب آن که در “مصرف”، از مقتصدترین و
صرفهجوترین و راضیترین مردمان هستند.
ادامه مطلب…
بازگشت همه عالم به سوی اوست، پس همگان چه گناهکار و چه مؤمن و متقی،
به سوی او باز میگردند:
« غَافِرِ
الذَّنبِ وَقَابِلِ التَّوْبِ شَدِيدِ الْعِقَابِ ذِي الطَّوْلِ لَا
إِلَهَ إِلَّا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ »
(غافر، 3)
ترجمه: آمرزندهى گناه، پذيرندهى توبه، سخت كيفر و صاحب نعمت
[فراوان] است. خدايى جز او نيست. بازگشت [همه] به سوى اوست.
حشر و قیامت حتمی است، هیچ دروغی در این وعدهی الهی نیست « لَيْسَ
لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ »؛ بیتردید همگان را در روز قیامت در
محشر کبرا جمع میکند، چه مؤمن و چه فاسق:
« اللّهُ
لا إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ
لاَ رَيْبَ فِيهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِيثًا »
(النساء، 87)
ادامه مطلب…
ادامه مطلب…
بالاتر بودن، مقام امامت نسبت به نبوت و رسالت، «اگر» ندارد، چرا که
خداوند متعال چنین فرموده است.
«وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ
رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ
إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ
وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ»
(البقره، 124)
ترجمه: و
هنگامى كه خدا ابراهيم را با كلماتى بيازمود و او همه را به اتمام
رسانيد، گفت: من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم. [ابراهيم] گفت:
از خاندانم چطور؟ فرمود: عهد من به ستمكاران نمىرسد.
الف – بدیهی
است که خداوند متعال میتوانست بفرماید، ابتدا او را امام قرار دادم و
چون موفق بود، به نبوت و رسالت نیز برگزیدم، اما عکس این سیر را فرمود.
یعنی فرمود پس از مقامهای نبوت و رسالت، او را پس از انجام امتحانات،
امام قرار دادیم.
ادامه مطلب…
باید ابتدا دقت کنیم که اولاً تعریف و شناخت ما از «موجود زنده» چیست؟
و ثانیاً تعریف و شناخت ما از قرآن کریم چیست؟ و بعد ببنیم که آیا قرآن
کریم موجود زنده هست یا خیر؟
الف – اگر
منظور از موجود زنده، این باشد که مثلاً دست و پا و چشم گوش داشته
باشد، نفَس بکشد و تغذیه کند و مثل جاندارانی که میشناسیم باشد، خیر
اینگونه نیست.
ب – اگر
منظور از قرآن کریم، کتابی متشکل از چند صفحه کاغذ مسطور بین دو جلد
باشد، اصلاً چنین چیزی نازل نشده است، بلکه وحی نازل شده و سپس کتابت
شده است. پس این قرآنی که به صورت کتاب در اختیار ماست، اگر چه محترم و
مقدس است، اما کتاب و جسم جامد است. میتوان آن را جا به جا کرد، در
کتابخانه جای داد، روی سر گذاشت و یا مثل آن کشیش امریکایی، به آتش
کشید و یا در دهها میلیون نسخه تکثیر نمود.
ادامه مطلب…
این سؤال اخیراً بسیار برای اذهان عمومی [و غالباً به گونههای متفاوت
و به شکل شبهه]مطرح میگردد. البته هیچ اشکالی ندارد، این هم یک سؤال
است و باید مورد تحقیق و تفحص و پاسخگویی قرار گیرد؛ اما همانطور که
مکرر بیان شد – به ویژه در عصر ما که تهاجمات گسترده است – مخاطبین
باید هنگام شنیدن یک سؤال و یا یک شبهه، فقط به پاسخ فکر نکنند، بلکه
به «هدف از طرح» نیز توجه داشته باشند. به عنوان مثال در همین سؤال هدف
چیست؟ آیا میخواهند مقام حضرت مریم علیهاالسلام را بالا ببرند و یا به
خیال خود مقام حضرت فاطمه زهراء سیدة النساء العالمین را پایین
بیاورند؟! قطعاً هدف دومی است، چرا که اولاً به قول خودشان قرآن کریم
به مقام حضرت مریم علیهاالسلام تصریح کرده است، و ثانیاً اصلاً با
ایشان کاری ندارند، با اسلام نیز کاری ندارند، بلکه دغدغهای که آنان
بر نمیتابند، بزرگ شمردن حضرت فاطمه علیهاالسلام نزد مسلمانان و الگو
قرار دادن ایشان است؛ مضافاً بر این که قصد دارند بر اساس همان قاعده
«حسبنا کتاب الله – کتاب خدا برای ما کافیست»، اذهان عمومی را نسبت به
اهمیت و ارزش حدیث در فهم قرآن کریم و اسلام کمرنگ کنند.پاسخ به شبهات قران
ادامه مطلب…
بله، در آیات بسیاری تأکید و تصریح شده که او هر که را بخواهد هدایت میکند
و هر که را بخواهد گمراه میکند، مانند:
«أَفَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ
حَسَنًا فَإِنَّ
اللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ فَلَا
تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا
يَصْنَعُونَ» (فاطر، 8)
ترجمه: آيا
آن كس كه زشتى كردارش براى او آراسته شده و آن را زيبا مىبيند [مانند
مؤمن نيكوكار
است] خداست كه هر كه را بخواهد بىراه مىگذارد و هر كه را بخواهد
هدايت مىكند پس مبادا به سبب حسرتها[ى گوناگون] بر آنان جانت [از كف]
برود قطعاً خدا به آنچه مىكنند داناست.
ادامه مطلب…
ادامه مطلب…
ابتدا لازم است از جنابعالی برای پیگیری مصرانه و ارسال دیوئو کلیپ
سخنان آقای رائفیپور، تشکر و تقدیر نماییم.ایشان در خصوص خلقت انسان و دمیدن روح به او میگوید:«خدا به ابلیس گفت: (این در قرآن نیامده خودم میگم) نفهم! و با در دست
گرفتن و بلند کردن لیوان مقابل میافزاید: «و نفخت فیه من روحی»، از
روح خودم تو این دمیدم؛ این لیوان را نگاه نکن، لیوان فرم اینه، محتوا
مهمه؛ یک لیوان آب، توش عسل بریزی میشه یه لیوان عسل، توش کثافت باشه،
از رو لیوان هم بهش دست نمیزنی. چی شد؟ لیوان عوض شد؟ نه محتواش عوض
شد. گفت: محتوای من! از خودم! تکهای از وجود من اون تو هست ها …؛»
ادامه مطلب…
ابتدا دقت داشته باشید که از آسمان چیزی به شکل کتاب امروزی ما، یعنی
چندین صفحه بین دو جلد نازل نگردیده است؛ پس وقتی خداوند متعال در قرآن
کریم از «کتاب» سخن میگوید، منظور شکل و جسم کتاب نمیباشد. چنان چه
وقتی از کلمه سخن میگوید و میفرماید که حضرت ابراهیم علیهالسلام را
به «کلمات» آزمایش کردیم و سپس به او امامت را دادیم، منظور این نیست
که به ایشان چند کلمهی متشکل از چند حرف به صورت دیکته یا انشاء داده
شده است.در یک جمله، «کتاب» همان تجلی علم، اراده، مشیت، قدرت و هدایت الهی است
که در لوح محفوظ ثبت گردیده و در قلم صُنع الهی به شکل خلقت تمامی عالم
هستی با درجات متفاوتش ظهور یافته و به صورت وحی به قلب پیامبر اکرم
صلوات الله و آله نازل گردیده و سپس نزول به کلمات و اصوات یافته و به
دیگران ابلاغ و بیان شده است.
ادامه مطلب…
توجیه لازم نیست، شما هم میتوانید. ده رکعت را امتحان کنید و ببینید
چقدر طول میکشد؟در روایات در خصوص هزار رکعت نماز حضرت امیرالمؤمنین و نیز امام سجاد
(و چه بسا سایر ائمه) علیهم السلام آمده است و روایات نیز کاملاً صحیح
و معتبر هستند، اما در روایتی نیامده است که ایشان هر روز به این عبادت
مبادرت مینمودند و حتی یک روز هم آن را ترک نکردهاند.انسان وقتی خودش کاری را انجام نمیدهد و یا برایش شاق است، گمان میکند
که لابد انجامش بسیار مشکل یا اساساً محال است. اما وقتی خودش مبادرت
نمود، کمکم عادت کرد و روان شد، میفهمد که آن قدرها هم کار مشکلی
نبود. چنان چه برای برخی همین 17 رکعت نماز یومیه نیز بسیار شاق به نظر
میرسد، اما برای عدهی بسیاری این نمازها به همراه نوافل و نیز نافله
11 رکعتی شب، بسیار آسان و دلچسب به نظر میرسد
ادامه مطلب…
ما گاهی معانی واژگان را درست یا تمام نمیدانیم و هر جملهای را حمل بر
معنایی که خود فهمیدهایم مینماییم و بالتبع ذهنمان دچار چالش میشود.
گاهی هم معنا و مفهوم را نسبتاً میدانیم، اما در بیان و گزاره تأمل و
تعمق نمیکنیم. اما وقتی خداوند متعال با همین حروف و کلمات مستعمل ما
آیهای نازل مینماید و یا معصوم کلامی میفرماید، حتماً با توجه به
معنا و مفهوم صحیح و کامل و نیز همه جوانب و اوج و عمق آن است.اگر از عموم ما بپرسند: صبر یعنی چه؟ میگوییم: یعنی تحمل – اگر از
دیگری که بیشتر میداند سؤال شود، میگوید: تحملی که به معنای استقامت
و پایداری باشد – اگر از امیرالمؤمنین، علی علیه اسلام سؤال شود، آن را
بر چهارپایه استوار دانسته و هر کدام را توضیح میدهند.
ادامه مطلب…
ابتدا توجه نمایید که بسنده نمودن به ظاهر قرآن کریم، اول و آخر انحراف
از اسلام میباشد. عاقبت «حسبنا کتاب الله = کتاب خدا برای ما کافی است»،
همین تفسیر به رأیها و پیدایش اسلامهای بدون پیامبر و امام، چون سلفی
و تکفیری و داعش است که در طول تاریخ دیدیم و امروز نیز میبینیم.میگویند: فقط از قرآن دلیل بیاورید. باشد، از قرآن دلیل میآوریم و
اولین دلیل همین است که «فقط از قرآن دلیل بیاورید» خلاف آموزهها و
آیات قرآن کریم میباشد. آیا این دلیل قرآنی نیست؟
ادامه مطلب…
ادامه مطلب…
متن روایت به شرح ذیل است:«لولاک لما خلقت الافلاک و لولا علیّ لما خلقتک و لولا فاطمة لما
خلقتکما».اگر شما نبودید، افلاک را خلق نمیکردم و اگر علی نبود تو را خلق نمیکردم
و اگر فاطمه نبود، شما دو نفر را خلق نمیکردم.وقتی بیان میشود اگر او نبود این را نمیآفریدم، اشاره به هدف خلقت
است و نه مرتبهی وجودی در خلقت. به عنوان مثال: اگر گفته شود که قرآن
کریم برای هدایت انسانها نازل شده است، معنایش این نیست که مقام همه
انسانها والاتر از قرآن کریم است. چنان چه میدانیم انسان کامل همان
قرآن است و به تعبیر همین قرآن، مقام برخی از انسانها از چهارپا نیز
نازلتر است.
ادامه مطلب…
ادامه مطلب…
با شخص و نام او کاری نداریم و با این که آیا شخصی به نام آقای دانشمند
چنین گفتهاند یا نگفتهاند یا منظورشان بیان دیگری بوده است نیز کاری
نداریم، اما هر کس که به همین معنای ظاهری که فهم میشود، مدعی گردیده
و بگوید: «امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف» نایب ندارند؛
خوشبینانهاش این است که علم ندارد و بدبینانهاش این است که غرض و
مرض دارد. بالاخره از این افراد نیز در طول تاریخ زیاد بوده و هستند که
اهداف تعیین شدهای دارند و با سوء استفاده از دانستهها یا
نادانستههای مردم عادی و نیز خوشآمدها یا ناخوشایندهای نفس آنان،
مطالبی عنوان میکنند تا ایجاد اعوجاج و انحراف نمایند.
ادامه مطلب…
در متن این سؤال آمده است: در نقدی که یکی از وبگاهها بر این جدیث
نوشته شده این چنین آمده: آیا محتوای چنین روایاتی در تضاد کامل و واضح
با نص قران مجید نیست که مبشر و منادی آزاد اندیشی است؟ سازندگان چنین
روایاتی نخست میخواهند دروغ ارسال اسلام به جهان با زور و ضربه شمشیر
را به امضای پیامبر گرامی برسانند. اگر امروز در صحت حدیث فوق که با نص
قرآن مغایرت کامل دارد، تردید کنیم چه چیز جز غرض ورزی و قوم گرایی و
عرب و اسلام ستیزی را مورد تردید قرار دادهایم؟ آنان که به صحت چنین
روایاتی اصرار دارند و تبلیغ میکنند که اعراب اقوام دیگر را با زور
شمشیر به اسلام کشاندهاند، آیا باخبرند که با این بیانات تا چه حد
مسلمان شدگان و نه اعراب را تحقیر می کنند؟
ادامه مطلب…
روزی دو نفر که با هم اختلاف داشتند، جهت حکمیت نزد امیرالمؤمنین
علیهالسلام آمدند. شاکی گفت: او به من بدهکار است و بدهیاش را نمیدهد.
متشاکی گفت: خیر، بلکه من بدهی خود را دادهام. حضرت فرمودند: به این
که بدهی داشتی خودت اقرار کردی، حال باید پرداخت آن را اثبات کنی… .
ادامه مطلب…
52-
عقيدهای وجود دارد و ترویج میشود مبنی بر اينكه قرآن
حاضر جمع بين سخنان خدا و پیامبر است. يعنی اعجاز و
آينده نگری آن مربوط به سخنان خداست ولی كل قرآن
مخلوطی از سخنان پيامبر هم در آن است مثل وجوب اطاعت
از پيامبر يا عصمت پيامبر و غيره …! نظر شما چيست؟
چنین عقیدهای وجود ندارد، بلکه چنین ادعاهایی وجود دارد که وظیفه
تدوین، تنظیم و طرح آن به دکتر سروش سپرده شده است و مسئولیت ترویج و
تبلیغ آن نیز بر عهدهی (به اصطلاح) روشنفکران – دگر اندیشان – قرائت
جدیدیها و … سپرده شده است و البته در کنار اهل قلم و برخی از
مطبوعات و سایتها، عدهی قابل توجهی از اساتید دانشگاهها، به ویژه در
علوم انسانی و بالاخص در دانشگاههای آزاد نیز این رسالت را بر عهده
گرفته و بسیار جدی دنبال میکنند.
ادامه مطلب…
51-
معجزه چیزی است كه همه توان درك و فهم آن امر را به
عنوان معجزه دارند و به آورنده آن به عنوان پیامبر
ایمان میآورند؛ مانند زنده كردن مرده توسط حضرت عیسی
یا اژدها شدن عصای حضرت موسی (ع). اما شما چگونه قرآن
را به عنوان معجزه حضرت محمد (ص) برای مردم خصوصاً غیر
اعراب معرفی و اثبات میكنید. مردم عادی حتی
نمیتوانند از روی آن بخوانند تا چه رسد به درك آن و
درك معجزه بودن آن.
مردم عادی اگر زبان مادری خود را نیز نیاموزند، نمیتوانند از روی
کتابی بخوانند و یا چیزی بنویسند. پس این دلیل موجهی نیست.معجزه یعنی وقوع کار خارقالعادهای که دیگران از انجام آن عاجز هستند.
چرا که کارها و وقایع همه بر اساس سلسله علل انجام میپذیرد و پدیدهها
همه بر اساس سلسله علل پدید میآیند.معجزه نیز مستثنای از این قاعده نمیباشد، چرا که نظام خلقت ثابت است و
قوانین کلی آن استثنا پذیر نمیباشد، اما اگر دیگران از فراهم آوردن
علل لازم برای حصول پدیدهای عاجز باشند، به آن کار معجزه اطلاق
میگردد.
ادامه مطلب…
روزی دو نفر که با هم اختلاف داشتند، جهت حکمیت نزد امیرالمؤمنین
علیهالسلام آمدند. شاکی گفت: او به من بدهکار است و بدهیاش را نمیدهد.
متشاکی گفت: خیر، بلکه من بدهی خود را دادهام. حضرت فرمودند: به این
که بدهی داشتی خودت اقرار کردی، حال باید پرداخت آن را اثبات کنی… .
ادامه مطلب…
49-
گوساله سامری که از طلا و نقره ساخته شده بود صدای گاو
میداد! میگویند: آخر کدام انسان عاقلی این را قبول
میکند که مجسمه صدای گاو بدهد؟! پاسخ چیست؟
متن و ترجمه آیه به شرح ذیل میباشد:«فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا
إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ» (طه، 88)ترجمه: پس براى آنان پيكر گوسالهاى كه صدايى داشت بيرون آورد و [او و
پيروانش] گفتند اين خداى شما و خداى موسى است و [پيمان خدا را] فراموش
كرد.الف – کاربر محترم متذکر شده است که این آیه و چند آیه دیگر در سایتی
تحت عنوان «خرافهگرایی در قرآن» متشر شده است.
ادامه مطلب…
در متن سؤال مطالب با شرح بیشتر در پنج بند بیان شده است که البته همه
به همان بحث مطرح شده در سؤال بر میگردد، مثلاً در بند چهارم آمده
است: :آیا حرفها و احادیث معصومین همه ازطریق علم خداوندی است؟ مثلاً
یک انسان شاگرد کسی است ممکن است علم زیادی از او یاد بگیرد و از آن به
مردم بگوید اما در نقلهایش از خودش هم گفته باشد که شاید صحیح نباشد
ولی حرفهایی که ازاستاد نقل کرده همه صحیح است. آیا پیامبر و به پیروی
ازایشان اهل بیت (ع) هرچه میگویند از وحی و علم نامحدود خداست؟
ادامه مطلب…
اول باید دید که چه ربطی دارد؟ آیا اساساً ربطی دارد، یا آن که قرار
است به زور ربط داده شود، آن هم به گونهای که خروجیاش نتیجهی مورد
نظر باشد؟!خوب است عزیزان قبل از هر تفسیر و سپس ربطی، از کسانی که این آیه و
امثال آن را وسیلهای برای توجیه و نیز افتراق فرض میکنند – گاهی آیه
را منافی با قانونی شمرده و به قرآن حمله میکنند و اگر منفعتی باشد،
قانون را با آیه تطبیق میدهند و به قانون حمله میکنند – سؤال کنید که
آیا حتی یک بار به عمرشان این آیه را از رو خواندهاند یا اصلاً
میتوانند بخوانند که حالا در مقام اجتهاد برآمده و از آن حکم استنباط
میکنند؟! یا اگر با قرآن آشنایی ندارند، آیا اصلاً میدانید که قانون
فیلترینگ چیست؟!
ادامه مطلب…
متن آیه و ترجمهاش به شرح ذیل است:«نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنىَ شِئْتُمْ وَ
قَدِّمُواْ لِأَنفُسِكمُْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ اعْلَمُواْ
أَنَّكُم مُّلَاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِين» (البقره، 223)ترجمه: زنان شما كشتزار شما هستند پس از هر جا [هر وقت] كه
خواهيد به كشتزار خود [در] آييد و آنها را براى خودتان مقدم داريد و از
خدا پروا كنيد و بدانيد كه او را ديدار خواهيد كرد و مؤمنان را [به اين
ديدار] مژده ده.در گذشته برای ایجاد انحراف در شناخت و عقاید، فقط تفسیر به رأی
میکردند، اما امروزه «ترجمه به رأی» نیز باب شده است.
ادامه مطلب…
این
سؤال یا شبهه اخیراً بسیار رایج شده است و با اشکال متفاوت در اذهان
مطرح میگردد. گاه می گویند با عقل سازگاری ندارد و گاه میگویند با
علم تجربی نمیخواند و … .
دقت
شود که عقل سلیم یک مقوله است و علم تجربی که محدود به عالم ماده و
تجربهی به دست آمده تا کنون است نیز مقولهی دیگری میباشد و نباید
این دو و تعریف و عرصه فعالیت آنها را یکی گرفت و جایگزین نمود، چرا که
حتماً موجب خلط مبحث و درک نادرست از حقایق میگردد.
با
عقل سلیم میتوان به وجود خدا و حقانیت رسول و وحی پیبرد، سپس اگر در
کلام وحی نقلی از تاریخ شد که ما در آن حضور نداشتیم قابل پذیرش است، و
ضرورتی ندارد که حتماً همه چیز فقط به علم تجربی به اثبات برسد. با علم
تجربی نیز میتوان آثار و نشانههایی را در عالم ماده دید و آنها را به
عقل ارجاع داد تا حکم کند.
ادامه مطلب…
ادامه مطلب…
ادامه مطلب…
بازگشت به صفحه اصلی
0
دیدگاهتان را بنویسید